کلمه جو
صفحه اصلی

unexplored

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to a place, area, or field that has not been examined or investigated before.

- Mars is no longer an unexplored planet.
[ترجمه ترگمان] مریخ دیگر یک سیاره کشف نشده نیست
[ترجمه گوگل] مریخ دیگر سیاره ای شناخته نشده است
- She took on a relatively unexplored topic in her research.
[ترجمه Hasti] او در تحقیقات خود یک موضوع تقریبا کشف نشده را به عهده گرفت.
[ترجمه ترگمان] او در تحقیقات خود یک موضوع نسبتا کشف نشده گرفت
[ترجمه گوگل] او در پژوهش خود به موضوع نسبتا ناشناخته رسید

• not explored

جملات نمونه

1. a great tract of unexplored sea
گستره ی پهناوری از دریای اکتشاف نشده

2. Very little forest is left unexplored nowadays.
[ترجمه ترگمان]این روزها جنگل خیلی کوچک کشف نشده است
[ترجمه گوگل]امروزه جنگل های بسیار کمی کاشته نشده اند

3. The study looks at a relatively unexplored area of human relationships.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه به بررسی نسبتا کشف نشده روابط انسانی می پردازد
[ترجمه گوگل]این مطالعه به یک ناحیه نسبتا ناشناخته روابط انسانی نگاه می کند

4. Maybe you should go down into the unexplored part.
[ترجمه ترگمان]شاید تو باید به بخش کشف نشده بروی
[ترجمه گوگل]شاید شما باید به قسمت ناشناخته بروید

5. As well as illuminating a relatively unexplored area, the research should be useful to educationalists and others working with Hindu children.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر روشن کردن یک منطقه نسبتا کشف نشده، تحقیق باید برای educationalists و سایر افرادی که با کودکان هندو کار می کنند مفید باشد
[ترجمه گوگل]به علاوه روشنایی یک ناحیه نسبتا ناشناخته، این تحقیق باید برای متخصصان آموزشی و دیگران با کودکان هندو مفید باشد

6. Hair sprouted in damp,(Sentence dictionary) unexplored crevices.
[ترجمه ترگمان]مو در crevices مرطوب و (جمله لغت جملات)جوانه زد
[ترجمه گوگل]موها در مرطوب، (فرهنگ لغت جمله) شکاف ناشناخته

7. An interesting, yet largely unexplored area relates to protective factors that tend to prevent the expression of eating disorders.
[ترجمه ترگمان]یک منطقه جالب اما تا حد زیادی کشف نشده مربوط به عوامل حفاظت است که تمایل دارند از بیان اختلالات خوردن جلوگیری کنند
[ترجمه گوگل]یک منطقه جالب و در عین حال بسیار ناشناخته مربوط به عوامل محافظتی است که تمایل به جلوگیری از بیان اختلالات خوردن دارند

8. Such relationships are a mysterious and unexplored domain.
[ترجمه ترگمان]این روابط یک حوزه مرموز و کشف نشده است
[ترجمه گوگل]چنین روابط یک دامنه مرموز و ناشناخته است

9. Chile is a country filled with unexplored territory.
[ترجمه ترگمان]شیلی یک کشور پر از سرزمین کشف نشده است
[ترجمه گوگل]شیلی یک کشور پر از ناشناخته است

10. It is a world unexplored by many-a new frontier in contemporary gastronomy with enormous potential.
[ترجمه ترگمان]این دنیایی است که توسط بسیاری از مرزه ای جدید در gastronomy معاصر با پتانسیل زیاد کشف نشده است
[ترجمه گوگل]این دنیایی است که بسیاری از آنها در معرض گشت و گذار معاصر با پتانسیل بسیار بالایی قرار دارند

11. But in previously unexplored speech communities, we do not have reliable social intuitions either.
[ترجمه ترگمان]اما در جوامع گفتاری در گذشته کشف نشده، ما یک بینش اجتماعی قابل اعتماد نیز نداریم
[ترجمه گوگل]اما در جوامع مذهبی که قبلا کشف نشده اند، ما هیچ شهودی اجتماعی نداریم

12. There is huge unexplored potential in this field.
[ترجمه ترگمان]پتانسیل کشف نشده زیادی در این زمینه وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این زمینه پتانسیل ناشناخته زیادی وجود دارد

13. Words build bridges into unexplored regions. Adolf Hitler
[ترجمه ترگمان]کلمات پل ها را به مناطق کشف نشده تبدیل می کنند آدولف هیتلر
[ترجمه گوگل]کلمات پل ها را به مناطق ناشناخته می سازند آدولف هیتلر

14. Fresh unexplored regions are for ever opening out.
[ترجمه ترگمان]مناطق کشف نشده تازه برای همیشه باز می شوند
[ترجمه گوگل]مناطق تازه ناشناخته برای همیشه تا به حال باز کردن

15. He travelled in the unexplored regions of the mind.
[ترجمه ترگمان]او در مناطق کشف نشده ذهن سفر کرد
[ترجمه گوگل]او در مناطق ناشناخته ذهن سفر کرد

پیشنهاد کاربران

بررسی نشده، کشف نشده، آزمایش نشده، ناشناخته

ناشناخته


کلمات دیگر: