(به ویژه پوست صورت و دست ها) آفتاب زده، باد و باران دیده، زبر و چروکیده، آفتاب سوخته، هوا زده، (در اثر باد و باران و غیره) رنگ و رو رفته، کهنه، در اثر اب و هوا فاسد یا زمخت شده، افتاب زده
weather beaten
(به ویژه پوست صورت و دست ها) آفتاب زده، باد و باران دیده، زبر و چروکیده، آفتاب سوخته، هوا زده، (در اثر باد و باران و غیره) رنگ و رو رفته، کهنه، در اثر اب و هوا فاسد یا زمخت شده، افتاب زده
انگلیسی به فارسی
در اثر آب و هوا فاسد یا زمخت شده، افتاب زده
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: worn, damaged, or marked by exposure to the weather.
• مشابه: gnarled, old, rugged
• مشابه: gnarled, old, rugged
- a weather-beaten shack
[ترجمه ترگمان] یه کلبه weather
[ترجمه گوگل] یک خرگوش مورد ضرب و شتم آب و هوا
[ترجمه گوگل] یک خرگوش مورد ضرب و شتم آب و هوا
- the rancher's weather-beaten face
[ترجمه ترگمان] چهره آفتاب سوخته و آفتاب سوخته
[ترجمه گوگل] چهره مورد ضرب و شتم آب و هوای خرمن دار
[ترجمه گوگل] چهره مورد ضرب و شتم آب و هوای خرمن دار
• showing signs of wear and tear caused by exposure to the weather; damaged by exposure to weather; tanned and made rough from being in the open air
showing signs of wear and tear caused by exposure to the weather
if your face is weatherbeaten, it is rough, wrinkled, and brown because you have spent a lot of time outside in all weather conditions.
showing signs of wear and tear caused by exposure to the weather
if your face is weatherbeaten, it is rough, wrinkled, and brown because you have spent a lot of time outside in all weather conditions.
کلمات دیگر: