موقعیت خوب، وضع بهتر، (در میدان دو) مسیر درونی (که کوتاه تر است)
inside track
موقعیت خوب، وضع بهتر، (در میدان دو) مسیر درونی (که کوتاه تر است)
انگلیسی به فارسی
(در میدان دو) مسیر درونی (که کوتاهتر است)
موقعیت خوب، وضع بهتر
درون مسیر
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the shorter inside path on a curved racetrack.
• (2) تعریف: an advantage in competition.
- She has the inside track for promotion because she is a friend of the manager's wife.
[ترجمه ترگمان] او در مسیر ترفیع مقام خود قرار دارد، زیرا او یکی از دوستان همسر مدیر است
[ترجمه گوگل] او دارای پیگیری درونی برای ارتقای است زیرا او دوست یک همسر مدیر است
[ترجمه گوگل] او دارای پیگیری درونی برای ارتقای است زیرا او دوست یک همسر مدیر است
• closest track to the center (sports); fast route to success (business)
مترادف و متضاد
advantageous position
Synonyms: commanding lead, connections, control, flying start, head start, lead, mastery, networking, right people, winning position
جملات نمونه
He has the inside track in the elections.
او در انتخابات وضع بهتری دارد. (احتمال بردن او بیشتر است)
کلمات دیگر: