کلمه جو
صفحه اصلی

evangelize


تبلیغ مذهبی (مسیحی) کردن، ایمان گستردن، تبشیر کردن، ایمان گستری کردن، بشارت بدین مسیح دادن

انگلیسی به فارسی

بشارت بدین مسیح دادن


evangelize، بشارت بدین مسیح دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: evangelizes, evangelizing, evangelized
(1) تعریف: to preach the gospel to.
مشابه: preach

(2) تعریف: to convert to Christianity.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: evangelization (n.), evangelizer (n.)
• : تعریف: to preach the gospel.

• preach the christian gospel, seek to convert to christianity; act as an evangelist; convert to christianity; attempt to convince others to share great interest for particular beliefs and ideals (also evangelise)
to evangelize means to try to convert people to christianity.

جملات نمونه

1. Health food supporters are always evangelizing.
[ترجمه ترگمان]حامیان غذاهای سالم همیشه evangelizing هستند
[ترجمه گوگل]حامیان غذا سلامت همیشه تبعیض آمیز هستند

2. In AD 586 St Kentigern evangelized Tweeddale.
[ترجمه ترگمان]در سال بعد، ۵۸۶ سنت Kentigern evangelized Tweeddale
[ترجمه گوگل]در 586 میلادی، سنت کنتینر Tweeddale را تبعید کرد

3. I wish she would stop evangelizing about the virtues of free market economics.
[ترجمه ترگمان]من آرزو دارم که او evangelizing را در مورد مزایای اقتصاد بازار آزاد متوقف کند
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که او را در مورد فضیلت های اقتصاد بازار آزاد متقاعد سازیم

4. Emygdius' ability to evangelize created such a stir that the newly appointed bishop was beheaded.
[ترجمه ترگمان]توانایی Emygdius در evangelize چنان جنبشی ایجاد کرد که اسقف جدید منصوب شد
[ترجمه گوگل]توانایی امی جیوس برای تحقق این امر باعث ایجاد چنین تلفیقی شد که اسقف اعضای جدید منصوب شد

5. Further, to hear what one approves serves the evangelizing instinct.
[ترجمه ترگمان]بیشتر، برای گوش دادن به آنچه که آن را تایید می کند غریزه evangelizing است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، برای شنیدن آنچه که تصدیق می کند، به غریزه انجیل خدمت می کند

6. In 198 the darkest days of Macintosh, the evangelizing began to pay dividends.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ روز از مکینتاش، the شروع به پرداخت سود سهام کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1982، تاریک ترین روز مکینتاش، تبعید شروع به پرداخت سود کرد

7. Mr Heseltine had evangelized Whitehall on behalf of his cause like a latter-day John the Baptist.
[ترجمه ترگمان]آقای Heseltine وایت هال وایت هال را به نمایندگی از cause به نام جان باپتیست latter انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]آقای Heseltine از Whitehall به دلیل علت او مانند روز بعد جان باپتیست evangelized

8. And then we all have doubts and lay off evangelizing, and Grandpa off and joins the Pentecostals.
[ترجمه ترگمان]و بعد همه ما شک داریم و evangelizing را کنار می گذاریم و پدر بزرگ به the ملحق می شود
[ترجمه گوگل]و بعد همه ما شک و تردید می کنیم و پدر بزرگ را به پنطیکاستی ها می پیوندیم

9. Varley was its unpaid pastor until 1882 and experimented with various means of evangelizing and meeting the social needs of the poor.
[ترجمه ترگمان]Varley تا سال ۱۸۸۲، کشیش حقوق بگیر آن بود و شیوه های گوناگون of را تجربه کرده و نیازهای اجتماعی فقرا را برآورده می کرد
[ترجمه گوگل]وارلی تا سال 1882 کشیش غیرقانونی اش بود و با ابزارهای مختلف تبلیغ و تطبیق با نیازهای اجتماعی فقرا، آزمایش کرد

10. Still, we are not slow to evangelize.
[ترجمه ترگمان] با این وجود، ما یواش یواش به \"evangelize\" ادامه میدیم
[ترجمه گوگل]با این حال، ما آگاه نیستیم

11. Emygdius' ability to evangelize created such a stir that the newly appointed bishop was beheaded. Feast day, August
[ترجمه ترگمان]توانایی Emygdius در evangelize چنان جنبشی ایجاد کرد که اسقف جدید منصوب شد روز بزرگداشت، آگوست
[ترجمه گوگل]توانایی امی جیوس برای تحقق این امر باعث ایجاد چنین تلفیقی شد که اسقف اعضای جدید منصوب شد روز جشن، اوت

12. Our mission is to evangelize the lost and awaken the saved to live empowered lives by the Work of God and His Holy Spirit.
[ترجمه ترگمان]ماموریت ما این است که افراد گم شده را نابود کرده و نجات دهنده زندگی را که با کار خداوند و روح القدس زنده شده اند بیدار کنیم
[ترجمه گوگل]مأموریت ما این است که از طریق کار خدا و روح القدس خود را از دست داده و بیدار نجات دهید تا زندگی قدرتمند زندگی کنید

13. Customers who evangelize their friends and colleagues love a responsive organization, especially ones that keep them in the loop of how their feedback was used (or wasn't).
[ترجمه ترگمان]مشتریانی که دوستان و همکاران خود را دوست دارند، یک سازمان پاسخگو را دوست دارند، به خصوص آن هایی که آن ها را در حلقه نحوه استفاده از بازخورد خود نگه می دارند (یا نه)
[ترجمه گوگل]مشتریانی که دوستان و همکارانشان را تبلیغ می کنند، یک سازمان پاسخگو را دوست دارند، مخصوصا آنهایی که آنها را در حلقه ای از نحوه بازخورد آنها (یا نه) قرار می دهند

14. If Steve can evangelize the publishers, we could get our sports pages with streamed highlight clips of all the home-runs, field goals, and KOs.
[ترجمه ترگمان]اگر (استیو)بتواند ناشران را کنترل کند، ما می توانیم صفحات ورزشی مان را با streamed های برجسته تمام نقاط خانه، اهداف می دانی، و KOs به دست آوریم
[ترجمه گوگل]اگر استیو بتواند ناشران را تبعید کند، می توانیم صفحات ورزشی ما را با کلیپ های برجسته ای از تمام خانه های اجرا شده، اهداف زمین و KO ها دریافت کنیم

15. They evangelize the books they love, formsubcultures around them, cite them in political arguments, sometimes they evenrearrange their lives and jobs around them.
[ترجمه ترگمان]آن ها کتاب هایی را که دوست دارند، به دور خود جمع می کنند، آن ها را در بحث های سیاسی ذکر می کنند، و گاهی اوقات زندگی و شغل خود را به دور خود تقسیم می کنند
[ترجمه گوگل]آنها کتابهایی را که دوست دارند بشارت میدهند، شکلهای فرهنگی در اطرافشان دارند، آنها را در استدلالهای سیاسی نقل میکنند، گاهی اوقات حتی زندگی و شغل خود را در اطراف آنها مرتفع می کنند


کلمات دیگر: