کلمه جو
صفحه اصلی

signature


معنی : اثر، دستینه، امضا، پاراف، امضاء، امضاء کردن، صحه، توشیح
معانی دیگر : رقم، نشان ویژه، علامت مشخصه، (هر چیزی که به جای امضا به کار رود) مهر، عمل امضا کردن، رجوع شود به: theme song

انگلیسی به فارسی

امضا ، اثر


امضا ، دستینه، صحه، توشیح، امضا کردن


امضا، امضاء، اثر، امضاء کردن، صحه، توشیح، دستینه، پاراف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one's name or personal mark, used to sign documents, letters, checks, or the like.
مشابه: autograph, mark

(2) تعریف: an identifying feature or characteristic of something or someone.
مشابه: mark

(3) تعریف: the inscribing of one's name.

(4) تعریف: a sign used to indicate the key or tempo of a piece of music.

• person's name or mark used when signing a document; signing of one's name; sign used to indicate key and tempo (music); distinguishing feature; printed and folded sheet that comprises one section of a book (printing)
your signature is your name, written in your own characteristic way, often at the end of a document to indicate that you wrote the document or that you agree with what it says.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] امضا - نوعی کد شناسایی که با یک پیام ارسال می شودو فرستنده ی پیام را مورد شناسایی قرار می دهد. نگاه کنید به digital signature.
[برق و الکترونیک] شکل مشخصه الگوی مشخصه گسیل رادیویی که با تجهیزات آشکارسازی و دسته بندی نمایش داده می شود. - امضا
[حقوق] امضاء
[ریاضیات] نشان

مترادف و متضاد

اثر (اسم)
trace, tract, growth, impression, efficacy, effect, sign, affect, result, relic, symptom, scintilla, track, clue, impress, consequence, rut, opus, umbrage, remnant, signature, vestige

دستینه (اسم)
deck, holograph, longhand, signature

امضا (اسم)
endorsement, signature

پاراف (اسم)
signature, paraph, initials

امضاء (اسم)
sign, signature, sigil, subscript

امضاء کردن (اسم)
signature

صحه (اسم)
signature

توشیح (اسم)
signature

جملات نمونه

the unmistakable signature of storm

نشان محرز توفان


1. signature authentication
تصدیق امضا

2. his signature has been attested by a notary
امضای او توسط محضر تصدیق شده است.

3. his signature is full of flourishes
امضای او پراز خط و قوس است.

4. his signature is still wet
(جوهر) امضای او هنوز تر است.

5. a genuine signature
یک امضای موثق

6. a notorized signature
امضای تصدیق شده

7. shakespeare's last signature is a mere scrawl
آخرین امضای شکسپیر واقعا خرچنگ قورباغه است.

8. the unmistakable signature of storm
نشان محرز توفان

9. without your signature the document is invalid
بدون امضای شما سند ارزش قانونی ندارد.

10. he affixed his signature to the letter
او نامه را به امضای خود موشح کرد.

11. he forged my signature
او امضای مرا جعل کرد.

12. please attach your signature here
لطفا اینجا را امضا کنید.

13. they examined the signature and found it to be forged
آنان امضا را بررسی نمودند و به جعلی بودن آن پی بردند.

14. they fabricated my signature
امضای مرا جعل کردند.

15. he denied his own signature
او زیر امضای خود زد.

16. he smeared a wet signature on the letter
یک امضای تر روی نامه انداخت.

17. the letter bore his signature
نامه امضای او را داشت.

18. the old man scribbled his signature on the bottom of the page with a shaky hand
پیرمرد با دستان لرزان پای ورقه را به طور ناخوانا امضا کرد.

19. i am ready to witness that the signature is genuine
آماده ام که صحت آن امضا را تضمین کنم

20. it was a play to get your signature
حیله ای بود برای گرفتن امضای تو

21. the consummation of a contract by mutual signature
به مرحله ی اجرا در آوردن قرارداد از طریق امضای طرفین

22. the contract is effective as of the date of signature
قرارداد از تاریخ امضا به بعد معتبر است.

23. the letter was on the desk but its date and signature had been deleted
نامه روی میز بود ولی تاریخ و امضای آن حذف شده بود.

24. On further examination it was found that the signature was not genuine.
[ترجمه ترگمان]در امتحان بعدی مشخص شد که امضا درست نیست
[ترجمه گوگل]در مورد معاینه بیشتر متوجه شدیم امضا واقعی نیست

25. You must put your signature on the cheque.
[ترجمه عباس] شما باید امضای خود را در چک درج کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید امضای خود را روی چک بنویسید
[ترجمه گوگل]شما باید امضا خود را در چک کنید

26. How do we know that the signature is contemporaneous with the document?
[ترجمه ترگمان]ما چگونه می دانیم که امضا همزمان با این سند است؟
[ترجمه گوگل]چگونه می دانیم که امضا با سند هماهنگ است؟

27. This Agreement commences on the date of signature hereof.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد در تاریخ امضا این شرکت شروع می شود
[ترجمه گوگل]این توافقنامه در تاریخ امضای این ماده آغاز می شود

28. Ask a friend to witness your signature.
[ترجمه ترگمان]از یک دوست بپرسید که امضای شما را ببیند
[ترجمه گوگل]از یک دوست بخواه تا شاهد امضای شما باشد

29. I was writing my signature at the bottom of the page.
[ترجمه ترگمان]داشتم امضای خود را در ته صفحه یادداشت می کردم
[ترجمه گوگل]من امضای خود را در پایین صفحه نوشتم

a notorized signature

امضای تصدیق‌شده


پیشنهاد کاربران

Signature is means : your written name

ویژه , خاص

امضا، امضا کردن، پاراف

Signature=امضا، امضا کردن

اثر

ویژگی اختصاصی، مشخصه

معروف، مشهور


vector signature به معنی بردار علامت

امضا

چیزی که فقط مخصوص به شخصی باشد مانند
امضا
اثر انگشت
و. . .

متعارف ( صفت )

شرکتvisaعموماسه سطح عضویت داردbase وsignatureوinfiniteپس به معنای ابتدایی، متوسط، پیشرفته

الگو - اثر انگشت

signature ( علوم نظامی )
واژه مصوب: اثر 2
تعریف: نشان یا رد قابل رؤیت که شناسایی شیء برجاگذارندۀ نشان را امکان پذیر می سازد


کلمات دیگر: