کلمه جو
صفحه اصلی

crosshatch


(نقاشی و رسم) هاشور زدن، (با رسم خطوط موازی و متقاطع) سایه روشن سازی کردن، بطور اریب سایه زدن، بطور متقاطع هاشور زدن، هاشور متقاطع علوم مهندسى : هاشور افقى

انگلیسی به فارسی

به‌طور اریب سایه زدن، به‌طور متقاطع هاشور زدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: crosshatches, crosshatching, crosshatched
مشتقات: crosshatching (n.)
• : تعریف: to shade (a drawing or the like) using many parallel and intersecting lines.
مشابه: line

• draw crisscrossing lines
pattern created by many intersecting perpendicular lines (art)

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] شطرنجی
[ریاضیات] هاشور متقاطع

جملات نمونه

1. In this way, other micro aspects such as cross-hatching and brushwork also come to form a coherent body of pattern.
[ترجمه ترگمان]در این روش، دیگر میکرو aspects مانند hatching و brushwork نیز برای تشکیل یک بدنه منسجم از الگو واقع می شوند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، دیگر جنبه های میکرو مانند چرخه متقاطع و بروشور نیز به شکل یک الگوی همگرا شکل می گیرد

2. By cross-hatching, an endless variety of marks can be achieved.
[ترجمه ترگمان]با سر و کله زدن، انواع بی شماری از نشانه ها را می توان به دست آورد
[ترجمه گوگل]با عبور از طریق متقاطع، یک علامت بی پایان از علائم می تواند به دست آورد

3. She still had the faint white scar on her ankle, although the cross-hatch of scratches on her right knee was gone.
[ترجمه ترگمان]هنوز جای زخم روی قوزک پای راستش از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]او هنوز شانه سفید سفید ضعیفی در مچ پا داشت، هرچند خراش بر روی زانوی راستش از بین رفت

4. I use the pencils for techniques such as cross-hatching, contour and scribble drawing, shading and frottage.
[ترجمه ترگمان]من از مداد برای تکنیک هایی مانند hatching، contour و کشیدن scribble، سایه و frottage استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]من از مداد برای تکنیک هایی مانند چروک کردن، نقاشی خط و نقاشی، سایه زدن و ساییدن استفاده می کنم

5. White acrylic mixed with cadmium orange, yellow ochre or burnt sienna allows Martin to overlap and cross-hatch.
[ترجمه ترگمان]آکریلیک سفید با کادمیم نارنجی، زرد مایل یا سوخته مخلوط شده و به مارتین اجازه می دهد تا از دریچه عبور کند و از دریچه عبور کند
[ترجمه گوگل]آکریلیک سفید مخلوط با نارنجی کادمیوم، زرد اچر یا سینا سوخته، به مارتین اجازه می دهد تا با هم همپوشانی داشته باشد و از بین برود

6. Killion jumped over a barracks through a cross-hatching of furious ground fire, and fled to the west.
[ترجمه ترگمان]Killion از یک قرارگاه عبور کرده و به طرف غرب فرار کرده و به طرف غرب فرار کرده بود
[ترجمه گوگل]Killion از طریق عبور از آتش خشمگینانه از سربازخانه عبور کرد و به سمت غرب فرار کرد

7. Completeness - make sure to crosshatch every missing number in every box, so that you start the second stage of solving with complete candidate lists.
[ترجمه ترگمان]کامل بودن - اطمینان حاصل کنید که هر عدد را در هر جعبه کپی کنید تا مرحله دوم حل را با لیست کامل نامزد شروع کنید
[ترجمه گوگل]کامل بودن - اطمینان حاصل کنید که هر شماره از دست رفته را در هر جعبه عبور کنید، به طوری که مرحله دوم حل و فصل را با لیست کامل کاندیداها شروع کنید

8. Using sharp knife, score skin in 1/2-inch crosshatch pattern, taking care not to cut through fat into meat below.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از چاقوی تیز، پوست خود را در الگوی crosshatch ۱ \/ ۲ اینچی به دست بیاورید و توجه داشته باشید که چربی را به گوشت زیر کاهش ندهید
[ترجمه گوگل]با استفاده از چاقوی تیز، نمره پوست را در الگوی 1/2 اینچ، مراقبت کنید تا از طریق چربی به گوشت در زیر برسید

9. Dark denim with a clean finish and subtle crosshatch texture.
[ترجمه ترگمان]کتان سیاه با یک بافت پاکیزه و crosshatch ظریف
[ترجمه گوگل]پارچه جین تیره با یک پایان تمیز و بافت چسبان ظریف

10. The crossHatch shader actually does two separate things.
[ترجمه ترگمان]The shader در واقع دو کار جداگانه انجام می دهد
[ترجمه گوگل]Shader crossHatch در حقیقت دو چیز جداگانه را انجام می دهد

11. Behind that grille we can see a crosshatch grille inserts that will probably be chrome on the production model.
[ترجمه ترگمان]پشت این پنجره مشبک، ما می توانیم یک شبکه مشبک crosshatch inserts را ببینیم که احتمالا کروم در مدل تولید خواهد بود
[ترجمه گوگل]در پشت آن مشبک ما می توانیم در داخل یک پنجره مشبک را مشاهده کنیم که احتمالا بر روی مدل تولید کروم باشد

12. Other people in the online meeting see a crosshatch pattern on the screen.
[ترجمه ترگمان]افراد دیگر در جلسه آنلاین یک الگوی crosshatch را بر روی صفحه نمایش می بینند
[ترجمه گوگل]سایر افراد در جلسات آنلاین یک الگوی متقابل را روی صفحه نمایش می بینند

13. The CrossHatch shader is a good example of how a Surface Shader can be used to pipe information from other nodes, including other material nodes, to a surface via its Shading Group.
[ترجمه ترگمان]The shader مثال خوبی از این است که چگونه یک Shader سطحی را می توان برای لوله کردن اطلاعات از سایر گره ها، از جمله دیگر گره های مواد، تا یک سطح از طریق گروه پرده خود استفاده کرد
[ترجمه گوگل]Shader CrossHatch یک نمونه خوب از چگونگی استفاده از Surface Shader برای انتقال اطلاعات از گره های دیگر، از جمله گره های دیگر مواد، به سطح از طریق گروه سایه زنی می باشد

14. Score the duck skin in a crosshatch pattern with a sharp knife (take care not to cut into the flesh).
[ترجمه ترگمان]به پوست اردک در یک الگوی crosshatch با چاقو تیز امتیاز بدهید (مراقب باشید که گوشت را برید)
[ترجمه گوگل]پوست اردک را با یک چاقوی تیز در یک الگوی دسته بندی کنید (مراقب باشید که به گوشت ندهید)


کلمات دیگر: