کلمه جو
صفحه اصلی

thumbnail


معنی : کوچک، ناخن شست، هر چیزی که ب اندازه ناخن باشد
معانی دیگر : به اندازه ی ناخن شست، مختصر، کوتهوار

انگلیسی به فارسی

کوچک، ناخن شست، هر چیزی که باندازه ناخن باشد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the fingernail on the thumb.
صفت ( adjective )
• : تعریف: brief and concise.
مشابه: brief, summary

- a thumbnail account of his activities
[ترجمه ترگمان] در حالی که ناخن شست خود را به ناخن شست،
[ترجمه گوگل] یک حساب کاربری کوچک از فعالیت هایش

• tiny, little, short
fingernail of the thumb
miniaturized picture, small picture which represents a larger and more detailed picture (computers); miniature mock-up, small prototype of a page or document (printing)
your thumbnail is the nail on your thumb.
a thumbnail sketch or account is a very brief one.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] ناخن شستی، کوچک تصویری کوچک از فایل گرافیکی که به منظور کمک در شناسایی آن نمایش داده می شود .

مترادف و متضاد

Synonyms: abbreviated, abridged, brief, compact, concise, contracted, curtailed, epigrammatic, short, short and sweet, succinct, summary, to the point, truncated


کوچک (اسم)
half-pint, thumbnail, minuscule

ناخن شست (اسم)
thumbnail

هر چیزی که ب اندازه ناخن باشد (اسم)
thumbnail

condensed


جملات نمونه

1. a thumbnail report
گزارش مختصر

2. The talk began with a thumbnail sketch of the political situation at that time.
[ترجمه سعید مرتضوی] سخنرانی با طرحی مختصر از وضعیت سیاسی در آن زمان آغاز شد.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی با یک طرح ناخن شست از وضعیت سیاسی در آن زمان آغاز شد
[ترجمه گوگل]این گفتگو با طرح ریز تصویری از وضعیت سیاسی در آن زمان شروع شد

3. I used my thumbnail to tighten the screw on my lamp.
[ترجمه ترگمان]از شست my استفاده کردم تا پیچ چراغ را محکم تر کنم
[ترجمه گوگل]از تصویر کوچک من استفاده کردم تا پیچ را روی لامپ من ببندم

4. The first chapter provides a thumbnail sketch of the social and political climate of the US in the 1960s.
[ترجمه فرید] فصل نخست شمایی مختصر از شرایط سیاسی و اجتماعی ایالات متحده در دهه 1960 ارائه می دهد.
[ترجمه ترگمان]در فصل اول یک طرح ناخن شست از آب و هوای سیاسی و سیاسی ایالات متحده در دهه ۱۹۶۰ ارائه می شود
[ترجمه گوگل]فصل اول، طرح کوچکی از محیط اجتماعی و سیاسی ایالات متحده در دهه 1960 را فراهم می کند

5. A very tightly written little thumbnail sketch.
[ترجمه ترگمان]یک طرح ناخن شست کوچک
[ترجمه گوگل]یک طرح کوچک کوچک کوچک نوشته شده است

6. Almost immediately her thumbnail found another groove opposite; she pulled, and the star came out about a centimetre.
[ترجمه ترگمان]تقریبا به سرعت ناخن شست خود را پیدا کرد، از جا کنده شد و ستاره در حدود یک سانتیمتر از جایش برخاست
[ترجمه گوگل]تقریبا بلافاصله ریز عکس آن یک شیار دیگر را در بر داشت؛ او کشیده، و ستاره در حدود یک سانتی متر است

7. A spider the size of her thumbnail dropped past her in the gloom, its legs brushing her cheek.
[ترجمه ترگمان]یک عنکبوت به اندازه ناخن شستش در تاریکی از کنارش گذشت و پاهایش را نوازش کرد
[ترجمه گوگل]یک عنکبوت کوچک از ریز عکس او در دوران کودکی از بین رفت و پاهایش مسموم شد

8. He opened a book with his thumbnail, as if afraid of dirtying his fingers.
[ترجمه ترگمان]کتابی را با ناخن شست خود باز کرد، گویی از کثیف کردن انگشتانش می ترسید
[ترجمه گوگل]او یک کتاب با ریز عکس خود را باز کرد، انگار که می ترسد از انگشتانش کثیف شود

9. The Blackfeet let each thumbnail grow long, until it crooked like a claw.
[ترجمه ترگمان]The ناخن شست یکدیگر را بلند کنند، تا آن که مثل یک چنگال کج و معوج به نظر برسد
[ترجمه گوگل]Blackfeet اجازه دهید هر تصویر بند انگشتی به اندازه کافی بلند شود، تا زمانی که مثل یک پاره نباشد

10. This thumbnail sketch of a complicated web of negotiations says some unexpected things about Mr Major.
[ترجمه ترگمان]این یک طرح پیچیده از مذاکرات پیچیده، برخی چیزهای غیرمنتظره در مورد آقای می جر را می گوید
[ترجمه گوگل]این طرح کوچک از یک شبکه پیچیده مذاکرات می گوید برخی چیزهای غیر منتظره در مورد آقای Major

11. The Thumbnail Control was unable to create a required window.
[ترجمه ترگمان]کنترل مسطوره برای ایجاد یک پنجره مورد نیاز نبود
[ترجمه گوگل]کنترل Thumbnail نتوانست یک پنجره مورد نیاز ایجاد کند

12. Run mouse over thumbnail below to view photos.
[ترجمه ترگمان]موشی را در زیر ناخن شست پایین بکشید تا عکس ها را تماشا کنید
[ترجمه گوگل]برای مشاهده عکسها روی ماوس روی تصویر زیر کلیک کنید

13. You can also are referred to as thumbnail images.
[ترجمه ترگمان]شما هم چنین می توانید به تصاویر thumbnail اشاره کنید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید به عنوان تصویر بند انگشتی اشاره شده است

14. He leaned downwards and read nar her polished thumbnail.
[ترجمه ترگمان]به سمت پایین خم شد و با شست thumbnail شست خود را خواند
[ترجمه گوگل]او به سمت پایین فرود می آید و تصویر کوچک جلا را می بیند

15. See thumbnail views of the items in your taskbar by resting your mouse pointer on them.
[ترجمه ترگمان]با قرار دادن اشاره گر موس خود بر روی آن ها به thumbnail نما از اقلام موجود در taskbar نگاه کنید
[ترجمه گوگل]با قرار دادن نشانگر موشواره روی آنها، نمایه های کوچک روی موارد موجود در نوار وظیفه خود را مشاهده کنید

a thumbnail report

گزارش مختصر


پیشنهاد کاربران

مختصر، موجز، اجمالی، کوتاه، کوچک

کاور روی ویدئو

ریزعکس

تصویرک

نشون دادن ( خیلی کم پیش میاد به این معنی باشه )

بند انگشتی

کلی ، اجمالی ، سرانگشتی
( در مورد آخر مثلا حساب سر انگشتی یا توضیحات سرانگشتی یعنی حساب یا توضیحی که در آن بصورت کلی و اجمالی - یعنی بدون پرداختن به جزئیات - لپ مطلب یا موضوع بیان می شود )


کلمات دیگر: