کلمه جو
صفحه اصلی

tip top


بالاترین درجه، اوج، بهترین، اعلی درجه، بالاترین نقطه، اوج، بالاترین درجه، بهترین، درجه اعلی

انگلیسی به فارسی

بالاترین درجه، اوج، بهترین، درجه یک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the very top; summit.
مشابه: crown, height

(2) تعریف: (informal) the best or highest in quality.
مشابه: best, full
صفت ( adjective )
(1) تعریف: located at the highest point.
مشابه: top, vertical

(2) تعریف: (informal) of excellent quality; the very best.
مشابه: ace, best

- in tiptop physical condition
[ترجمه ترگمان] در شرایط فیزیکی بسیار خوبی داشته باشید
[ترجمه گوگل] در شرایط فیزیکی نپتون
قید ( adverb )
• : تعریف: extremely well; excellently.

- He is doing tiptop at his job.
[ترجمه ترگمان] او به خوبی در کارش به خوبی مشغول است
[ترجمه گوگل] او در کار خود کار می کند

• if you say that something is in tip-top condition, you mean that it is in excellent condition; an old-fashioned expression.
summit, highest point
excellent, first-rate, situated at the highest point
very well

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] ورودی نوار ؛ خروجی نوار Tape Input Tape Output

جملات نمونه

1. I try and keep in tip-top shape by exercising every day.
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم با ورزش کردن هر روز به شکل نوک تیزی نگاه کنم
[ترجمه گوگل]من تلاش می کنم و هر روز با تمرین به نوک بالا نگاه می کنم

2. The house is in tip-top condition .
[ترجمه ترگمان]خانه در شرایط انعام دادن به سر دارد
[ترجمه گوگل]خانه در وضعیت نهایی قرار دارد

3. Even though our house is in tip-top condition, we're having problems selling it.
[ترجمه ترگمان]حتی با وجود اینکه خانه ما در راس انعام است، ما مشکلاتی در فروش آن داریم
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه خانه ما در شرایط نهایی قرار دارد، ما مشکلات فروش آن را داریم

4. The hotel we stayed in was absolutely tip-top.
[ترجمه ترگمان]هتلی که ما در آن اقامت داشتیم واقعا انعام خوبی داشت
[ترجمه گوگل]هتلی که در آنجا باقی مانده بود، کاملا نوک بالا بود

5. Her hair was thick, glossy and in tip-top condition.
[ترجمه ترگمان]موهایش کلفت و براق و براق بود
[ترجمه گوگل]موهایش ضخیم، براق و در حالت نوک بالا بود

6. Chef Henry's Tip-Top Bistro is in a small strip mall in a space that was the original home of Bravissimo.
[ترجمه ترگمان]نوک سر آشپز هنری (سر آشپز - بالا)در یک باریکه کوچک در فضایی است که خانه اصلی of است
[ترجمه گوگل]Tip-Top Bistro آشپز هنری در یک فضای کوچک است که خانه اصلی Bravissimo است

7. Dot said they were all Al and tip-top.
[ترجمه ترگمان]دات گفت همه آن ها آل و نوک هستند
[ترجمه گوگل]دات گفت که آنها همه آل و نوک بالا بودند

8. That meal was tiptop.
[ترجمه ترگمان]این غذا بسیار عالی بود
[ترجمه گوگل]این وعده غذا نجیب بود

9. Whether your hair is naturally curly or permed it needs extra special care to keep it in tip-top condition.
[ترجمه ترگمان]این که آیا موهای شما به طور طبیعی مجعد است یا نه، باید توجه ویژه ای به مراقبت ویژه داشته باشد تا آن را در شرایط ویژه نگه دارید
[ترجمه گوگل]این که موهای شما به طور طبیعی فاقد چرک یا چروک هستند، نیاز به مراقبت ویژه ای برای نگه داشتن آن در حالت نوک بالا می باشد

10. Reduce your stress levels and get yourself in tip-top condition in this month's fabulous competition!
[ترجمه ترگمان]سطح استرس خود را کاهش دهید و در یک شرایط عالی در این رقابت شگفت آور به خود برسید
[ترجمه گوگل]سطح استرس خود را کاهش دهید و خود را در شرایط نهایی بالا در رقابت افسانه ای این ماه دریافت کنید!

11. Microsoft releases GUI along with tip-top word processor.
[ترجمه ترگمان](مایکروسافت)GUI را با پردازشگر کلمه برتر منتشر می کند
[ترجمه گوگل]مایکروسافت GUI همراه با پردازشگر نوک-بالا را منتشر می کند

12. Tip-top young fellow, filling in time before Cambridge.
[ترجمه ترگمان]جوان نوک پستان، که به موقع قبل از کمبریج پر می شود
[ترجمه گوگل]همکار نیک بالا، زمان را قبل از کمبریج پر می کند

13. Morning coffee, lunch and high tea is always of a high standard with the course also in tip-top condition.
[ترجمه ترگمان]قهوه صبح، نهار و چای بالای همیشه یک استاندارد بالا با این دوره همچنین در شرایط انعام دادن به نوک است
[ترجمه گوگل]قهوه صبح، ناهار و چای زیاد همیشه با استاندارد بالا است البته البته در حالت نوک بالا

14. The car's in tip-top condition .
[ترجمه ترگمان]این ماشین در شرایط انعام بالا قرار دارد
[ترجمه گوگل]ماشین در حالت نوک بالا است

15. Service is tip-top, the atmosphere restful and the ingredients as fresh as the rosebuds on the tables.
[ترجمه ترگمان]خدمات نوک تیزی است، جو آرامش بخش است و مواد تشکیل دهنده به اندازه the که بر روی میز چیده شده اند، تازه هستند
[ترجمه گوگل]خدمات نوک بالا، جو آرام و مواد تشکیل دهنده تازه به عنوان rosebuds در جداول است

پیشنهاد کاربران

معرکه، محشر، درجه یک، عالی

I feel tip top
من خوبم😊

عالی، مرتب، منظم

مثل دسته گل She keeps the house tip top. او خانه را مثل دسته گل نگه می دارد.

سرحال



کلمات دیگر: