پرهیزگاری، تقوی، پاکدامنی، عفت، هنرنمایی، فضیلت نمایی
virtuousness
پرهیزگاری، تقوی، پاکدامنی، عفت، هنرنمایی، فضیلت نمایی
انگلیسی به فارسی
فضیلت
انگلیسی به انگلیسی
• quality of being virtuous; goodness; morality; uprightness, integrity
جملات نمونه
1. We refuse to alter our virtuousness when facing a life of poverty or modest duties.
[ترجمه ترگمان]ما از تغییر virtuousness در زمان مواجهه با زندگی با فقر و یا وظایف ساده خودداری می کنیم
[ترجمه گوگل]ما وقتی از زندگی فقر و یا وظایف مبهم رنج می بریم فضیلت ما را تغییر می دهیم
[ترجمه گوگل]ما وقتی از زندگی فقر و یا وظایف مبهم رنج می بریم فضیلت ما را تغییر می دهیم
2. They intend to publicize the human virtuousness, social beauty and self renewal by means of negating the human's evils, social defects and self sufferings.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند the انسان، زیبایی اجتماعی و خود را با استفاده از نفی the انسانی، نقص های اجتماعی و رنج های خود تبلیغ کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند فضیلت انسانی، زیبایی اجتماعی و نوسازی خود را از طریق نفی اعراب، نقص های اجتماعی و رنج های خود تجسم کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند فضیلت انسانی، زیبایی اجتماعی و نوسازی خود را از طریق نفی اعراب، نقص های اجتماعی و رنج های خود تجسم کنند
3. Zhao's virtuousness depends on face-painting and sculpting; her first appearance in the movie looked quite embarrassed. And the biggest failure is Chen Kun's acting as Wang.
[ترجمه ترگمان]virtuousness Zhao به نقاشی و نقاشی بستگی دارد؛ اولین حضورش در این فیلم بسیار دست پاچه به نظر می رسید و بزرگ ترین شکست، چن Kun است که به عنوان وانگ بازی می کند
[ترجمه گوگل]فضیلت ژائو به چهره نقاشی و مجسمه سازی بستگی دارد؛ اولین حضور او در فیلم کاملا خجالت زده بود و بزرگترین شکست این است که چن کون به عنوان وانگ عمل کند
[ترجمه گوگل]فضیلت ژائو به چهره نقاشی و مجسمه سازی بستگی دارد؛ اولین حضور او در فیلم کاملا خجالت زده بود و بزرگترین شکست این است که چن کون به عنوان وانگ عمل کند
4. Her virtuousness would be reflected by her support to me.
[ترجمه ترگمان]virtuousness او از حمایت او به من منعکس می شد
[ترجمه گوگل]فضیلت او توسط حمایت او از من منعکس خواهد شد
[ترجمه گوگل]فضیلت او توسط حمایت او از من منعکس خواهد شد
5. This was demonstrated from three aspects, including literature history, sex consciousness and female virtuousness .
[ترجمه ترگمان]این موضوع از سه جنبه از جمله تاریخچه ادبیات، آگاهی جنسی و virtuousness زن به نمایش درآمد
[ترجمه گوگل]این از سه جنبه، از جمله تاریخ ادبیات، آگاهی جنسی و فحشاء زن، نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]این از سه جنبه، از جمله تاریخ ادبیات، آگاهی جنسی و فحشاء زن، نشان داده شده است
6. Fox is virtuous, though he possibly has no idea what virtuousness is.
[ترجمه ترگمان]فاکس با این که اصلا نمی داند virtuousness چیست، با فضیلت است
[ترجمه گوگل]فاکس محترم است، هرچند احتمالا نمیداند که چه فایلی دارد
[ترجمه گوگل]فاکس محترم است، هرچند احتمالا نمیداند که چه فایلی دارد
کلمات دیگر: