کلمه جو
صفحه اصلی

evangelise

انگلیسی به فارسی

پیامبر


انگلیسی به انگلیسی

• preach the christian gospel, seek to convert to christianity; act as an evangelist; convert to christianity; attempt to convince others to share great interest for particular beliefs and ideals (also evangelize)

جملات نمونه

1. "It's very easy for the Government to evangelise how this will be good for public health, " said a council spokesman. "The reality is it will cause major problems.
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی شورا گفت: \" برای دولت بسیار آسان است که ببینیم این مساله برای سلامت عمومی خوب خواهد بود واقعیت این است که این مساله باعث مشکلات عمده ای خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی شورا گفت: 'این دولت بسیار آسان است که برای رسیدن به اهداف خود، چگونه این را برای سلامت عمومی مفید باشد ' 'واقعیت این است که باعث مشکلات عمده خواهد شد

2. "It's very easy for the Government to evangelise how this will be good for public health, " said a council spokesman.
[ترجمه ترگمان]یکی از سخنگویان شورای امنیت ملی گفت: \" برای دولت بسیار آسان است که توضیح دهد این مساله برای سلامت عمومی خوب خواهد بود \"
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی شورا گفت: 'این دولت بسیار آسان است که برای رسیدن به اهداف خود، چگونه این را برای سلامت عمومی مفید باشد '

3. Whatever the cultural background one characteristic went right across the board: the desire to evangelise.
[ترجمه ترگمان]زمینه فرهنگی هر چه که مشخصه فرهنگی باشد، درست در وسط تابلو قرار گرفت: تمایل به evangelise
[ترجمه گوگل]هر یک از ویژگی های فرهنگی، یکی از مشخصه ها، درست در سراسر هیئت مدیره بود: میل به تباهی

4. Some missionaries, even American ones, are allowed in and out of the country, provided they do not evangelise.
[ترجمه ترگمان]برخی هیات های اعزامی، حتی آمریکایی های آمریکایی، در داخل و خارج از کشور مجاز هستند، مشروط بر اینکه آن ها evangelise نکنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مبلغان، حتی آمریکایی ها، در کشور و خارج از کشور مجاز هستند، در صورتی که آنها پیامبری نمی کنند

5. Some missionaries, even American ones, are allowed and out of the country, provided they not evangelise.
[ترجمه ترگمان]برخی هیات های مذهبی، حتی آمریکایی ها، مجاز و خارج از کشور هستند، مشروط بر اینکه آن ها evangelise نباشند
[ترجمه گوگل]بعضی از مبلغان، حتی آمریکایی ها، مجازند و خارج از کشور هستند، در صورتی که آنها پیامبری نمی کنند

6. Second, it must work to prevent a global retreat into techno-nationalism and instead evangelise for a cosmopolitan approach to innovation.
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، باید تلاش کند تا از عقب نشینی جهانی به تکنو - ناسیونالیسم جلوگیری کند و در عوض به دنبال یک رویکرد جهانی برای نوآوری باشد
[ترجمه گوگل]دوم اینکه، باید از جلوگیری از عقب نشینی جهانی به تکنولوژیست ملی و جلوگیری از رویکرد جهانشمول به نوآوری جلوگیری کند

7. Our choir is committed to serve God, sing to praise God, to evangelise and to support one another.
[ترجمه ترگمان]گروه کر ما متعهد است که به خداوند خدمت کند، خدا را ستایش کند، خدا را ستایش کند و از یکدیگر پشتیبانی کند
[ترجمه گوگل]گروه کر ما متعهد به خدمت به خداوند است، آواز خواندن برای ستایش خدا، تباهی و پشتیبانی از یکدیگر


کلمات دیگر: