رجوع شود به: palestine
holy land
رجوع شود به: palestine
انگلیسی به فارسی
سرزمین مقدس
رجوع شود به: Palestine
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: ancient Palestine, now the site of the modern state of Israel.
• biblical name for the land of israel
جملات نمونه
1. On his return from the Holy Land, he stopped at Cotignola.
[ترجمه ترگمان]در بازگشت از سرزمین مقدس، در Cotignola ایستاد
[ترجمه گوگل]در بازگشت از سرزمین مقدس، او در Cotignola متوقف شد
[ترجمه گوگل]در بازگشت از سرزمین مقدس، او در Cotignola متوقف شد
2. Study tours to the Holy Land, to learn Modern Hebrew or to visit museums and sites of interest, are encouraged.
[ترجمه ترگمان]تورهای مطالعاتی به سرزمین مقدس، آموختن عبری نوین یا بازدید از موزه ها و مکان های مورد علاقه، تشویق می شوند
[ترجمه گوگل]تورهای تحصیلی به سرزمین مقدس، یادگیری عبری مدرن یا بازدید از موزه ها و سایت های مورد علاقه، تشویق می شود
[ترجمه گوگل]تورهای تحصیلی به سرزمین مقدس، یادگیری عبری مدرن یا بازدید از موزه ها و سایت های مورد علاقه، تشویق می شود
3. Welcome to the Holy Land Experience, the newest and most controversial addition to this amusement park capital.
[ترجمه ترگمان]به تجربه زمین مقدس، جدیدترین و most افزوده این پارک تفریحی خوش آمدید
[ترجمه گوگل]خوش آمدید به تجربه تجربه سرزمین مقدس، جدیدترین و بحث برانگیز علاوه بر این سرمایه پارک تفریحی
[ترجمه گوگل]خوش آمدید به تجربه تجربه سرزمین مقدس، جدیدترین و بحث برانگیز علاوه بر این سرمایه پارک تفریحی
4. The Pope began a week-long visit to the Holy Land.
[ترجمه ترگمان]پاپ یک دیدار یک هفته ای از سرزمین مقدس را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]پاپ یک سفر طولانی مدت به سرزمین مقدس آغاز کرد
[ترجمه گوگل]پاپ یک سفر طولانی مدت به سرزمین مقدس آغاز کرد
5. Psyche, from the regions which Are holy land!
[ترجمه ترگمان]Psyche، از مناطقی که سرزمین مقدس هستند!
[ترجمه گوگل]روح، از مناطق که سرزمین مقدس هستند!
[ترجمه گوگل]روح، از مناطق که سرزمین مقدس هستند!
6. First Crusade expels vampires from The Holy Land, Jerusalem.
[ترجمه ترگمان]اولین جنگ صلیبی، خون آشام ها را از سرزمین مقدس، اورشلیم اخراج کرد
[ترجمه گوگل]جنگ صلیبی نخستین خون آشام ها را از سرزمین مقدس، اورشلیم اخراج می کند
[ترجمه گوگل]جنگ صلیبی نخستین خون آشام ها را از سرزمین مقدس، اورشلیم اخراج می کند
7. Xibaipo revolution from the Holy Land, only 15 km, is the only way to Xibaipo.
[ترجمه ترگمان]انقلاب Xibaipo از سرزمین مقدس، تنها ۱۵ کیلومتر، تنها راه to است
[ترجمه گوگل]Xibaipo انقلاب از سرزمین مقدس، تنها 15 کیلومتر، تنها راه برای Xibaipo است
[ترجمه گوگل]Xibaipo انقلاب از سرزمین مقدس، تنها 15 کیلومتر، تنها راه برای Xibaipo است
8. Herod became the ruler of the Holy Land under the Romans around 74 B. C.
[ترجمه ترگمان]Herod در حدود ۷۴ سالگی فرمانروای سرزمین مقدس شد ج
[ترجمه گوگل]هرود به عنوان حاکم سرزمین مقدس تحت رومیان در حدود 74 درجه سانتیگراد بود
[ترجمه گوگل]هرود به عنوان حاکم سرزمین مقدس تحت رومیان در حدود 74 درجه سانتیگراد بود
9. The fairyland has got the Holy Land of nature.
[ترجمه ترگمان]سرزمین قصه ها سرزمین مقدس طبیعت را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]پریان دارای سرزمین مقدس طبیعت است
[ترجمه گوگل]پریان دارای سرزمین مقدس طبیعت است
10. Finally, the great expedition set off for the long journey to the Holy Land.
[ترجمه ترگمان]سرانجام سفر بزرگ عازم سفری طولانی به سرزمین مقدس شد
[ترجمه گوگل]سرانجام، عملیات بزرگی برای سفر طولانی به سرزمین مقدس انجام شد
[ترجمه گوگل]سرانجام، عملیات بزرگی برای سفر طولانی به سرزمین مقدس انجام شد
11. He was also gaunt and cadaverous, and as dark as the Semitic people of the Holy Land.
[ترجمه ترگمان]وی همچنین نحیف و رنگ پریده بود و به همان اندازه که مردم سامی سرزمین مقدس بودند، تاریک و تاریک بود
[ترجمه گوگل]او نیز خشن و بدخیم بود، و به عنوان تاریکی به عنوان Semitic مردم سرزمین مقدس
[ترجمه گوگل]او نیز خشن و بدخیم بود، و به عنوان تاریکی به عنوان Semitic مردم سرزمین مقدس
12. His father cheered him by ordering copies of large maps of the Holy Land at ten guilders each.
[ترجمه ترگمان]پدرش با سفارش دادن به نقشه های بزرگ زمین مقدس، هر کدام به مبلغ گیلدر، او را تشویق کرد
[ترجمه گوگل]پدرش او را با تهیه نسخه های نقشه های بزرگی از سرزمین مقدس در ده گیلدر به او تقدیم کرد
[ترجمه گوگل]پدرش او را با تهیه نسخه های نقشه های بزرگی از سرزمین مقدس در ده گیلدر به او تقدیم کرد
13. The story of the Hebrews is of a nomadic tribal people who settled the Holy Land - a depopulated fertile agricultural area.
[ترجمه ترگمان]داستان یهودیان قبایل چادرنشین است که زمین مقدس را مستقر می کنند - یک منطقه کشاورزی که از سکنه خالی است
[ترجمه گوگل]داستان عبرانیان از یک عشایر عشایری است که سرزمین مقدس را مستقر کرده اند - یک زمین کشاورزی حاصلخیز کم جمعیت
[ترجمه گوگل]داستان عبرانیان از یک عشایر عشایری است که سرزمین مقدس را مستقر کرده اند - یک زمین کشاورزی حاصلخیز کم جمعیت
14. She and Gwen, a fellow widow and expatriate, were booked on an escorted tour of the Holy Land.
[ترجمه ترگمان]او و گوین، یک زن بیوه و مهاجر، در یک سفر دریایی به سرزمین مقدس درگیر شدند
[ترجمه گوگل]او و گوان، همسر بیوه و بیگانه، در یک تور اسکورت سرزمین مقدس رزرو شدند
[ترجمه گوگل]او و گوان، همسر بیوه و بیگانه، در یک تور اسکورت سرزمین مقدس رزرو شدند
15. But even after redeployment, war will be the status quo in the Holy Land, peace the unknown quantity.
[ترجمه ترگمان]اما حتی پس از جابه جایی، جنگ، وضع موجود در سرزمین مقدس، صلح و کمیت ناشناخته خواهد بود
[ترجمه گوگل]اما حتی پس از استقرار مجدد جنگ، وضع موجود در سرزمین مقدس، صلح بودن مقدار ناشناخته خواهد بود
[ترجمه گوگل]اما حتی پس از استقرار مجدد جنگ، وضع موجود در سرزمین مقدس، صلح بودن مقدار ناشناخته خواهد بود
کلمات دیگر: