کلمه جو
صفحه اصلی

great dane


(جانورشناسی) سگ گریت دین، سگ دانمارکی (که بزرگ و عضلانی بوده و گوش های نوک تیز و شق و موی کوتاه و نرم دارد)، نوعی سگ بزرگ و قوی که دارای پوست نرمی است

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) نوعی سگ بزرگ و قوی که دارای پوست نرمی است


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a breed of very large muscular short-haired dogs that have pointed ears and a square muzzle.

• danish dog, breed of large long-legged and powerful dog

جملات نمونه

1. Our Great Dane sleeps at the foot of the bed.
[ترجمه ترگمان]دین بزرگ ما در پای تخت می خوابد
[ترجمه گوگل]دنیای بزرگ ما در پای تخت خواب می کند

2. The Bald Man with the Great Dane stops next to a tree.
[ترجمه ترگمان]مرد کچل با همان دین بزرگ کنار یک درخت می ایستد
[ترجمه گوگل]مرد چاق با دنیای بزرگ کنار یک درخت متوقف می شود

3. Claire de Lune, our silver and black mottled Great Dane, always accompanies me, a few paces ahead and slightly off to one side.
[ترجمه ترگمان]کلر د لون، نقره های ما، دین بزرگ ما همیشه با من همراه است، چند قدم جلوتر و کمی جلوتر از یک طرف
[ترجمه گوگل]Claire de Lune، نقره ای و سیاه و سفید دندان بزرگ من، همیشه همراه من، چند قدم جلو و کمی به سمت یک طرف

4. The Doberman Pinscher, Siberian Husky and Great Dane are included in this Group, to name just a few.
[ترجمه ترگمان]نژاد رو برمن، سیبری و دین بزرگ در این گروه قرار دارند، تا فقط چند نفر نام ببرند
[ترجمه گوگل]دوبرمن پینچر، هوسری سیبری و دنیای بزرگ در این گروه گنجانده شده است که تنها چند نفر از آنها نام برده می شود

5. Bob buys a Great Dane and teaches it to use the bathroom in Bill's yard.
[ترجمه ترگمان]باب یک دین بزرگ می خرد و به آن یاد می دهد که از حمام در حیاط بیل استفاده کند
[ترجمه گوگل]باب دنیای بزرگ را خرید و آموزش می دهد تا از حمام در حیاط بیل استفاده کند

6. She poured some water into a plastic bowl. Faust, her Great Dane, lapped it up with relish.
[ترجمه ترگمان]او مقداری آب در کاسه پلاستیکی ریخت Faust، دین بزرگ، با رغبت آن را کنار زده بود
[ترجمه گوگل]او بعضی از آب را به یک کاسه پلاستیکی ریخت فاوست، دانی بزرگ او، با لذت آن را لمس کرد

7. The monks probably crossed the ancient mastiff with the Great Dane and the Great Pyrenees.
[ترجمه ترگمان]راهب احتمالا از آن سگ پیر با دین بزرگ و پیر نه پیر عبور کرده بودند
[ترجمه گوگل]راهبان احتمالا از دشت باستانی با دنیای بزرگ و پیرنه های بزرگ عبور کردند

8. The dog is small, but a man might be smaller than a Great Dane.
[ترجمه ترگمان]سگ کوچک است، اما یک مرد ممکن است کوچک تر از یک دین بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]سگ کوچک است، اما یک مرد ممکن است کوچکتر از دنیای بزرگ باشد

9. Cindy the abandoned fawn finds a new family with Giant Great Dane Rocky.
[ترجمه ترگمان]سیندی انتونی گوزن رها شده یک خانواده جدید را با Giant بزرگ، راکی، پیدا می کند
[ترجمه گوگل]سیندی گوزن رها شده یک خانواده جدید را با بزرگ غول پیکر راکی ​​می یابد


کلمات دیگر: