کلمه جو
صفحه اصلی

footplate

انگلیسی به فارسی

پایه


انگلیسی به انگلیسی

• special platform or area where a worker stands while operating machinery
a footplate is the platform on a steam locomotive where the driver and fireman stand.

جملات نمونه

1. Kenneth Leech spent his hundredth anniversary on the footplate of a restored engine from his beloved Great Western Railway.
[ترجمه ترگمان]کنت leech برای صدمین سالگرد تاسیس یک موتور بازسازی شده از راه آهن بزرگ غربی خود، صدمین سالگرد خود را سپری کرد
[ترجمه گوگل]کنت لوچ صدای سالگرد خود را در پایه یک موتور مرمت شده از راهرو بزرگ غربی محبوبش گذراند

2. Several deputy editors and the press had footplate rides.
[ترجمه ترگمان]چندین سردبیر و مطبوعات footplate داشتند
[ترجمه گوگل]تعدادی از سردبیران معاونت و مطبوعات در حال سواری بودند

3. Footplate, baluster and armrest are stair gives a person the most intuitionistic " figure ", they also are the mainest component of stair, matter to us really " body home life " .
[ترجمه ترگمان]Footplate، baluster و armrest یکی از most \"اندام\" هستند، آن ها همچنین جز اصلی پله ها هستند، مهم است که واقعا \"زندگی خانگی\" ما را تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]کفپوش، بلستر و دستشویی، پله ها را به فردی جذاب ترین شکل 'شهوت انگیز' می دهند، آنها همچنین اصلی ترین قسمت پله ها هستند، ما واقعا 'زندگی در خانه' هستیم

4. Footplate : Can use real wood, marble or glass commonly, the sort of clean with a pointed instrument that at present a lot of people like vitreous step is appeared, the feeling of cold, cruel.
[ترجمه ترگمان]Footplate: می تواند از چوب واقعی، سنگ مرمر و یا شیشه استفاده کند، نوعی تمیز کردن با ابزار نوک تیز که در حال حاضر تعداد زیادی از مردم مثل یک گام در حال حاضر ظاهر می شوند، احساس سرما و سنگدلی
[ترجمه گوگل]Footplate: می توانید از چوب واقعی، سنگ مرمر یا شیشه معمولی استفاده کنید، نوعی تمیز با ابزار اشاره شده است که در حال حاضر بسیاری از مردم مانند گام شیشه ای ظاهر می شود، احساس سرد و بی رحمانه

5. Massage footplate is a kind of ego that controls with ABS rigid plastics massages a tool.
[ترجمه ترگمان]ماساژ: نوعی از نفس است که کنترل با پلاستیک سخت ABS را به عنوان ابزار کنترل می کند
[ترجمه گوگل]Footplate ماساژ نوعی انسانی است که با استفاده از ماساژ ABS سفت و سخت، یک ابزار را کنترل می کند

6. Conclusions The posterior and inferior quadrant of the footplate may be the optimal drill area for the fenestra.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ربع جلویی و تحتانی of ممکن است ناحیه تمرین بهینه برای the باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: ربع عقب و پایین تر از پایه ممکن است منطقه تمرین مطلوب برای fenestra باشد

7. The footplate moved up and down so it alternately bent and straightened the ankle, forcing the fibres within the muscles to alternately lengthen and shorten.
[ترجمه ترگمان]The بالا و پایین می رفتند، به طوری که هر کدام خم می شدند و قوزک پا را راست می کردند و الیاف درون ماهیچه ها را به طور متناوب طولانی و کوتاه می کردند
[ترجمه گوگل]پایه بالا و پایین حرکت کرد، به طوری که به طور متناوب خم و صاف مچ پا شد، و باعث می شود که فیبرهای داخل عضلات به طور متناوب بلند و کوتاه شود

8. Result Amplitude variation laws of the stapes footplate and umbo were obtained by comparing the frequency response analytic results between the normal ear and pathological ear.
[ترجمه ترگمان]نتیجه تغییرات در قوانین تغییر استخوان رکابی و umbo با مقایسه نتایج تحلیلی پاسخ فرکانسی بین گوش معمولی و گوش آسیب شناسی به دست آمده است
[ترجمه گوگل]نتایج نتایج تغییرات آمپلیفال پایه و umbo با مقایسه مقادیر پاسخ های پاسخ فرکانسی بین گوش طبیعی و آسیب پاتولوژیک بدست آمد

9. The woodiness of armrest of woodiness footplate, woodiness and archaize protects column, the bedroom kind spread all the way come.
[ترجمه ترگمان]The of armrest of، woodiness و archaize از ستون محافظت می کنند، نوع اتاق خواب همه راه ها را گسترش می دهد
[ترجمه گوگل]چوب ضد کف دستشویی چوب، چوب خشک و archaize محافظت از ستون، نوع اتاق خواب گسترش یافته است تمام راه آمده است

10. Soft carpet footplate is the same as partition of lozenge square column to be in it seems that faint in penetrable give some kind of artistic concept.
[ترجمه ترگمان]فرش نرم footplate مثل یک ستون از ستون مربعی است که در آن باشد، به نظر می رسد که در penetrable نوعی مفهوم هنری را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]Footplate فرش نرم افزاری همانند پارتیشن بندی ستون مربع لوزی است که در آن به نظر می رسد که ضعف در نفوذ به برخی از مفهوم هنری کمک می کند

11. But what Kenneth really wanted was to be where the action is, on the footplate.
[ترجمه ترگمان]اما آنچه کنت واقعا می خواست این بود که این عمل را در the انجام دهد
[ترجمه گوگل]اما آنچه کنت واقعا می خواست این بود که در آن جبهه است، بر روی پای صندلی

12. He ran the company as if he had suddenly and unexpectedly found himself on the footplate of a runaway engine.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که ناگهان و ناگهان خود را روی the یک موتور فراری یافته بود
[ترجمه گوگل]او این شرکت را اداره می کرد، به طوری که او ناگهان و به طور غیر منتظره خود را در پایه یک موتور فراری پیدا کرد

13. Thereafter a refusal will lead to the individual being expelled from the footplate line of promotion.
[ترجمه ترگمان]پس از آن یک امتناع منجر به اخراج فرد از خط footplate می شود
[ترجمه گوگل]پس از آن یک رد شدن منجر خواهد شد که فرد از خط مقدم ارتقاء اخراج شود

14. First was shown the locomotive, steaming along an embankment: the driver stood confident on the footplate.
[ترجمه ترگمان]ابتدا لوکوموتیو، که در حال بخار در امتداد خاکریز بود، نشان داده شد راننده مطمئن بود که لوکوموتیو در حال بخار کردن است
[ترجمه گوگل]اولا لوکوموتیو نشان داده شد که در امتداد یک خاکی بخار شده بود: راننده روی پای صندلی ایستاده بود


کلمات دیگر: