کلمه جو
صفحه اصلی

thrashing


معنی : خرمن کوبی
معانی دیگر : کتک جانانه، گوشمالی شدید

انگلیسی به فارسی

کتک جانانه، گوشمالی شدید


(شدید) شکست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a severe beating.
مشابه: punishment

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] مقدار مفرط حرکت صفحات از حافظه ثانوی به حافظه داخلی، سربار مربوط به تعویض حافظه در سیستم حافظه مجازی، وضعیتی در یک سیستم عملکرد چند برنامه ای که کامپیوتر باید به جای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند .

مترادف و متضاد

خرمن کوبی (اسم)
thrashing, threshing

جملات نمونه

1. a bird thrashing its wings
پرنده ای که پر و بال می زند

2. the drowning man was thrashing helplessly
مرد در حال غرق شدن با بیچارگی دست و پا می زد.

3. the wounded soldier was thrashing in agony
سرباز زخمی از درد به خود می پیچید.

4. The girl was thrashing about in the water.
[ترجمه ترگمان]دختر در آب دست و پا می زد
[ترجمه گوگل]دختر در آب در حال سوختن بود

5. He got a sound thrashing once his father found out.
[ترجمه ترگمان]یک بار پدرش از کوره دررفت
[ترجمه گوگل]پس از اینکه پدرش متوجه شد، او صدای تند و تیز را شنید

6. The manager resigned after his team's 14-0 thrashing.
[ترجمه ترگمان]این مدیر پس از کتک زدن ۱۴ بر ۰ تیم خود استعفا داد
[ترجمه گوگل]مدیر پس از آنکه 14-0 از تیمش اخراج شد، استعفا داد

7. They are thrashing their wheat.
[ترجمه ترگمان]دارند گندم خود را thrashing
[ترجمه گوگل]آنها گندم خود را می کشند

8. A whale was thrashing the water with its tail.
[ترجمه ترگمان]یک وال با دمش به آب می خورد
[ترجمه گوگل]یک نهنگ با دم دمش آب شد

9. She's been thrashing for a week now, trying to think out a solution.
[ترجمه ترگمان]حالا یک هفته است که دارد دست و پا می زند و سعی می کند به راه حل فکر کند
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر برای یک هفته در حال تلاش برای کشف یک راه حل است

10. Someone was thrashing around in the water, obviously in trouble.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا کسی در آب دست و پا می زد، ظاهرا توی دردسر افتاده بود
[ترجمه گوگل]کسی در اطراف آب افتاد، بدیهی است که در معرض مشکل بود

11. Swimmers thrashing about in the water.
[ترجمه ترگمان]در آب، شناگران در آب کتک می زنند
[ترجمه گوگل]شناگران در آب فرو می ریزند

12. I'll give you the thrashing you deserve.
[ترجمه ترگمان]I را که سزاوارش بودی به تو خواهم داد
[ترجمه گوگل]من به شما می دهم که شما سزاوار آن هستید

13. The team suffered a 4-0 thrashing on Sunday.
[ترجمه ترگمان]این تیم در روز یکشنبه متحمل ضربه ۴ - ۰ شد
[ترجمه گوگل]این تیم در روز یکشنبه به تساوی 4-0 رسید

14. Richmond clinched promotion with a 50-3 thrashing of Roundhay.
[ترجمه ترگمان]ریچموند با ضربات چوب ۵۰ پوندی of به پیروزی رسید
[ترجمه گوگل]ریچموند با 50 تا 3 بار از دور هاری به سمت بالا رفت

پیشنهاد کاربران

دست و پا زدن در آب مثل این جمله the man was thrashing in the water.

( طوفان ) درهم کوبیدن


کلمات دیگر: