مهره ی شطرنج، مهره شطرنج
chessman
مهره ی شطرنج، مهره شطرنج
انگلیسی به فارسی
مهرهی شطرنج
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: chessmen
حالات: chessmen
• : تعریف: any one of the pieces used in playing chess.
• chess piece (used in the game of chess)
a chessman is a playing piece used in chess, usually coloured black or white. each player has sixteen chessmen at the start of the game.
a chessman is a playing piece used in chess, usually coloured black or white. each player has sixteen chessmen at the start of the game.
جملات نمونه
1. The onyx was shipped to Tijuana to be fabricated into bookends, chessmen and other tourist kitsch.
[ترجمه ترگمان]این onyx به Tijuana انتقال داده شد تا به bookends، مهره های شطرنج و سایر کالاهای توریستی تبدیل شود
[ترجمه گوگل]اونیکس به Tijuana فرستاده شد تا به bookends، chessmen و دیگر کیتچ توریستی ساخته شود
[ترجمه گوگل]اونیکس به Tijuana فرستاده شد تا به bookends، chessmen و دیگر کیتچ توریستی ساخته شود
2. We hardly said anything, we seemed to communicate through the chessmen, there was something very symbolic about my winning.
[ترجمه ترگمان]به زحمت اگر چیزی می گفتیم، مثل این بود که در میان مهره های شطرنج با هم ارتباط برقرار کنیم، چیزی در مورد برنده شدن من وجود داشت
[ترجمه گوگل]ما به سختی چیزی گفتیم، به نظر می رسید که از طریق شطرنج ها ارتباط برقرار می کرد، چیزی در مورد برنده شدن من بسیار نمادین بود
[ترجمه گوگل]ما به سختی چیزی گفتیم، به نظر می رسید که از طریق شطرنج ها ارتباط برقرار می کرد، چیزی در مورد برنده شدن من بسیار نمادین بود
3. Daring ideas are like chessmen moved forward. They may be beaten, but they may start a winning game. Johann Wolfgang von Goethe
[ترجمه ترگمان]Daring مثل مهره های شطرنج به جلو حرکت می کنند آن ها ممکن است مورد ضرب و شتم قرار بگیرند، اما ممکن است بازی برنده را شروع کنند یوهان ولفگانگ ون گوته
[ترجمه گوگل]ایده های شگفت انگیز مانند شطرنج حرکت می کنند آنها ممکن است مورد ضرب و شتم قرار بگیرند، اما ممکن است یک بازی برنده را شروع کنند یوهان ولفگانگ فون گوته
[ترجمه گوگل]ایده های شگفت انگیز مانند شطرنج حرکت می کنند آنها ممکن است مورد ضرب و شتم قرار بگیرند، اما ممکن است یک بازی برنده را شروع کنند یوهان ولفگانگ فون گوته
4. Between them the board fell over, and the chessmen spilled to the floor.
[ترجمه ترگمان]در میان آن ها هیات مدیره به زمین افتاد و مهره های شطرنج روی زمین ریخت
[ترجمه گوگل]بین آنها هیئت مدیره سقوط کرد و شطرنج به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]بین آنها هیئت مدیره سقوط کرد و شطرنج به زمین افتاد
5. And more than all, the broken chessman and its evidence of a true dream.
[ترجمه ترگمان]و مهم تر از همه، the شکسته و شواهدی از یک رویای واقعی
[ترجمه گوگل]و بیشتر از همه، شطرنج شکسته و شواهدی از رویا واقعی است
[ترجمه گوگل]و بیشتر از همه، شطرنج شکسته و شواهدی از رویا واقعی است
6. His eye fell on a set of chessmen ranged on a table in a far corner.
[ترجمه ترگمان]چشمش روی می زی افتاد که روی می زی در گوشه اتاق قرار داشت
[ترجمه گوگل]چشم او در یک مجموعه از chessmen در یک میز در یک گوشه دور افتاد
[ترجمه گوگل]چشم او در یک مجموعه از chessmen در یک میز در یک گوشه دور افتاد
7. I think we did buy her chessman.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم we رو خریدیم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم خریداری شطرنج او بودیم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم خریداری شطرنج او بودیم
8. She looked surprised, and threw up her hands, pretty as a picture, then began to set the chessmen afresh.
[ترجمه ترگمان]شگفت زده به نظر می رسید، دست هایش را به شکل یک تصویر بالا آورد، سپس صفحه شطرنج را دوباره تنظیم کرد
[ترجمه گوگل]او نگاه شگفت زده کرد و انگشتان دستش را به شکل یک تصویر پرتاب کرد، سپس دوباره شطرنج را شروع کرد
[ترجمه گوگل]او نگاه شگفت زده کرد و انگشتان دستش را به شکل یک تصویر پرتاب کرد، سپس دوباره شطرنج را شروع کرد
9. A small table stood nearby on which ivory chessmen stood poised in combat on an inlaid board.
[ترجمه ترگمان]یک میز کوچک در همان نزدیکی بود که مهره های عاج در آن قرار داشت و روی یک تخته سنگی قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک میز کوچک در نزدیکی ایستاده بود که در آن شطرنج عاج ایستاده بود در مبارزه در هیئت مدیره مجهز
[ترجمه گوگل]یک میز کوچک در نزدیکی ایستاده بود که در آن شطرنج عاج ایستاده بود در مبارزه در هیئت مدیره مجهز
10. Every forum worker and manager is a chessman of company.
[ترجمه ترگمان]هر کارگر و مدیر یک شرکت ادغامی از شرکت است
[ترجمه گوگل]هر کارگر و مدیر انجمن شطرنج ساز است
[ترجمه گوگل]هر کارگر و مدیر انجمن شطرنج ساز است
11. People join the game using dices and chessman, winning or losing chips in the end.
[ترجمه ترگمان]افراد با استفاده از dices و chessman، برنده یا از دست دادن چیپ ها در پایان، به این بازی ملحق می شوند
[ترجمه گوگل]مردم به بازی با استفاده از dices و chessman پیوستند، در نهایت برنده شدن و یا از دست دادن تراشه ها
[ترجمه گوگل]مردم به بازی با استفاده از dices و chessman پیوستند، در نهایت برنده شدن و یا از دست دادن تراشه ها
12. The number of white chessman is equal to the number of black chessman.
[ترجمه ترگمان]تعداد of سفید برابر با تعداد of سیاه است
[ترجمه گوگل]تعداد شطرنج سفید برابر با تعداد شطرنج سیاه است
[ترجمه گوگل]تعداد شطرنج سفید برابر با تعداد شطرنج سیاه است
13. Also, Chessman almost kills himself trying a Spanish Fly!
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، Chessman تقریبا خود را به کشتن یک پرواز اسپانیایی می کشد!
[ترجمه گوگل]همچنین، Chessman تقریبا خود را تلاش می کند پرواز پرواز اسپانیایی!
[ترجمه گوگل]همچنین، Chessman تقریبا خود را تلاش می کند پرواز پرواز اسپانیایی!
14. Keeping this difficulty in view he held the extra chessman in reserve.
[ترجمه ترگمان]با نگاه داشتن به این مشکل، chessman اضافی را در ذخیره نگه داشت
[ترجمه گوگل]با توجه به این مشکل، او شطرنج اضافی را در اختیار داشت
[ترجمه گوگل]با توجه به این مشکل، او شطرنج اضافی را در اختیار داشت
کلمات دیگر: