کلمه جو
صفحه اصلی

everlastingly


ابدا، تابابد، ازازل، بطورهمیشگی

انگلیسی به فارسی

دائما


انگلیسی به انگلیسی

• forever

جملات نمونه

1. What we everlastingly pursue is to provide clients with satisfactory products.
[ترجمه ترگمان]آنچه که ما دنبال می کنیم این است که مشتریانی را که محصولات رضایت بخشی دارند فراهم کنیم
[ترجمه گوگل]آنچه ما به طور دائم دنبال می کنیم این است که مشتریان را با محصولات رضایت بخش ارائه دهیم

2. And so everlastingly battle with it. . .
[ترجمه ترگمان]… و همینطور مبارزه با اون
[ترجمه گوگل]و بنابراین همیشه با آن مبارزه می کنند

3. Why didn't he hold the Yankees instead of everlastingly retreating?
[ترجمه ترگمان]چرا به جای عقب نشینی به یانکی ها حمله نکرده بود؟
[ترجمه گوگل]چرا او به جای عقب ماندنی، یانکی ها را نداشت؟

4. It will exist everlastingly whether human exist or die out .
[ترجمه ترگمان]این به طور دائم وجود دارد که آیا انسان ها وجود دارند یا از بین می روند
[ترجمه گوگل]این امر به طور دائم وجود خواهد داشت که آیا انسان وجود دارد یا از بین می رود

5. " I'm tired of everlastingly being unnatural and never doing anything I want to do.
[ترجمه ترگمان]من از همیشه خسته هستم و هیچ وقت کاری رو که دوست دارم انجام بدم
[ترجمه گوگل]"من از همیشه مضر غیر طبیعی است و هرگز کاری را که میخواهم انجام دهم خسته ام

6. Everlastingly, with all the divine bliss within me, I eternally suffer for one and all – thus I am crucified eternally and continually for all.
[ترجمه ترگمان]Everlastingly، با وجود سعادتی آسمانی که در من وجود دارد، من پیوسته رنج می برم و پیوسته به صلیب کشیده می شوم و پیوسته برای همیشه به صلیب کشیده می شوم
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، با تمام سعادت الهی درون من، من برای همیشه از همه و همه رنج می برم - بنابراین من برای همیشه مصمم هستم

7. Otherwise we shall live everlastingly in battle with each other.
[ترجمه ترگمان]وگرنه در جنگ با هم زندگی خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت ما باید با همدیگر در جنگ با یکدیگر زندگی کنیم

8. That thought is everlastingly limited. . .
[ترجمه ترگمان] اون فکر همیشه محدود بود
[ترجمه گوگل]این افکار ماندگار محدود است

9. By the time he was 12 he was a telegrapher and everlastingly trying to make that system of communication work better.
[ترجمه ترگمان]زمانی که ۱۲ ساله شد، او یک telegrapher بود و مدام تلاش می کرد که آن سیستم ارتباطی بهتر کار کند
[ترجمه گوگل]تا زمانیکه او 12 ساله بود، یک تلگراف بود و همیشه تلاش می کرد که سیستم ارتباطات بهتر کار کند

10. Why am I so scared of that time goes away and can not be allowed stay with you everlastingly .
[ترجمه ترگمان]چرا من تا این حد از آن زمان وحشت دارم و نمی توانم تا ابد با شما بمانم؟
[ترجمه گوگل]چرا من خیلی از آن زمان ترسیدم که می رود و نمی توانم اجازه بدهم با شما باقی بمانم

11. He dropped into some little bitterness as he continued: 'Only you needn't be so everlastingly flinging it in my face.
[ترجمه ترگمان]با لحنی تلخ ادامه داد: فقط لازم نیست این قدر به من نگاه کنی
[ترجمه گوگل]او ادامه داد: 'تنها لازم نیست که آن را به طور مکرر در چهره من قرار دهی

12. Contain aloe and deep-sea seaweed extract, can nourish skin deeply, improve to form collagen, lubricate skin and keep your skin moisturizing everlastingly.
[ترجمه ترگمان]عصاره آلوئه ورا و عصاره جلبک دریایی عمیق، می تواند پوست را به طور عمیق تغذیه کند، و باعث بهبود پوست کلاژن، پوست lubricate و حفظ ظاهر مرطوب پوست شما شود
[ترجمه گوگل]عصاره آلوئه و جلبک دریای عمیق، می تواند پوست را عمیقا تغذیه کند، برای ایجاد کلاژن، روان پوست و رطوبت پوست خود را همیشه حفظ کند

13. But some love is like a tooth, which will never recover after being pulled out. The pain will last everlastingly.
[ترجمه ترگمان]اما عشق مثل دندانی است که بعد از بیرون کشیدن باز نخواهد شد این درد همیشه دوام خواهد داشت
[ترجمه گوگل]اما برخی از عشق مانند دندان است، پس هرگز از بین نمی رود درد همیشه ماندگار خواهد شد

14. It is very important to understand for oneself, to see, through one's own observation, that conflict must exist everlastingly as long as there is a division between the observer and the observed.
[ترجمه ترگمان]بسیار مهم است که برای خود درک کنیم، تا ببینیم، از طریق مشاهدات خود، آن تعارض باید تا زمانی که یک تقسیم بین ناظر و مشاهده شده وجود داشته باشد وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]بسیار مهم است که برای خودتان درک کنید، برای مشاهده، از طریق مشاهدات خود، این درگیری باید همیشه باقی بماند تا زمانی که تقسیم بین ناظر و مشاهده شده وجود داشته باشد


کلمات دیگر: