کلمه جو
صفحه اصلی

virtuously


پرهیزگارانه، از روی تقوی، ازروی پاکدامنی، عفیفانه، ازروی فضیلت

انگلیسی به فارسی

با پرهیزکاری


با فضیلت


انگلیسی به انگلیسی

• with integrity; morally (especially regarding sexual conduct)

جملات نمونه

1. "I've already done that," said Ronnie virtuously.
[ترجمه ترگمان]رانی virtuously گفت: من قبلا این کار را کرده ام
[ترجمه گوگل]'من قبلا این کار را انجام دادم، گفت:' روننی با ذکاوت

2. I mean to bring them up virtuously, and they shall be honest, and nice, and believe in God, by the sacred name!
[ترجمه ترگمان]منظورم این است که با پاک دامنی آن ها را از هم جدا کنم، و آن ها هم صادق و مهربان باشند و به خدا ایمان داشته باشند، با نام مقدس!
[ترجمه گوگل]منظورم این است که آنها را با فضیلت برسانید، و آنها باید صادقانه و مهربان باشند، و با ایمان به خدا، با نام مقدس!

3. Many daughters have done virtuously, but thou excellest them all.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دختران با تقوی کار کرده اند، اما تو همه آن ها را فریب می دهی
[ترجمه گوگل]بسیاری از دختران با فضیلت انجام داده اند، اما همه آنها را برتر می دانید

4. Pro 31:29 Many daughters have done virtuously, but thou excellest them all.
[ترجمه ترگمان]پرو سی: ۲۹: بسیاری از دختران با تقوی عمل کرده اند، اما تو همه آن ها را excellest
[ترجمه گوگل]Pro 31 29 بسیاری از دختران با ذکاوت انجام داده اند، اما همه آنها را برتر از همه می دانید

5. Those that submit and accord with you, treat them generously and virtuously . Those that oppose you, break with force.
[ترجمه ترگمان]کسانی که به شما تسلیم می شوند و با شما موافقت می کنند با آن همه پاک و درستکار رفتار می کنند کسانی که با تو مخالفت می کنند با نیرو از هم جدا می شوند
[ترجمه گوگل]کسانی که با شما مطابقت دارند، با آنها سخاوتمندانه و محترمانه برخورد می کنند کسانی که با شما مخالفت میکنند، با نیرویی شکست خوردهاند

6. Secondly, systematic and valid statutes are essential to develop the insurance intermediary virtuously.
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، اساسنامه اصولی و معتبر برای توسعه the میانجی ضروری است
[ترجمه گوگل]ثانیا، مقررات سیستماتیک و معتبر برای توسعه واسطه بیمه به طور فزاینده ضروری است

7. The fact is that a man who wants to act virtuously in every way necessarily comes to grief among so many who are not virtuous.
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که مردی که با تقوی عمل کند لزوما در زمره کسانی است که تقوا ندارند
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که مردی که می خواهد به هر نحوی با فضیلت عمل کند، لزوما در میان بسیاری از کسانی که فضیلت ندارند، غم انگیز می شود

8. In the 1980s, China received very little FDI, and yet the country grew faster and more virtuously than its later growth.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۸۰، چین سرمایه گذاری مستقیم خارجی دریافت کرد، و با این حال این کشور با virtuously تر و more از رشد بعدی رشد کرد
[ترجمه گوگل]در دهه 1980، چین به میزان بسیار کمی از FDI دریافت کرد و با این حال، کشور با رشد سریعتر و با نفوذ بیشتری رشد کرد

9. Many Web sites and mobile applications now help commuters, shoppers, and tourists in cities all over the world be virtuously selfish and take advantage of their transit options.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از وب سایت ها و برنامه های کاربردی تلفن همراه اکنون به مسافران، خریداران و توریست ها در شهرها کمک می کنند که در سراسر جهان از نظر پاکی خودخواه باشند و از گزینه های ترانزیت خود استفاده کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از وب سایت ها و برنامه های کاربردی تلفن همراه در حال حاضر به مسافران، خریداران و گردشگران در شهرهای سراسر جهان کمک می کنند که به طور ذهنی خودخواهانه باشند و از گزینه های حمل و نقل خود بهره مند شوند

10. Maybe you hate a friend's greediness, all the while " virtuously " allowing her to grab more than her share.
[ترجمه ترگمان]شاید تو از حرص یک دوست بدت میاد، در حالی که اون از طرف \"پاکی\" به اون اجازه میده که بیشتر از سهم خودش برداره
[ترجمه گوگل]شاید از حسرت دوستت نفرت داشته باشی، در حالی که 'با خیال راحت' اجازه می داد او را بیشتر از سهم خود بگیرد

11. We should correctly treat the influence on social and personal development caused by value conflicts, build a higher level social value system to develop virtuously.
[ترجمه ترگمان]ما باید به درستی اثر توسعه اجتماعی و شخصی ناشی از تعارضات مربوط به ارزش را درمان کنیم، یک سیستم ارزشی اجتماعی سطح بالاتر برای توسعه virtuously ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید به طور صحیح تأثیرات را در توسعه اجتماعی و شخصی ناشی از درگیری های ارزش ها، ایجاد یک نظام ارزشمند اجتماعی ارزشمند برای ایجاد فضیلت درست کنیم

12. Rational thinking about these problems and proper measures to be taken to manage the city will be helpful for a city to develop virtuously.
[ترجمه ترگمان]تفکر منطقی در مورد این مشکلات و اقدامات مناسب برای اداره شهر، برای شهری که با تقوی توسعه یابد، مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]تفکر منطقی در مورد این مشکلات و اقدامات مناسب برای مدیریت شهر، برای شهر مفید است تا بتواند به طور صحیح توسعه یابد

13. The moral hypocrite, by contrast, has convinced himself that he is acting virtuously even when he does something he would condemn in others.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، این ریاکاری اخلاقی، خود را قانع کرده که حتی هنگامی که کاری را انجام می دهد که در دیگران مورد انتقاد قرار گیرد، پاک رفتار می کند
[ترجمه گوگل]منافقین اخلاقی، در مقابل، خود را متقاعد کرده اند که حتی با انجام کارهایی که او در دیگران محکوم می کند، به طور صریح عمل می کند

14. These moralists hold that the man who does not seek the pleasures of sense must be eschewing pleasure altogether, and virtuously.
[ترجمه ترگمان]این علم اخلاق آدمی است که در جستجوی لذت های عقل نیست و از پاکی و پاکی لذت می برد
[ترجمه گوگل]این اخلاق گرایان معتقدند که مردی که به دنبال لذت های معقول نیست، باید از لذت و خیر مطلق اجتناب کند


کلمات دیگر: