بدون تردید
unenthusiastically
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of enthusiastically.
• in a manner lacking enthusiasm
جملات نمونه
1. She poked at her meal unenthusiastically.
[ترجمه ترگمان]در حالی که مشغول غذا خوردن بود، سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]او بدون هیچ مشکلی با وعده غذایی اش را خجالتی کرد
[ترجمه گوگل]او بدون هیچ مشکلی با وعده غذایی اش را خجالتی کرد
2. The children opened the presents unenthusiastically.
[ترجمه ترگمان]بچه ها هدایا را باز کردند
[ترجمه گوگل]بچه ها بدون هیچ مشکلی افتتاح کردند
[ترجمه گوگل]بچه ها بدون هیچ مشکلی افتتاح کردند
3. He agreed unenthusiastically, saying that it was difficult.
[ترجمه ترگمان]او با unenthusiastically موافقت کرد و گفت که کار دشواری است
[ترجمه گوگل]او با بی اعتنایی موافقت کرد، گفت که دشوار است
[ترجمه گوگل]او با بی اعتنایی موافقت کرد، گفت که دشوار است
4. He received my suggestion coolly, ie unenthusiastically.
[ترجمه ترگمان]او با خونسردی پیشنهاد مرا پذیرفت، یعنی unenthusiastically
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد من را خنک شد، یعنی بدون هیچ اشتباهی
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد من را خنک شد، یعنی بدون هیچ اشتباهی
5. Hung - chien unenthusiastically invited Miss Sun out for dinner.
[ترجمه ترگمان]و یه کم \"chien\" رو برای شام دعوت کرده بود بیرون؟
[ترجمه گوگل]آویزان کردن - chien با بی اعتنایی دعوت خانم خورشید را برای شام دعوت کرد
[ترجمه گوگل]آویزان کردن - chien با بی اعتنایی دعوت خانم خورشید را برای شام دعوت کرد
6. Economic impudence plus political insensitivity combine to make a Kinnockian double whammy that I will vote Tory to avoid, however unenthusiastically.
[ترجمه ترگمان]گستاخی اقتصادی و عدم حساسیت سیاسی با هم ترکیب می شوند تا دو برابر دو برابر دو برابر شود که من به حزب محافظه کار رای می دهم تا از آن اجتناب کنند
[ترجمه گوگل]ناامیدی اقتصادی به علاوه عدم حساسیت سیاسی، برای ایجاد یک کشته شدن دوتایی کینوکیایی که من به آن رای خواهم داد، برای جلوگیری از آن، با این حال، بدون تردید، ترکیب شده است
[ترجمه گوگل]ناامیدی اقتصادی به علاوه عدم حساسیت سیاسی، برای ایجاد یک کشته شدن دوتایی کینوکیایی که من به آن رای خواهم داد، برای جلوگیری از آن، با این حال، بدون تردید، ترکیب شده است
7. But though there are groups inBritainwith entrenched pro-choice or pro-life views, polls show that most people think, unenthusiastically, that abortion should be available.
[ترجمه ترگمان]اما اگرچه گروه هایی وجود دارند که دارای دیدگاه های طرفدار انتخاب و یا دیدگاه طرفدار زندگی هستند، نظرسنجی ها نشان می دهند که اکثر مردم فکر می کنند سقط جنین باید در دسترس باشد
[ترجمه گوگل]اما هرچند گروه هایی در بریتانیا با نمایندگان طرفدار انتخاب و یا زندگی حرفه ای تأیید شده اند، نظرسنجی ها نشان می دهند که اکثر مردم بدون تردید فکر می کنند که سقط جنین باید در دسترس باشد
[ترجمه گوگل]اما هرچند گروه هایی در بریتانیا با نمایندگان طرفدار انتخاب و یا زندگی حرفه ای تأیید شده اند، نظرسنجی ها نشان می دهند که اکثر مردم بدون تردید فکر می کنند که سقط جنین باید در دسترس باشد
کلمات دیگر: