1. compensated semiconductor
نیمه هادی متعادل
2. This is a semiconductor integrated circuit.
[ترجمه ترگمان]این یک مدار مجتمع نیمه هادی می باشد
[ترجمه گوگل]این مدار یکپارچه نیمه هادی است
3. It claims its semiconductor makers can make money.
[ترجمه ترگمان]این کشور مدعی است که سازندگان its می توانند پول کسب کنند
[ترجمه گوگل]این ادعا می کند که سازندگان نیمه هادی می توانند پول بگیرند
4. Shares of suppliers of semiconductor components to the communications and personal computer markets also slipped.
[ترجمه ترگمان]سهام تامین کنندگان اجزای نیمه هادی مربوط به ارتباطات و بازارهای رایانه شخصی نیز کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]سهم تامین کنندگان قطعات نیمه هادی در ارتباطات و بازار کامپیوتر شخصی نیز کاهش یافته است
5. Computer and semiconductor stocks slid as three brokerage firms downgraded earnings estimates for Dell Computer.
[ترجمه ترگمان]سهام رایانه ای و نیمه هادی مانند سه شرکت کارگزاری، برآورده ای درآمد برای کامپیوتر دل را کاهش دادند
[ترجمه گوگل]سهام کامپیوتر و نیمه هادی ها به عنوان سه شرکت کارگزاری کاهش یافته است تخمین های درآمد برای Dell Computer
6. Some other semiconductor companies, listed on the Big Board, had to stop trading because of order imbalances.
[ترجمه ترگمان]برخی شرکت های نیمههادی دیگر که در هیات مدیره بزرگ فهرست شده اند، به دلیل عدم تعادل سفارش، مجبور به توقف تجارت شدند
[ترجمه گوگل]بعضی از شرکت های نیمه هادی دیگری که در هیئت مدیره بزرگ ثبت نام کرده بودند، مجبور به توقف معاملات به علت عدم تعادل نظم شدند
7. Computer, software and semiconductor companies participated in the good news.
[ترجمه ترگمان]شرکت های کامپیوتری، نرم افزار و نیمه هادی در این خبر خوب شرکت کردند
[ترجمه گوگل]شرکت های کامپیوتری، نرم افزاری و نیمه هادی در خبرهای خوب شرکت کردند
8. Last month, the Semiconductor Industry Association revised its forecast for annual semiconductor sales growth down to 7 percent.
[ترجمه ترگمان]ماه گذشته، انجمن صنعت Semiconductor پیش بینی خود برای رشد فروش نیمه رسانای سالانه را به ۷ درصد کاهش داد
[ترجمه گوگل]در ماه گذشته، انجمن صنعت نیمهرساناها پیش بینی خود را برای رشد نیمه رسانای سالانه تا 7 درصد تجدید کرد
9. It will receive royalties from its semiconductor partners, who will use their existing distribution channels to market the chips.
[ترجمه ترگمان]این شرکت از شرکای semiconductor خود حق امتیاز دریافت خواهد کرد که از کانال های توزیع موجود خود برای بازاریابی چیپ ها استفاده خواهند کرد
[ترجمه گوگل]این حق امتیاز را از شرکای نیمه هادی خود دریافت خواهد کرد که از کانال های توزیع موجود خود برای فروش تراشه ها استفاده خواهند کرد
10. The volume of semiconductor business was up 8% on last year after product line pruning.
[ترجمه ترگمان]حجم تجارت semiconductor در سال گذشته پس از هرس خط محصول ۸ % افزایش داشته است
[ترجمه گوگل]حجم کسب و کار نیمه هادی ها در سال گذشته پس از هرس خط تولید 8٪ بود
11. Vitesse Semiconductor Corp is the foundry.
[ترجمه ترگمان]شرکت \"Vitesse کورپ\"، کارخونه is
[ترجمه گوگل]Vitesse Semiconductor Corp ریخته گری است
12. Hot off the rumour mill: Cypress Semiconductor Corp is now seriously talking about Alpha.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]خاموش کردن شایعه Mill Cypress Semiconductor Corp در حال حاضر به طور جدی در مورد آلفا صحبت می کند
13. Semiconductor, software and computer companies slumped in price because of concern that earnings may not be up to snuff.
[ترجمه ترگمان]شرکت نیمههادی، نرم افزار و شرکت های کامپیوتری به دلیل نگرانی از اینکه درآمدها ممکن است برای انفیه شدن نباشند، به قیمت کاهش یافتند
[ترجمه گوگل]نیمه هادی ها، نرمافزار و شرکتهای کامپیوتری به علت نگرانی از افزایش درآمد ناشی می شود
14. It is highly unlikely that semiconductor designs will be considered to be artistic works.
[ترجمه ترگمان]بسیار بعید است که طرح های نیمه هادی به عنوان آثار هنری در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]بعید است که طرح های نیمه هادی به عنوان آثار هنری در نظر گرفته شود
15. He was, in fact, vice chairman of a semiconductor company when Clinton appointed him archivist.
[ترجمه ترگمان]او در واقع معاون رئیس یک شرکت نیمههادی بود که کلینتون او را archivist منصوب کرد
[ترجمه گوگل]او، در واقع، معاون رئیس شرکت نیمه هادی بود، زمانی که کلینتون او را بایگانی کرد