نظری، دیدنی، وابسته به بازرسی، تفتیشی، بدون مطالعه یاد گرفتنی
inspectional
نظری، دیدنی، وابسته به بازرسی، تفتیشی، بدون مطالعه یاد گرفتنی
انگلیسی به فارسی
بازرسی
انگلیسی به انگلیسی
• of inspection, of examination, of supervision
پیشنهاد کاربران
اجمالی
کلمات دیگر: