• for need of, for want of, due to scarcity of
for lack of
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. He felt faint for lack of food.
[ترجمه م] بخاطر کمبود غذا احساس ضعف کرد
[ترجمه ترگمان]به خاطر کمبود غذا احساس ضعف می کرد[ترجمه گوگل]او برای کمبود غذا احساس ضعف کرد
2. At last they ceased working for lack of capital.
[ترجمه ترگمان]سرانجام به علت کمبود سرمایه دست از کار کشیدند
[ترجمه گوگل]در نهایت آنها برای فقدان سرمایه کار کردند
[ترجمه گوگل]در نهایت آنها برای فقدان سرمایه کار کردند
3. The flowers are wilting for lack of water.
[ترجمه ترگمان]گل ها به خاطر فقدان آب پژمرده می شوند
[ترجمه گوگل]گل ها برای کمبود آب از بین می روند
[ترجمه گوگل]گل ها برای کمبود آب از بین می روند
4. The plant died for lack of water.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه به علت کمبود آب جان باخت
[ترجمه گوگل]این گیاه به دلیل کمبود آب جان خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]این گیاه به دلیل کمبود آب جان خود را از دست داد
5. The theatre has had to close for lack of support.
[ترجمه ترگمان]تئاتر مجبور شده است به خاطر فقدان حمایت تعطیل شود
[ترجمه گوگل]تئاتر مجبور شد برای عدم پشتیبانی نزدیک شود
[ترجمه گوگل]تئاتر مجبور شد برای عدم پشتیبانی نزدیک شود
6. Everything that could grow was running wild for lack of attention.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که می توانست رشد کند به خاطر فقدان توجه وحشی بود
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که می توانست رشد کند، برای کمبود توجه به وحشی گریخت
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که می توانست رشد کند، برای کمبود توجه به وحشی گریخت
7. The company landed up in bankruptcy for lack of funds.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به دلیل کمبود بودجه در ورشکستگی به زمین نشست
[ترجمه گوگل]این کمپانی برای کمبود بودجه در ورشکستگی فرود آمد
[ترجمه گوگل]این کمپانی برای کمبود بودجه در ورشکستگی فرود آمد
8. The project had hung fire for several years for lack of funds.
[ترجمه ترگمان]این پروژه چندین سال است که به دلیل کمبود بودجه به آتش کشیده شده است
[ترجمه گوگل]این پروژه برای چندین سال به علت کمبود بودجه، آتش زده بود
[ترجمه گوگل]این پروژه برای چندین سال به علت کمبود بودجه، آتش زده بود
9. Several research institutions were closed down for lack of fund.
[ترجمه ترگمان]چندین موسسه تحقیقاتی به دلیل فقدان سرمایه تعطیل شدند
[ترجمه گوگل]چندین موسسه تحقیقاتی برای کمبود بودجه بسته شدند
[ترجمه گوگل]چندین موسسه تحقیقاتی برای کمبود بودجه بسته شدند
10. The speakers criticised his new programme for lack of definition.
[ترجمه ترگمان]سخنرانان از برنامه جدید او بخاطر فقدان تعریف انتقاد کردند
[ترجمه گوگل]سخنرانان از برنامه جدیدش برای عدم تعریف انتقاد کردند
[ترجمه گوگل]سخنرانان از برنامه جدیدش برای عدم تعریف انتقاد کردند
11. The flowers failed for lack of rain.
[ترجمه ترگمان]این گل ها به خاطر کمبود باران شکست خوردند
[ترجمه گوگل]گل ها برای کمبود باران شکست خوردند
[ترجمه گوگل]گل ها برای کمبود باران شکست خوردند
12. The plan fizzled out for lack of money.
[ترجمه ترگمان]این طرح به خاطر فقدان پول شکست خورد
[ترجمه گوگل]این طرح برای فقدان پول ضروری است
[ترجمه گوگل]این طرح برای فقدان پول ضروری است
13. The men were acquitted for lack of proof.
[ترجمه ترگمان]این مردان به دلیل عدم مدرک تبرئه شدند
[ترجمه گوگل]مردان به دلیل عدم اثبات محکوم شدند
[ترجمه گوگل]مردان به دلیل عدم اثبات محکوم شدند
14. The case was thrown out for lack of evidence.
[ترجمه ترگمان]این پرونده به دلیل عدم وجود شواهد از دست رفته است
[ترجمه گوگل]پرونده برای عدم شواهد صادر شد
[ترجمه گوگل]پرونده برای عدم شواهد صادر شد
15. They wasted away for lack of food.
[ترجمه ترگمان]آن ها به خاطر کمبود غذا به هدر رفتند
[ترجمه گوگل]آنها برای فقدان غذا دور انداخته شدند
[ترجمه گوگل]آنها برای فقدان غذا دور انداخته شدند
کلمات دیگر: