مربی فوتبال
football coach
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• one who instructs players in the sport of american football; one who instructs players in the sport of soccer
جملات نمونه
1. Our football coach trains the team.
[ترجمه ترگمان]مربی فوتبال ما تیم را آموزش می دهد
[ترجمه گوگل]مربی فوتبال ما این تیم را آموزش می دهد
[ترجمه گوگل]مربی فوتبال ما این تیم را آموزش می دهد
2. Apart from his earnings as a football coach, he also owns and runs a chain of sports shops.
[ترجمه ترگمان]او علاوه بر درآمد خود به عنوان یک مربی فوتبال، دارای زنجیره ای از فروشگاه های ورزشی است
[ترجمه گوگل]به غیر از درآمد او به عنوان مربی فوتبال، او همچنین دارای یک زنجیره ای از فروشگاه های ورزشی است
[ترجمه گوگل]به غیر از درآمد او به عنوان مربی فوتبال، او همچنین دارای یک زنجیره ای از فروشگاه های ورزشی است
3. Our football coach has worked hard to inculcate a team spirit in/into the players.
[ترجمه ترگمان]مربی فوتبال ما سخت تلاش کرده است تا روحیه تیمی را به بازیکنان تبدیل کند
[ترجمه گوگل]مربی فوتبال ما برای ایجاد یک روحیه تیمی در / از بازیکنان سخت تلاش کرده است
[ترجمه گوگل]مربی فوتبال ما برای ایجاد یک روحیه تیمی در / از بازیکنان سخت تلاش کرده است
4. He is a football coach.
[ترجمه ترگمان]او مربی فوتبال است
[ترجمه گوگل]او مربی فوتبال است
[ترجمه گوگل]او مربی فوتبال است
5. He has, as my high school football coach would say, gone the other way.
[ترجمه ترگمان]، همونطور که مربی فوتبال دبیرستان من می گفت از اون طرف رفته
[ترجمه گوگل]او، همانطور که مربی فوتبال من در دبیرستان می گوید، به روش دیگری رفته است
[ترجمه گوگل]او، همانطور که مربی فوتبال من در دبیرستان می گوید، به روش دیگری رفته است
6. We got a professional football coach to come and help us train the team.
[ترجمه ترگمان]ما یک مربی حرفه ای فوتبال داریم که بیاید و به ما کمک کند تا تیم را آموزش دهیم
[ترجمه گوگل]ما یک مربی فوتبال حرفه ای برای آمدن و کمک به تیم ما را آموزش دادیم
[ترجمه گوگل]ما یک مربی فوتبال حرفه ای برای آمدن و کمک به تیم ما را آموزش دادیم
7. He was an assistant football coach at Colorado in the 1980s and had a law practice.
[ترجمه ترگمان]او در دهه ۱۹۸۰ یک مربی فوتبال در کلرادو بود و یک تمرین قانون داشت
[ترجمه گوگل]او در دهه 1980 دستیار مربی فوتبال در کلرادو بود و دارای یک قانون است
[ترجمه گوگل]او در دهه 1980 دستیار مربی فوتبال در کلرادو بود و دارای یک قانون است
8. Hey, that's a big contract new football coach John Mackovic got!
[ترجمه ترگمان]! هی، این یه مربی فوتبال جدیده جان Mackovic
[ترجمه گوگل]سلام، این یک مربی بزرگ فوتبال جدید فوتبال جان مکیوویچ است!
[ترجمه گوگل]سلام، این یک مربی بزرگ فوتبال جدید فوتبال جان مکیوویچ است!
9. Bob was a very good football coach, and the team progressed very well.
[ترجمه ترگمان]باب مربی فوتبال خوبی بود و تیم پیشرفت خوبی داشت
[ترجمه گوگل]باب یک مربی فوتبال بسیار خوب بود و تیم خیلی خوب پیشرفت کرد
[ترجمه گوگل]باب یک مربی فوتبال بسیار خوب بود و تیم خیلی خوب پیشرفت کرد
10. Mr Baldry, 4 a qualified football coach, was until recently managing director of a travel and sports company.
[ترجمه ترگمان]آقای Baldry ۴ یک مربی فوتبال واجد شرایط بود تا این که به تازگی مدیر یک شرکت مسافرتی و ورزشی شد
[ترجمه گوگل]آقای بالدی، 4 مربی حرفه ای فوتبال، تا همین اواخر مدیر عامل یک شرکت مسافرتی و ورزشی بود
[ترجمه گوگل]آقای بالدی، 4 مربی حرفه ای فوتبال، تا همین اواخر مدیر عامل یک شرکت مسافرتی و ورزشی بود
11. Boy, that football coach sure have a short fuse.
[ترجمه ترگمان]پسر، مربی فوتبال حتما فیوز کوتاهی خواهد داشت
[ترجمه گوگل]پسر، این مربی فوتبال مطمئنا فیوز کوتاهی دارد
[ترجمه گوگل]پسر، این مربی فوتبال مطمئنا فیوز کوتاهی دارد
12. He is a rigid football coach.
[ترجمه ترگمان]او یک مربی فوتبال سخت است
[ترجمه گوگل]او یک مربی فوتبال محکم است
[ترجمه گوگل]او یک مربی فوتبال محکم است
13. The football coach called a rally to build up the team's excitement for the next game.
[ترجمه ترگمان]مربی فوتبال خواستار ایجاد هیجان تیم برای بازی بعدی شد
[ترجمه گوگل]مربی فوتبال به نام یک تظاهرات برای ایجاد هیجان تیم برای بازی بعدی
[ترجمه گوگل]مربی فوتبال به نام یک تظاهرات برای ایجاد هیجان تیم برای بازی بعدی
14. Camp: american football coach and promoter who developed many of the sport's basic rules.
[ترجمه ترگمان]کمپ: مربی فوتبال آمریکایی و پروموتر که بسیاری از قوانین ابتدایی ورزش را توسعه دادند
[ترجمه گوگل]کمپ: مربی فوتبال و مربی فوتبال آمریکا که بسیاری از قوانین اساسی ورزشی را توسعه داده است
[ترجمه گوگل]کمپ: مربی فوتبال و مربی فوتبال آمریکا که بسیاری از قوانین اساسی ورزشی را توسعه داده است
کلمات دیگر: