تصوری، خیالی، رویایی، واهی
visional
تصوری، خیالی، رویایی، واهی
انگلیسی به فارسی
تصوری، خیالی، رویایی
غیر واقعی، ناراستینه
انگلیسی به انگلیسی
• of or belonging to hallucinations; of vision, of the sense of sight
جملات نمونه
1. Visional feature extraction, high dimensional indexing mechanism and relevance feedback are three important issues in content-based image retrieval.
[ترجمه ترگمان]استخراج ویژگی Visional، مکانیزم شاخص گذاری ابعاد بالا و بازخورد ارتباط، سه موضوع مهم در بازیابی تصویر مبتنی بر محتوا می باشند
[ترجمه گوگل]استخراج ویژگی های دیداری، مکانیزم نمایه سازی با ابعاد بزرگ و بازخورد ارتباط، سه مسئله مهم در بازیابی تصویر محتوا هستند
[ترجمه گوگل]استخراج ویژگی های دیداری، مکانیزم نمایه سازی با ابعاد بزرگ و بازخورد ارتباط، سه مسئله مهم در بازیابی تصویر محتوا هستند
2. As the basic combinational elements of the visional communication, the technique and the creative style of figures and letters in visional communication design should be rich.
[ترجمه ترگمان]به عنوان عناصر ترکیبی اصلی ارتباط visional، تکنیک و سبک خلاق شکل ها و حروف در طراحی ارتباطات visional باید غنی باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان عناصر ترکیبی پایه ارتباطات بصری، تکنیک و سبک خلاق چهره ها و حروف در طراحی ارتباطات بصری باید غنی باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان عناصر ترکیبی پایه ارتباطات بصری، تکنیک و سبک خلاق چهره ها و حروف در طراحی ارتباطات بصری باید غنی باشد
3. False, it is visional, it is empty.
[ترجمه ترگمان]این تصور اشتباه است، خالی است، خالی است
[ترجمه گوگل]دروغ است، بصری است، خالی است
[ترجمه گوگل]دروغ است، بصری است، خالی است
4. Although the network is visional, also be a society actually, the truth also is with real life.
[ترجمه ترگمان]اگرچه این شبکه visional است، در حقیقت یک جامعه نیز خواهد بود، حقیقت نیز با زندگی واقعی همراه است
[ترجمه گوگل]با وجودی که شبکه عمومی است، در واقع یک جامعه هم هست، حقیقت نیز با زندگی واقعی است
[ترجمه گوگل]با وجودی که شبکه عمومی است، در واقع یک جامعه هم هست، حقیقت نیز با زندگی واقعی است
5. The visional character of a community is related to contented degree to individual behalf and human being's enactment for it.
[ترجمه ترگمان]شخصیت visional یک جامعه مربوط به درجه راضی از طرف فردی و تصویب یک انسان برای آن است
[ترجمه گوگل]شخصیت محلی یک جامعه به درجه ای متبحر به نفع فرد و اعمال انسان برای آن مربوط است
[ترجمه گوگل]شخصیت محلی یک جامعه به درجه ای متبحر به نفع فرد و اعمال انسان برای آن مربوط است
6. Because that is visional dream, anguish can let me grow, make me firm.
[ترجمه ترگمان]چون این رویای visional است، غم و اندوه مرا به رشد و استحکام وامی دارد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این رویا بصری است، عصبانیت می تواند به من اجازه رشد دهد، به من ثابت کند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این رویا بصری است، عصبانیت می تواند به من اجازه رشد دهد، به من ثابت کند
7. What this game uses is a visional engine of the name.
[ترجمه ترگمان]چیزی که این بازی از آن استفاده می کند یک موتور visional نام است
[ترجمه گوگل]این بازی با استفاده از یک موتور واقعی نام است
[ترجمه گوگل]این بازی با استفاده از یک موتور واقعی نام است
8. Look from this kind of meaning, visional network is supervised can't also should not take on an anti-corruption " advocate battlefield " big.
[ترجمه ترگمان]از این نوع معنا نگاه کنید، شبکه visional نظارت شده را نمی توان بر یک میدان مبارزه با فساد \"بزرگ\" در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]از این نوع از معنی نگاه کنید، شبکه های نظارتی تحت نظارت قرار نمی گیرند و همچنین نباید فضای مبارزه با فساد را 'بزرگ میدان جنگ' نام برد
[ترجمه گوگل]از این نوع از معنی نگاه کنید، شبکه های نظارتی تحت نظارت قرار نمی گیرند و همچنین نباید فضای مبارزه با فساد را 'بزرگ میدان جنگ' نام برد
9. Whether the community is visional is based on whether the peoples' interests are realized.
[ترجمه ترگمان]اینکه آیا جامعه مبتنی بر این است که آیا منافع مردم تحقق می یابد یا نه
[ترجمه گوگل]این که آیا جامعه بصری است یا خیر، مبتنی بر این است که آیا منافع مردم تحقق می یابد یا خیر
[ترجمه گوگل]این که آیا جامعه بصری است یا خیر، مبتنی بر این است که آیا منافع مردم تحقق می یابد یا خیر
10. The mysterious, visional, and overlapped space images of Surrealism can be connected with the visual effect which hologram produces.
[ترجمه ترگمان]تصاویر فضایی مرموز، visional و همپوشانی کننده of می توانند با اثر بصری که hologram تولید می کند، ارتباط داشته باشند
[ترجمه گوگل]تصاویر فضای مرموز، منظره و همپوشانی سورئالیسم می تواند با اثر بصری که هولوگرافی تولید می کند، مرتبط باشد
[ترجمه گوگل]تصاویر فضای مرموز، منظره و همپوشانی سورئالیسم می تواند با اثر بصری که هولوگرافی تولید می کند، مرتبط باشد
11. The source seems visional, far, senseless and smell-less, but it is inexhaustible power to supply all things.
[ترجمه ترگمان]سرچشمه می گیرد، دور، دور، دور و بی جهت و بویایی است - کم تر، اما این قدرت غیرقابل inexhaustible است که همه چیز را تامین کند
[ترجمه گوگل]منبع به نظر منطقی، دور، بی معنی و بوی کمتر است، اما قدرت ناپذیر برای عرضه همه چیز است
[ترجمه گوگل]منبع به نظر منطقی، دور، بی معنی و بوی کمتر است، اما قدرت ناپذیر برای عرضه همه چیز است
12. In the quiet and visional wind there was only my lonely footfalls, and the light sound of the grass-blades reaching against each other.
[ترجمه ترگمان]در هوای آرام و آرام فقط صدای پای تنها من بود و صدای تیز بین تیغه های علف که به یکدیگر می رسید
[ترجمه گوگل]در باد آرام و بصری، تنها کمانهای من تنها بود، و صدای نور از چمن چسبیده شدن به یکدیگر
[ترجمه گوگل]در باد آرام و بصری، تنها کمانهای من تنها بود، و صدای نور از چمن چسبیده شدن به یکدیگر
13. It also is creating a long term observation under visional system to study the effects of climate change.
[ترجمه ترگمان]همچنین در حال ایجاد یک مشاهده بلند مدت تحت سیستم visional برای مطالعه تاثیرات تغییر آب و هوا است
[ترجمه گوگل]این همچنین ایجاد یک نظارت طولانی مدت در سیستم منظمی برای مطالعه اثرات تغییرات اقلیمی است
[ترجمه گوگل]این همچنین ایجاد یک نظارت طولانی مدت در سیستم منظمی برای مطالعه اثرات تغییرات اقلیمی است
14. The changing sunlight casts upon the sculpture, leaving the natural and visional shadow of a butterfly, which also has added the aesthetic spark to this piece of art.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید در حال تغییر به مجسمه سازی نگاه می کند و سایه طبیعی و غیر طبیعی پروانه ای را که به این قطعه هنری اضافه شده است، بر جای می گذارد
[ترجمه گوگل]در حال تغییر نور خورشید بر روی مجسمه سازی، سایه طبیعی و زیبایی یک پروانه را ترک می کند، که همچنین جرقه های زیبایی را به این قطعه هنری اضافه کرده است
[ترجمه گوگل]در حال تغییر نور خورشید بر روی مجسمه سازی، سایه طبیعی و زیبایی یک پروانه را ترک می کند، که همچنین جرقه های زیبایی را به این قطعه هنری اضافه کرده است
کلمات دیگر: