کلمه جو
صفحه اصلی

every last

انگلیسی به فارسی

هر آخرین


انگلیسی به انگلیسی

• each and every, every, every single, to the last

جملات نمونه

1. His ex-wife clearly intends to bleed him for every last penny.
[ترجمه ترگمان]همسر سابقش مشخصا قصد داره تا آخرین پنی خونریزی کنه
[ترجمه گوگل]همسر سابقش به وضوح قصد دارد او را برای هر پنی قبلی خونریزی کند

2. She remembered every last detail of what I'd told her the month before.
[ترجمه ترگمان]تمام جزئیات آن چیزهایی را که ماه قبل به او گفته بودم به یاد آورد
[ترجمه گوگل]او هر جزئیات آخر آنچه را که من قبل از آن به او گفته بود به یاد آورده بودم

3. All the money was gone; every last penny of it.
[ترجمه ترگمان]همه پول از دست رفته بود؛ آخرین پنی آن
[ترجمه گوگل]تمام پول رفته بود هر پنی از آن گذشته است

4. The prisoners ate every last morsel.
[ترجمه ترگمان]زندانی ها هر لقمه آخری را می خوردند
[ترجمه گوگل]زندانیان هر ماهۀ آخر را می خوردند

5. We'll screw every last penny out of him.
[ترجمه ترگمان]ما آخرین پنی را از او دور می کنیم
[ترجمه گوگل]ما هر پنی گذشته را از او خواهیم خورد

6. They made us pick up every last scrap of paper.
[ترجمه ترگمان]آن ها ما را مجبور کردند که آخرین تکه کاغذ را جمع کنیم
[ترجمه گوگل]آنها ما را به هر قاشق کاغذ قبلی انداختند

7. I'd spent all I had, every last penny.
[ترجمه ترگمان]من تمام پولی را که داشتم خرج کرده بودم، حتی آخرین پنی
[ترجمه گوگل]من تمام آنچه را که داشتم صرف کردم، هر پنی گذشته

8. We spent every last penny we had on the house.
[ترجمه ترگمان] ما آخرین پنی رو که توی خونه داشتیم خرج کردیم
[ترجمه گوگل]ما هر پانویس قبلی را که در خانه داشتیم صرف کردیم

9. Every last cubic yard on Sir George's side of the road.
[ترجمه ترگمان]آخرین حیاط cubic در کنار سر جرج قرار داشت
[ترجمه گوگل]هر حیاط مکعبی در کنار جرج سر جرثقیل

10. Saw how he grasped every last detail of it and held that knowledge tight in his memory.
[ترجمه ترگمان]می دید که چطور تمام جزئیات آن را درک می کند و آن را در حافظه اش محکم نگه می دارد
[ترجمه گوگل]دیدم که چگونه تمام جزئیات آن را درک کرد و آن را در حافظه اش تنگ کرد

11. He felt as if every last drop of feeling had been sucked out of him.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که آخرین قطره اشک از او بیرون کشیده شده است
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که هر قطره ای از احساس از او خارج شده بود

12. Every last Eve should have her Adam, according to the tiny, self-appointed sage.
[ترجمه ترگمان]هر یک از ای و، طبق گفته های self، آدم باید ادام را داشته باشد
[ترجمه گوگل]طبق گفته ی منحصر به فرد منحصر به فرد خود، هر آیه ی آخر باید آدم خود را داشته باشد

13. Every last bite hauled across the beach, the mounds of garbage and trash hauled back out again.
[ترجمه ترگمان]با آخرین گاز روی ساحل، پشته های زباله و سطل آشغال دوباره به بیرون کشیده می شدند
[ترجمه گوگل]هر آخرین بیت در سراسر ساحل برداشته شد، تپه های زباله و سطل زباله ها دوباره برداشته شد

14. They voraciously consume every last bit.
[ترجمه ترگمان]آن ها جان هر لقمه را حریصانه مصرف می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به طرز شگفت انگیزی هر بیت آخر مصرف می کنند


کلمات دیگر: