کلمه جو
صفحه اصلی

hold sway


حکمروا بودن، فرمانروا بودن، چیره بودن، سلطه داشتن، رواج داشتن

انگلیسی به فارسی

نگه داشتن قدرت


انگلیسی به انگلیسی

• rule, continue to influence, endure, exist

جملات نمونه

1. Among people here, traditional values still hold sway.
[ترجمه ترگمان]در میان مردم، ارزش های سنتی هنوز به نوسان در می آیند
[ترجمه گوگل]در میان مردم اینجا، ارزش های سنتی هنوز هم تحت تاثیر قرار می گیرند

2. These old attitudes still hold sway in the church.
[ترجمه رحیم] این نگرش های قدیمی هنوز در کلیسا جاری است
[ترجمه ترگمان]این نگرش قدیمی هنوز در کلیسا به نوسان در می آید
[ترجمه گوگل]این نگرش های قدیمی هنوز در کلیسا نفوذ دارند

3. Fundamentalist beliefs hold sway over whole districts, ensuring the popularity of religious leaders.
[ترجمه ترگمان]باورهای بنیاد گرا بر همه مناطق تسلط دارند و شهرت رهبران مذهبی را تضمین می کنند
[ترجمه گوگل]اعتقادات بنیادگرایانه در سرتاسر ولسوالی ها تأثیر می گذارند و از محبوبیت رهبران مذهبی اطمینان حاصل می کنند

4. Rebel forces hold sway over much of the island.
[ترجمه ترگمان]نیروهای شورشی بیش از حد بر جزیره تسلط دارند
[ترجمه گوگل]نیروهای شورشی در بیش از این جزیره تحت تاثیر قرار می گیرند

5. It's a place for Comici's drop-of-water philosophy to hold sway.
[ترجمه ترگمان]این مکانی است که فلسفه قطره آبی Comici به نوسان در می آید
[ترجمه گوگل]این جایی است که فلسفه قطره آب Comici را در اختیار دارد

6. But it's fair to say they won't hold sway in the discussions in the G 20 summit.
[ترجمه ترگمان]اما منصفانه است که بگوییم آن ها در اجلاس سران جی ۲۰ شرکت نخواهند کرد
[ترجمه گوگل]اما این عادلانه است که بگوییم آنها در بحث در اجلاس G20 غلبه نخواهند کرد

7. Yet the theory continues to hold sway.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این تئوری همچنان به نوسان خود ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، نظریه ادامه دارد

8. The beliefs which now hold sway may one day be rejected.
[ترجمه ترگمان]باورهایی که اکنون ممکن است یک روز رد شود ممکن است رد شود
[ترجمه گوگل]اعتقادات که اکنون قدرت را در دست دارند ممکن است یک روز رد شود

9. Today Taliban insurgents again hold sway over much of the Kandahar countryside.
[ترجمه ترگمان]امروز شورشیان طالبان بار دیگر بیشتر نواحی حومه قندهار را تحت تاثیر قرار می دهند
[ترجمه گوگل]امروزه شورشیان طالبان بار دیگر در اکثر حومه های قندهار نفوذ می کنند

10. It is difficult to establish which of the two scientific theories could hold sway.
[ترجمه ترگمان]تعیین این دو نظریه علمی دشوار است
[ترجمه گوگل]دشوار است که مشخص شود کدام یک از دو نظریه علمی می تواند قدرت را داشته باشد

11. Similarly, the concepts of the division of labour and organisation through specialisation still hold sway within many organisations.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، مفاهیم تقسیم کار و سازمان از طریق تخصص هنوز در بسیاری از سازمان ها رایج است
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، مفاهیم تقسیم کار و سازمان از طریق تخصص، هنوز در میان بسیاری از سازمان ها وجود دارد

12. Even with these rules, access to bank credit is very limited. In much of the countryside, usurious moneylenders still hold sway.
[ترجمه ترگمان]حتی با این قوانین، دسترسی به اعتبار بانک بسیار محدود است در بیشتر نواحی حومه، moneylenders usurious هنوز گرفتار نوسان بودند
[ترجمه گوگل]حتی با این قوانین، دسترسی به اعتبار بانکی بسیار محدود است در بسیاری از مناطق روستایی، پولدارهای لجوج هنوز هم قدرت دارند

پیشنهاد کاربران

تاثیر گذار بودن، نفوذ داشتن

جاری بودن

قدرت و نفوذ داشتن


کلمات دیگر: