(نمایش ها یا نقش ها یا آوازها یا آهنگ ها و غیره ای که هنرمند یا دسته ی هنرمندان برآن مسلط اند و می توانند با کمی تمرین انجام دهند) مجموعه، اندوزه، گردآورد، رپرتوار، (کلیه ی روش ها و ترفندها و ابزار و غیره ی رشته ی بخصوصی از دانش یا فرد بخصوص) مجموعه، خزانه، (کلیه ی آثار نوع بخصوصی از هنر مثلا نمایش یا کنسرت که برای اجرا در دسترس اند) رپرتوار، گردآوره، افزانه، فهرست نمایش های اماده برای نمایش دادن
repertoire
(نمایش ها یا نقش ها یا آوازها یا آهنگ ها و غیره ای که هنرمند یا دسته ی هنرمندان برآن مسلط اند و می توانند با کمی تمرین انجام دهند) مجموعه، اندوزه، گردآورد، رپرتوار، (کلیه ی روش ها و ترفندها و ابزار و غیره ی رشته ی بخصوصی از دانش یا فرد بخصوص) مجموعه، خزانه، (کلیه ی آثار نوع بخصوصی از هنر مثلا نمایش یا کنسرت که برای اجرا در دسترس اند) رپرتوار، گردآوره، افزانه، فهرست نمایش های اماده برای نمایش دادن
انگلیسی به فارسی
فهرست نمایش های اماده برای نمایش دادن
رپرتوار
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the stock or list of artistic pieces, such as dramatic or operatic roles, that a player or company of players is prepared to perform.
- Oscar Wilde's famous play "The Importance of Being Earnest" is part of the repertoire of many theater companies.
[ترجمه ترگمان] بازی معروف اسکار وایلد \"اهمیت جدی بودن\" بخشی از مجموعه بسیاری از شرکت های تئاتری است
[ترجمه گوگل] معروف ترین بازی اسکار وایلد 'اهمیت داشتن خالق' بخشی از مجموعه ی بسیاری از شرکت های تئاتر است
[ترجمه گوگل] معروف ترین بازی اسکار وایلد 'اهمیت داشتن خالق' بخشی از مجموعه ی بسیاری از شرکت های تئاتر است
• (2) تعریف: the collection of special skills or abilities of a person or group of people.
- I can do many things, but sewing is not in my repertoire.
[ترجمه ترگمان] کاره ای زیادی می توانم بکنم، اما دوخت و دوز در فهرست من نیست
[ترجمه گوگل] من می توانم چیزهای زیادی را انجام دهم، اما خیاطی در رپرتوار من نیست
[ترجمه گوگل] من می توانم چیزهای زیادی را انجام دهم، اما خیاطی در رپرتوار من نیست
• list of works that a person or group is ready to perform; collection of skills required for a particular profession; collection including all existing artistic works of a specific kind
a performer's repertoire is all the pieces of music or parts in plays he or she has learned and can perform.
the repertoire of a person or thing is all the things that person or thing is capable of doing.
a performer's repertoire is all the pieces of music or parts in plays he or she has learned and can perform.
the repertoire of a person or thing is all the things that person or thing is capable of doing.
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] مجموعه ؛ مخزن ؛ موجودی
مترادف و متضاد
Synonyms: range, repertory, repository, reserve, stock, stockpile, store, supply
جملات نمونه
1. an experienced wrestler's repertoire of tricks
مجموعه ی ترفندهای یک کشتی گیر پرسابقه
2. a singer with a large repertoire of songs
آوازخوانی که آوازهای بسیاری را می تواند بخواند
3. she is a fine pianist but her repertoire is limited
او پیانو نواز خوبی است ولی قطعات محدودی را می تواند بزند.
4. He has added considerably to his piano repertoire.
[ترجمه ترگمان]او به طور قابل توجهی به گنجینه پیانو خود افزوده است
[ترجمه گوگل]او به طور قابل توجهی به رپرتوار پیانو اضافه کرده است
[ترجمه گوگل]او به طور قابل توجهی به رپرتوار پیانو اضافه کرده است
5. His repertoire encompassed everything from Bach to Schoenberg.
[ترجمه ترگمان]مجموعه او شامل همه چیز از باخ گرفته تا Schoenberg بود
[ترجمه گوگل]رپرتویوی او همه چیز را از باخ به شوئنبرگ در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]رپرتویوی او همه چیز را از باخ به شوئنبرگ در بر می گیرد
6. That tune is not in my repertoire.
[ترجمه ترگمان]این آهنگ توی لیست من نیست
[ترجمه گوگل]این آهنگ در رپرتوار من نیست
[ترجمه گوگل]این آهنگ در رپرتوار من نیست
7. Meredith D'Ambrosio has thousands of songs in her repertoire.
[ترجمه ترگمان]\"مردیث D\" هزاران آهنگ تو لیست خودش داره
[ترجمه گوگل]Meredith D'Ambrosio هزاران آهنگ در رپرتوار خود دارد
[ترجمه گوگل]Meredith D'Ambrosio هزاران آهنگ در رپرتوار خود دارد
8. His repertoire includes a large number of Scottish folk songs.
[ترجمه ترگمان]مجموعه او شامل تعداد زیادی از ترانه های عامیانه اسکاتلندی است
[ترجمه گوگل]رپرتوار او شامل تعداد زیادی از آهنگ های محلی اسکاتلند است
[ترجمه گوگل]رپرتوار او شامل تعداد زیادی از آهنگ های محلی اسکاتلند است
9. She has a rather limited repertoire.
[ترجمه ترگمان]مجموعه نسبتا محدود دارد
[ترجمه گوگل]او یک رپرتیور نسبتا محدود دارد
[ترجمه گوگل]او یک رپرتیور نسبتا محدود دارد
10. She needs to build up a repertoire of pieces.
[ترجمه ترگمان]او باید یک مجموعه از قطعات را بسازد
[ترجمه گوگل]او نیاز به ساخت یک مجسمه سازی قطعات دارد
[ترجمه گوگل]او نیاز به ساخت یک مجسمه سازی قطعات دارد
11. This demands a rich diversity of repertoire and great versatility on the part of our musicians.
[ترجمه ترگمان]این امر تنوع غنی از مجموعه و تنوع زیادی را در بخشی از نوازندگان ما طلب می کند
[ترجمه گوگل]این بخاطر نوازندگان ما تنوع غنی از رپرتویور و تطبیق پذیری بزرگ را می طلبد
[ترجمه گوگل]این بخاطر نوازندگان ما تنوع غنی از رپرتویور و تطبیق پذیری بزرگ را می طلبد
12. The singers entertained members with a wide repertoire, both modern and old, and they were warmly thanked by Elizabeth Lawrence.
[ترجمه ترگمان]خوانندگان با یک گنجینه بزرگ، هم جدید و هم قدیمی، سرگرم شدند، و الیزابت لاورنس به گرمی از آن ها تشکر کرد
[ترجمه گوگل]خوانندگان اعضا را با یک رپرپرایز گسترده و مدرن و قدیمی سرگرم کردند و از الیزابت لارنس به شدت تشکر کردند
[ترجمه گوگل]خوانندگان اعضا را با یک رپرپرایز گسترده و مدرن و قدیمی سرگرم کردند و از الیزابت لارنس به شدت تشکر کردند
13. Daniel Oates has invented a repertoire of three-dimensional cartoon characters to populate his work.
[ترجمه ترگمان]دانیل اوتس، مجموعه ای از شخصیت های کارتونی سه بعدی را برای جمع آوری آثار خود اختراع کرده است
[ترجمه گوگل]دانیل اویتز یک مجسمه سازی از شخصیت های کارتونی سه بعدی اختراع کرده است تا کار خود را پر کند
[ترجمه گوگل]دانیل اویتز یک مجسمه سازی از شخصیت های کارتونی سه بعدی اختراع کرده است تا کار خود را پر کند
14. The police officer dips into a repertoire of previous cases available for connections to be tested.
[ترجمه ترگمان]افسر پلیس به مجموعه ای از پرونده های قبلی که برای اتصال در دسترس هستند، رسیدگی می کند
[ترجمه گوگل]افسر پلیس به مجموعه ای از پرونده های قبلی موجود برای ارتباطات مورد آزمایش قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]افسر پلیس به مجموعه ای از پرونده های قبلی موجود برای ارتباطات مورد آزمایش قرار می گیرد
a singer with a large repertoire of songs
آوازخوانی که آوازهای بسیاری را میتواند بخواند
She is a fine pianist but her repertoire is limited.
او پیانونواز خوبی است؛ ولی قطعات محدودی را میتواند بزند.
an experienced wrestler's repertoire of tricks
مجموعه ترفندهای یک کشتیگیر پرسابقه
پیشنهاد کاربران
اندوخته
خزانه رفتاری
collection
در روانشناسی و علوم رفتاری - خزانه
در زیست شناسی مجموعه معنی میدهد
- capabilities
- talents
- abilities
- facilities/material
- profession/craft
- talents
- abilities
- facilities/material
- profession/craft
یکی از معنای آن = "مخزن لغات" همچون lexical resources
خزانه
اندوخته
مجموعه آثار
اندوخته
مجموعه آثار
( مجازی ) کلکسیون، انبار، ذخیره
a stock of skills or types of behaviour that a person habitually uses.
"his repertoire of denigratory gestures"
خصلت و خلق و خو، عادات روزانه.
مهارتی و یا رفتاری که فرد از روی عادت انجام میدهد.
"his repertoire of denigratory gestures"
خصلت و خلق و خو، عادات روزانه.
مهارتی و یا رفتاری که فرد از روی عادت انجام میدهد.
گنجینه. این گزینش برای شرحی هنری مناسب است.
ریشه:
from French r�pertoire, literally "index, list" ( 14c. ) , from Late Latin repertorium "inventory"
ریشه:
from French r�pertoire, literally "index, list" ( 14c. ) , from Late Latin repertorium "inventory"
فهرست نمایش های آماده برای نمایش دادن
مجموعه آثار
کلمات دیگر: