خاکسترى بودن، رنگ خاکسترى
grayness
خاکسترى بودن، رنگ خاکسترى
انگلیسی به انگلیسی
• quality of being gray in color
جملات نمونه
1. The fire had crumbled down to grayness, and one of the lamps made a gurgling appeal for attention.
[ترجمه ترگمان]آتش به تیرگی گرایید و یکی از چراغ ها برای جلب توجه او را جلب کرد
[ترجمه گوگل]آتش به خاکستری فرو رفته بود و یکی از لامپ ها توجه زیادی را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]آتش به خاکستری فرو رفته بود و یکی از لامپ ها توجه زیادی را به خود جلب کرد
2. They saw nothing but a dim grayness, or was it blackness?
[ترجمه ترگمان]نه چیزی دیدند، نه سایه ای تیره، نه سیاهی
[ترجمه گوگل]آنها چیزی جز گرمای خفیف نیافتند، یا سیاه بودن بود؟
[ترجمه گوگل]آنها چیزی جز گرمای خفیف نیافتند، یا سیاه بودن بود؟
3. From the east and south, a steel grayness crept toward the glaring brilliance of the west.
[ترجمه ترگمان]از سمت شرق و جنوب، خاکستری رنگی به درخشش خیره کننده غرب خزید
[ترجمه گوگل]از شرق و جنوب، گرانشی فولادی به سمت درخشندگی درخشان غرب افتاده است
[ترجمه گوگل]از شرق و جنوب، گرانشی فولادی به سمت درخشندگی درخشان غرب افتاده است
4. According to the difference of grayness distributing between sea background and sky background, a method of sea-sky background segmentation based on row mean value has been raised.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تفاوت تیرگی هوای بین پس زمینه دریا و پیش زمینه آسمان، روش تقسیم بندی پیش زمینه دریایی - آسمان براساس مقدار میانگین ردیف بالا رفته است
[ترجمه گوگل]با توجه به تفاوت توزیع خاکستری بین پس زمینه های دریایی و پس زمینه های آسمان، یک روش از تقسیم بندی پس زمینه ی آسمان دریا براساس مقدار میانگین ردیف شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به تفاوت توزیع خاکستری بین پس زمینه های دریایی و پس زمینه های آسمان، یک روش از تقسیم بندی پس زمینه ی آسمان دریا براساس مقدار میانگین ردیف شده است
5. From the outside, its stolid grayness is more Soviet than Swiss.
[ترجمه ترگمان]از بیرون، هوای stolid its بیشتر از سوئیس است
[ترجمه گوگل]از بیرون، گرمای شدید آن شوروی بیشتر از سوئیس است
[ترجمه گوگل]از بیرون، گرمای شدید آن شوروی بیشتر از سوئیس است
6. It means something like a kind of dulled grayness or ordinariness of life.
[ترجمه ترگمان]این به معنی نوعی تیرگی خاکستری یا معمولی بودن زندگی است
[ترجمه گوگل]این چیزی شبیه نوعی گرمای خفیف یا شفافیت زندگی است
[ترجمه گوگل]این چیزی شبیه نوعی گرمای خفیف یا شفافیت زندگی است
7. The sky without you in my world turns grayness, . . .
[ترجمه ترگمان]آسمان بدون تو در دنیای من خاکستری می شود
[ترجمه گوگل]آسمان بدون تو در دنیای من گرمی می شود
[ترجمه گوگل]آسمان بدون تو در دنیای من گرمی می شود
8. Color of the space is chiefly white. Grayness of the floor and the ceiling accentuates the main shade of white and the special rhythm.
[ترجمه ترگمان]رنگ فضا بیشتر سفید است کف زمین و سقف بر سایه اصلی سفید و ریتم ویژه تاکید می کند
[ترجمه گوگل]رنگ فضا عمدتا سفید است گرانشی از کف و سقف، سایه اصلی سفید و ریتم خاص را برجسته می کند
[ترجمه گوگل]رنگ فضا عمدتا سفید است گرانشی از کف و سقف، سایه اصلی سفید و ریتم خاص را برجسته می کند
9. Perfect grade and grayness engraving.
[ترجمه ترگمان] نمره عالی و خاکستری داره
[ترجمه گوگل]حکاکی عالی و گرانشی
[ترجمه گوگل]حکاکی عالی و گرانشی
10. Everything seemed to wash together in a kind of bland, sickening grayness, and my knees buckled.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که همه چیز در حالتی آرام و تهوع آور، و زانوهایم خم می شود
[ترجمه گوگل]همه چیز به نظر می رسید به شستن با هم در یک نوع ملایم، غم انگیز دانه گرده، و زانو های من خراب است
[ترجمه گوگل]همه چیز به نظر می رسید به شستن با هم در یک نوع ملایم، غم انگیز دانه گرده، و زانو های من خراب است
11. In this paper, in order to locate the eye exactly, the methods based on the facial color, grayness and geometric characteristics are studied.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله به منظور تعیین دقیق چشم، روش ها براساس رنگ صورت، تیرگی خاکستری و ویژگی های هندسی مطالعه می شوند
[ترجمه گوگل]در این مقاله، به منظور تعیین دقیق چشم، روش های مبتنی بر ویژگی های رنگی، خاکستری و هندسی صورت بررسی می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله، به منظور تعیین دقیق چشم، روش های مبتنی بر ویژگی های رنگی، خاکستری و هندسی صورت بررسی می شود
12. So the lake didn't shine at first; and we didn't mind the grayness a bit.
[ترجمه ترگمان]پس دریاچه اول درخشش نداشت؛ و ما هم به فضای خاکستری اهمیت نمی دادیم
[ترجمه گوگل]بنابراین دریاچه در ابتدا درخشید؛ و ما گرمی را کمی نادیده گرفتیم
[ترجمه گوگل]بنابراین دریاچه در ابتدا درخشید؛ و ما گرمی را کمی نادیده گرفتیم
13. At the same time, they are bacteriophage to prevent chondrification, blackness and grayness of culture.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، آن ها می کوشند تا از تیرگی، سیاهی و تیرگی فرهنگ جلوگیری کنند
[ترجمه گوگل]در عین حال، آنها از باکتریوفاژ برای جلوگیری از آسیب رساندن، سیاه شدن و گرمی بودن فرهنگ استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]در عین حال، آنها از باکتریوفاژ برای جلوگیری از آسیب رساندن، سیاه شدن و گرمی بودن فرهنگ استفاده می کنند
14. The flaking and variegated traces, the bright but humble grayness accord with the aspiration and imagination of female's self-awareness in the process of growing up.
[ترجمه ترگمان]هوای flaking و variegated، هوا روشن اما متواضع، با اشتیاق و نیروی تخیل زنان در فرآیند رشد، موافق و سازگار است
[ترجمه گوگل]آثار ضعیف و پراکنده، گریم روشن و خاموش، با آرزو و تخیل خودآگاهی زن در روند رشد، سازگار است
[ترجمه گوگل]آثار ضعیف و پراکنده، گریم روشن و خاموش، با آرزو و تخیل خودآگاهی زن در روند رشد، سازگار است
پیشنهاد کاربران
خاکسترانگی
کلمات دیگر: