(فرستنده و گیرنده ی ماهواره و غیره) پاسخگر خودکار، دستگاه گیرنده یااداری که بمح دریافت مخابره ای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transponder
(فرستنده و گیرنده ی ماهواره و غیره) پاسخگر خودکار، دستگاه گیرنده یااداری که بمح دریافت مخابره ای بطور خودکار ان را جواب میدهد
انگلیسی به فارسی
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابره ای بطور خودکار آن را جوابمیدهد
ترانسپوندر
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a radio or radar transceiver that is automatically activated to transmit when it receives a predetermined signal.
• device that automatically transmits when it receives a signal
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره ای که سیگنالها را از یک ایستگاه زمینی دریافت کرده و آنها را به ایستگاه گیرنده منعکس می کند
[برق و الکترونیک] تراپاسخگر فرستنده / گیرنده اکوستیکی یا بسامد - رادیویی که سیگنال ( درخواست ) را دریافت می کند و به طور خودکار پاسخی را با سیگنال تولید شده در داخل خود می فرستد که اغلب رمز شده است و یا بسامدی متفاوت با سیگنال در خواست دارد و - گیرنده فرستنده ماهواره ای
[زمین شناسی] دستگاه فاصله یاب الکترونیکی دریایی، فرستنده خودکار صوتی
[برق و الکترونیک] تراپاسخگر فرستنده / گیرنده اکوستیکی یا بسامد - رادیویی که سیگنال ( درخواست ) را دریافت می کند و به طور خودکار پاسخی را با سیگنال تولید شده در داخل خود می فرستد که اغلب رمز شده است و یا بسامدی متفاوت با سیگنال در خواست دارد و - گیرنده فرستنده ماهواره ای
[زمین شناسی] دستگاه فاصله یاب الکترونیکی دریایی، فرستنده خودکار صوتی
جملات نمونه
1. A malfunctioning transponder would leave dots on the radar tape, not a streak, according to the manual, Schulze said.
[ترجمه ترگمان]Schulze گفت که طبق این کتابچه راهنما، یک فرستنده بد می تواند نقطه های روی نوار رادار را ترک کند، نه یک خط
[ترجمه گوگل]شولتز گفت: یک فرستنده معیوب، براساس دستورالعمل، بر روی نوار رادار قرار می گیرد، و نه یک خط، به ترتیب باقی می ماند
[ترجمه گوگل]شولتز گفت: یک فرستنده معیوب، براساس دستورالعمل، بر روی نوار رادار قرار می گیرد، و نه یک خط، به ترتیب باقی می ماند
2. A transponder is a device that emits radar signals identifying and locating aircraft for air traffic controllers.
[ترجمه ترگمان]یک فرستنده، وسیله ای است که سیگنال های رادار را منتشر می کند و هواپیما را برای کنترل ترافیک هوایی شناسایی و مکان یابی می کند
[ترجمه گوگل]فرستنده یک وسیله است که سیگنال های رادار را شناسایی و قرار دادن هواپیما برای کنترل ترافیک هوایی می کند
[ترجمه گوگل]فرستنده یک وسیله است که سیگنال های رادار را شناسایی و قرار دادن هواپیما برای کنترل ترافیک هوایی می کند
3. I'd just squawked the new transponder code when I saw a helicopter ahead at two o'clock.
[ترجمه ترگمان]همین الان کد جدید ردیاب را در ساعت ۲ دیدم
[ترجمه گوگل]من زمانی که یک هلیکوپتر را در ساعت دو بعد از ظهر دیدم، فقط کدهای ترانسپوندر جدید را فریاد زدم
[ترجمه گوگل]من زمانی که یک هلیکوپتر را در ساعت دو بعد از ظهر دیدم، فقط کدهای ترانسپوندر جدید را فریاد زدم
4. Aircraft have transponder systems which locate the aircraft exactly so that everyone for several miles around knows where the aircraft is.
[ترجمه ترگمان]هواپیماها یک سیستم خودکار دارند که هواپیما را دقیقا مشخص می کند به طوری که هر کسی چند مایل در اطراف آن پرواز می کند و می داند که هواپیما کجاست
[ترجمه گوگل]هواپیما دارای سیستم های فرستنده است که هواپیما را دقیقا به گونه ای قرار می دهد تا هر کس برای چند مایل در اطراف می داند که در آن هواپیما است
[ترجمه گوگل]هواپیما دارای سیستم های فرستنده است که هواپیما را دقیقا به گونه ای قرار می دهد تا هر کس برای چند مایل در اطراف می داند که در آن هواپیما است
5. On Standby the transponder unit is on, but does not give a response.
[ترجمه ترگمان]در حالت آماده به کار، دستگاه فرستنده روشن است، اما پاسخی نمی دهد
[ترجمه گوگل]در حالت آماده به کار واحد حمل و نقل در روشن است، اما پاسخ نمی دهد
[ترجمه گوگل]در حالت آماده به کار واحد حمل و نقل در روشن است، اما پاسخ نمی دهد
6. The transponder was released acoustically just after Alvin left the bottom for the last time in this area.
[ترجمه ترگمان]این فرستنده درست بعد از اینکه آلوین برای آخرین بار در این منطقه بیرون رفت، آزاد شد
[ترجمه گوگل]ترانسپوندر فقط بعد از آلوین برای آخرین بار در این منطقه منتشر شد
[ترجمه گوگل]ترانسپوندر فقط بعد از آلوین برای آخرین بار در این منطقه منتشر شد
7. The TSB 2500 IFF Combined Interrogator Transponder is one of the most advanced systems compliant with the latest NATO and International Civil Aviation Organization (ICAO) standards and regulations.
[ترجمه ترگمان]The ۲۵۰۰ Combined یکی از پیشرفته ترین سیستم های سازگار با استانداردهای و مقررات سازمان بین المللی هوانوردی غیرنظامی است
[ترجمه گوگل]TSB 2500 IFF ترکیبی از فرستنده بازجو یکی از پیشرفته ترین سیستم های سازگار با آخرین استانداردها و مقررات سازمان ناتو و بین المللی سازمان هواپیمایی کشوری (ICAO) است
[ترجمه گوگل]TSB 2500 IFF ترکیبی از فرستنده بازجو یکی از پیشرفته ترین سیستم های سازگار با آخرین استانداردها و مقررات سازمان ناتو و بین المللی سازمان هواپیمایی کشوری (ICAO) است
8. We carry a transponder . We have a transponder on board.
[ترجمه ترگمان]ما یه فرستنده داریم ما یه فرستنده تو هیات مدیره داریم
[ترجمه گوگل]ما یک فرستنده حمل می کنیم ما یک گیرنده در هیئت مدیره داریم
[ترجمه گوگل]ما یک فرستنده حمل می کنیم ما یک گیرنده در هیئت مدیره داریم
9. It is studied that intermodulation products of transparent transponder satcom system with interference.
[ترجمه ترگمان]بررسی شده که محصولات intermodulation یک سیستم satcom transparent را با تداخل نشان می دهد
[ترجمه گوگل]مطالعه شده است که محصولات intermodulation transponder شفاف سیستم satcom با تداخل
[ترجمه گوگل]مطالعه شده است که محصولات intermodulation transponder شفاف سیستم satcom با تداخل
10. Check your transponder, I don't get your reply.
[ترجمه ترگمان]فرستنده - ت رو چک کن، من جواب تو رو نگرفتم
[ترجمه گوگل]پاسخ گیرنده خود را بررسی کنید، من پاسخ شما را دریافت نمی کنم
[ترجمه گوگل]پاسخ گیرنده خود را بررسی کنید، من پاسخ شما را دریافت نمی کنم
11. In demodulation type transponder the demodulated baseband signal accompanied by noise is used for further modulation and retransmission.
[ترجمه ترگمان]در نوع demodulation، سیگنال پایه باند پایه همراه با نویز برای مدولاسیون بعدی و ارسال مجدد استفاده می شود
[ترجمه گوگل]در Transponder type demodulation، سیگنال باند demodulated همراه با نویز برای مدولاسیون و ارسال مجدد بیشتر استفاده می شود
[ترجمه گوگل]در Transponder type demodulation، سیگنال باند demodulated همراه با نویز برای مدولاسیون و ارسال مجدد بیشتر استفاده می شود
12. Finally, intellectualized test method of pulse radar transponder is compared with traditional one in this thesis.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، روش تست intellectualized برای یک دستگاه رادار pulse با یکی از روش های سنتی در این پایان نامه مقایسه شده است
[ترجمه گوگل]در نهایت، روش تست هوش علمی رادیویی رادیویی پالس در این پایان نامه با سنتی مقایسه شده است
[ترجمه گوگل]در نهایت، روش تست هوش علمی رادیویی رادیویی پالس در این پایان نامه با سنتی مقایسه شده است
13. I still unable receive your transponder, report reaching FL 150.
[ترجمه ترگمان]من هنوز نمی توانم transponder را دریافت کنم، گزارش دستم را به ۱۵۰: ۱۵۰ ارسال می کنم
[ترجمه گوگل]من هنوز قادر به فرستادن فرستنده شما نیستم، گزارش می دهم به 150 رسیده است
[ترجمه گوگل]من هنوز قادر به فرستادن فرستنده شما نیستم، گزارش می دهم به 150 رسیده است
14. The transponder mainly modeled by transmitter and receiver.
[ترجمه ترگمان]فرستنده عمدتا توسط فرستنده و گیرنده مدل شده است
[ترجمه گوگل]فرستنده و گیرنده ترانزیستور اصلی است
[ترجمه گوگل]فرستنده و گیرنده ترانزیستور اصلی است
15. Following a two year stagnation in transponder demand according to our reviewed market assessment, transponder usage grew again by 2% in 200
[ترجمه ترگمان]در ادامه دو سال رکود در یک فرستنده براساس ارزیابی بازار مورد بررسی ما، استفاده از این transponder ۲ % در سال ۲۰۰ افزایش یافت
[ترجمه گوگل]پس از رکود دو ساله در تقاضای فرستنده طبق ارزیابی بازار مورد بررسی ما، استفاده از ترانسپوندر در سال 200 به 2 درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]پس از رکود دو ساله در تقاضای فرستنده طبق ارزیابی بازار مورد بررسی ما، استفاده از ترانسپوندر در سال 200 به 2 درصد افزایش یافت
پیشنهاد کاربران
در مخابرات
ترابری کننده - فرستنده خودکار
ترابری کننده - فرستنده خودکار
گیرنده ماهواره
transponder ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: تَراپاسخگر
تعریف: افزاره ای در ماهواره که نشانک/ سیگنال داده را، پس از دریافت و تقویت، با بسامد دیگری دوباره ارسال می کند
واژه مصوب: تَراپاسخگر
تعریف: افزاره ای در ماهواره که نشانک/ سیگنال داده را، پس از دریافت و تقویت، با بسامد دیگری دوباره ارسال می کند
کلمات دیگر: