(امریکا ـ کوپن های دولتی که با آن اشخاص بی بضاعت از فروشگاه ها خوراک دریافت می کنند) تمبر خوراک، بن غذا، کوپن غذا
food stamp
(امریکا ـ کوپن های دولتی که با آن اشخاص بی بضاعت از فروشگاه ها خوراک دریافت می کنند) تمبر خوراک، بن غذا، کوپن غذا
انگلیسی به فارسی
(آمریکا ـ کوپنهای دولتی که با آن اشخاص بیبضاعت از فروشگاهها خوراک دریافت میکنند) تمبر خوراک، بن غذا، کوپن غذا
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a U.S. Government coupon, issued to needy people free or at less than face value, that can be used to buy food.
• in the united states, food stamps are stamps that are given to people on a low income by the government in order to help them buy food.
جملات نمونه
1. The bill would have made changes in the food stamp program but would have kept it under federal control.
[ترجمه ترگمان]این لایحه تغییراتی در برنامه مهر غذایی ایجاد خواهد کرد اما آن را تحت کنترل فدرال قرار خواهد داد
[ترجمه گوگل]این لایحه تغییرات در برنامه تمبر غذا ایجاد کرده است، اما تحت کنترل فدرال قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]این لایحه تغییرات در برنامه تمبر غذا ایجاد کرده است، اما تحت کنترل فدرال قرار خواهد گرفت
2. Example: Our food stamp program is designed to improve the diets of low-income families.
[ترجمه ترگمان]مثال: برنامه مهر غذایی ما برای بهبود رژیم غذایی خانواده های کم درآمد طراحی شده است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال: برنامه تمبر غذا ما برای بهبود رژیم خانواده های کم درآمد طراحی شده است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال: برنامه تمبر غذا ما برای بهبود رژیم خانواده های کم درآمد طراحی شده است
3. The Food Stamp Program was created to improve the levels of nutrition among low-income households.
[ترجمه ترگمان]برنامه مهر غذایی برای بهبود سطح تغذیه خانواده های کم درآمد ایجاد شد
[ترجمه گوگل]برنامه تمبر غذا برای بهبود سطح تغذیه در میان خانوارهای کم درآمد ایجاد شد
[ترجمه گوگل]برنامه تمبر غذا برای بهبود سطح تغذیه در میان خانوارهای کم درآمد ایجاد شد
4. Under the Senate bill, the food stamp program would be left under the control of the federal government.
[ترجمه ترگمان]تحت لایحه سنا، برنامه مهر غذایی تحت کنترل دولت فدرال باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]بر اساس لایحه مجلس سنا، برنامه تمبر غذا تحت کنترل دولت فدرال قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]بر اساس لایحه مجلس سنا، برنامه تمبر غذا تحت کنترل دولت فدرال قرار خواهد گرفت
5. Most people enrolled in the food stamp program live in depressed urban areas.
[ترجمه ترگمان]اغلب افرادی که در برنامه تمبر غذا ثبت نام کرده اند در مناطق محروم شهری زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم در برنامه تمبر غذا ثبت نام کرده و در مناطق شهری افسرده زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم در برنامه تمبر غذا ثبت نام کرده و در مناطق شهری افسرده زندگی می کنند
6. In June 199 Food Stamp enrollment reached 2 4 million, an all-time high.
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئن ۱۹۹ فرد ثبت نام غذا به ۲ میلیون نفر رسید که زمان بسیار بالا بود
[ترجمه گوگل]در ژوئن سال 199 ثبت نام پذیرش غذا به 2/4 میلیون رسید که بالاترین سطح همیشگی آنها بود
[ترجمه گوگل]در ژوئن سال 199 ثبت نام پذیرش غذا به 2/4 میلیون رسید که بالاترین سطح همیشگی آنها بود
7. Food Stamp benefits and act like they're doing "the poor" a favor.
[ترجمه ترگمان]فایده تمبر خوردن غذا و طوری رفتار کردن مثل این که آن ها به فقرا کمک می کنند
[ترجمه گوگل]مزایای تمبر غذا و رفتار آنها مانند انجام فقرا به نفع است
[ترجمه گوگل]مزایای تمبر غذا و رفتار آنها مانند انجام فقرا به نفع است
8. Male food stamp users, both white and black, did not have significantly program.
[ترجمه ترگمان]کاربران مهر غذایی مرد، هم سفید و هم سیاه، برنامه قابل توجهی نداشتند
[ترجمه گوگل]کاربران تمبر غذایی مرد، هر دو سفید و سیاه، به طور قابل توجهی برنامه ای ندارند
[ترجمه گوگل]کاربران تمبر غذایی مرد، هر دو سفید و سیاه، به طور قابل توجهی برنامه ای ندارند
9. U. S. food stamp benefits, can now be taken electronically, directly into the beneficiary's debit card.
[ترجمه ترگمان]u S هم اکنون می تواند به صورت الکترونیکی به کارت بدهی ذی نفع برسد
[ترجمه گوگل]U S مزایای تمبر غذایی، هم اکنون می توانید به صورت الکترونیکی، به طور مستقیم به کارت بدهی ذینفع گرفته شود
[ترجمه گوگل]U S مزایای تمبر غذایی، هم اکنون می توانید به صورت الکترونیکی، به طور مستقیم به کارت بدهی ذینفع گرفته شود
10. A food stamp is a voucher that can be used only for the purchase of food .
[ترجمه ترگمان]تمبر غذایی a است که تنها برای خرید غذا قابل استفاده است
[ترجمه گوگل]مهر غذا کوپن است که می تواند فقط برای خرید مواد غذایی استفاده شود
[ترجمه گوگل]مهر غذا کوپن است که می تواند فقط برای خرید مواد غذایی استفاده شود
11. Based on these findings, the Food Stamp Program may have a significant impact on America's obesity rate.
[ترجمه ترگمان]براساس این یافته ها، برنامه مهر غذایی ممکن است تاثیر قابل توجهی بر میزان چاقی در آمریکا داشته باشد
[ترجمه گوگل]بر اساس این یافته ها، برنامه غذایی تمبر ممکن است تأثیر قابل توجهی در میزان چاقی آمریکا داشته باشد
[ترجمه گوگل]بر اساس این یافته ها، برنامه غذایی تمبر ممکن است تأثیر قابل توجهی در میزان چاقی آمریکا داشته باشد
12. A third, the federal Food Stamp program, has grown rapidly since its introduction in the mid - 1970's.
[ترجمه ترگمان]یک سوم، برنامه تمبر غذایی فدرال، از زمان معرفی آن در اواسط دهه ۱۹۷۰ به سرعت رشد کرده است
[ترجمه گوگل]سومین برنامه غذایی فدرال Food Stamp از زمان معرفی آن در اواسط دهه 1970 به سرعت در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]سومین برنامه غذایی فدرال Food Stamp از زمان معرفی آن در اواسط دهه 1970 به سرعت در حال افزایش است
13. The next section documents the implementation behind the food stamp participation display you now understand as a user.
[ترجمه ترگمان]در بخش بعدی، پیاده سازی پشت پوشش مشارکت مهر غذایی نشان می دهد که شما اکنون به عنوان یک کاربر درک می کنید
[ترجمه گوگل]بخش بعدی، پیاده سازی پشتپیمانی نشانگر غذایی نشان می دهد که شما اکنون به عنوان یک کاربر درک می کنید
[ترجمه گوگل]بخش بعدی، پیاده سازی پشتپیمانی نشانگر غذایی نشان می دهد که شما اکنون به عنوان یک کاربر درک می کنید
14. Male food stamp users, both white and black, did not have significantly higher BMIs than those not in the program.
[ترجمه ترگمان]کاربران مهر غذایی مرد، هم سفید و هم سیاه، نسبت به کسانی که در برنامه نبودند بالاتر بودند
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان تمبر غذای مردانه، هر دو سفید و سیاه، شاخص های شاخص توده بدنی را به طور قابل توجهی بالاتر از افرادی که در برنامه نیستند، ندارند
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان تمبر غذای مردانه، هر دو سفید و سیاه، شاخص های شاخص توده بدنی را به طور قابل توجهی بالاتر از افرادی که در برنامه نیستند، ندارند
کلمات دیگر: