• group of computer users who meet to discuss common interests and share ideas (computers)
user group
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] گروه کاربران ؛گروه استفاده کننده
جملات نمونه
1. They then persuaded user groups, voluntary bodies, and churches to take these services over.
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها گروه های کاربری، بدن های داوطلبانه و کلیساها را متقاعد کردند تا این خدمات را به پایان برسانند
[ترجمه گوگل]سپس آنها گروه های کاربری، بدن های داوطلبانه و کلیساها را متقاعد کردند که این خدمات را به کار گیرند
[ترجمه گوگل]سپس آنها گروه های کاربری، بدن های داوطلبانه و کلیساها را متقاعد کردند که این خدمات را به کار گیرند
2. Newsletters produced by computer user groups and societies also offer useful information on software.
[ترجمه ترگمان]Newsletters تولید شده توسط گروه ها و انجمن های مصرف کننده کامپیوتر نیز اطلاعات مفیدی را در مورد نرم افزارها ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]خبرنامه های تولید شده توسط گروه ها و انجمن های کاربر کامپیوتر همچنین اطلاعات مفیدی در مورد نرم افزار ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]خبرنامه های تولید شده توسط گروه ها و انجمن های کاربر کامپیوتر همچنین اطلاعات مفیدی در مورد نرم افزار ارائه می دهند
3. Further publications targeted at specific user groups are now in preparation and these will be circulated widely as they become available.
[ترجمه ترگمان]مقالات بیشتری که در گروه های کاربری خاص مورد هدف قرار می گیرند در حال حاضر در حال آماده سازی هستند و این موارد به طور گسترده در دسترس خواهند بود
[ترجمه گوگل]نشریات بیشتری که در گروه های کاربر خاص هدف قرار می گیرند در حال آماده سازی هستند و از زمانی که در دسترس قرار می گیرند، به طور گسترده ای منتشر می شوند
[ترجمه گوگل]نشریات بیشتری که در گروه های کاربر خاص هدف قرار می گیرند در حال آماده سازی هستند و از زمانی که در دسترس قرار می گیرند، به طور گسترده ای منتشر می شوند
4. Charities and user groups had visions of mentally ill people being strapped to their kitchen tables and injected with drugs.
[ترجمه ترگمان]موسسات خیریه و گروه های کاربری تصاویری از افراد بیمار روانی داشتند که به میزه ای آشپزخانه خود بسته و با مواد مخدر تزریق می شدند
[ترجمه گوگل]گروه های خیریه و گروه های کاربری دیدگاه هایی را در مورد افراد مبتلا به بیماری روانی داشتند که به میزهای آشپزخانه آنها متصل شده و با مواد مخدر تزریق شده بودند
[ترجمه گوگل]گروه های خیریه و گروه های کاربری دیدگاه هایی را در مورد افراد مبتلا به بیماری روانی داشتند که به میزهای آشپزخانه آنها متصل شده و با مواد مخدر تزریق شده بودند
5. The user group with an inherently greater potential for implementation is the more privileged section of the society.
[ترجمه ترگمان]گروه کاربری با پتانسیل بسیار بیشتری برای پیاده سازی، بخش ممتازی از جامعه است
[ترجمه گوگل]گروه کاربری با یک پتانسیل ذاتی بیشتر برای پیاده سازی، بخش مهمی از جامعه است
[ترجمه گوگل]گروه کاربری با یک پتانسیل ذاتی بیشتر برای پیاده سازی، بخش مهمی از جامعه است
6. They also get membership of the InterWorks workstation users group.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین عضویت گروه کاربران ایستگاه کاری interworks را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین عضو گروه کاربران InterWorks ایستگاه کاری می شوند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین عضو گروه کاربران InterWorks ایستگاه کاری می شوند
7. The user group perceives a problem, which is analysed, and potential solutions scrutinized.
[ترجمه ترگمان]گروه کاربر مشکل را، که تحلیل می شود، و راه حل های بالقوه مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]گروه کاربری مشکلاتی را که تجزیه و تحلیل شده و راه حل های بالقوه مورد بررسی قرار گرفته است درک می کند
[ترجمه گوگل]گروه کاربری مشکلاتی را که تجزیه و تحلیل شده و راه حل های بالقوه مورد بررسی قرار گرفته است درک می کند
8. Whilst most user groups can be identified with relative ease, the various types of material or service often resist clear definition.
[ترجمه ترگمان]در حالی که اغلب گروه های کاربری را می توان با راحتی نسبی شناسایی کرد، انواع مختلف مواد و یا خدمات اغلب در برابر تعریف صریح مقاومت می کنند
[ترجمه گوگل]در حالی که بیشتر گروه های کاربری را می توان با سهولت نسبی شناسایی کرد، انواع مختلف مواد یا خدمات اغلب در تعریف روشن مقاومت می کنند
[ترجمه گوگل]در حالی که بیشتر گروه های کاربری را می توان با سهولت نسبی شناسایی کرد، انواع مختلف مواد یا خدمات اغلب در تعریف روشن مقاومت می کنند
9. The client should refer to the following user group list for correct completion.
[ترجمه ترگمان]مشتری باید به فهرست گروه کاربری زیر برای تکمیل صحیح مراجعه کند
[ترجمه گوگل]مشتری باید به لیست گروه کاربری های زیر برای تکمیل صحافی مراجعه کند
[ترجمه گوگل]مشتری باید به لیست گروه کاربری های زیر برای تکمیل صحافی مراجعه کند
10. So giant user group, once produce individual privacy to divulge, its harm nots allow to underestimate.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک گروه کاربری غول پیکر، زمانی که حریم خصوصی افراد را به او عرضه می کند، به nots اجازه می دهد که دست کم بگیرند
[ترجمه گوگل]بنابراین گروه کاربر غول پیکر، هنگامی که فردی را برای افشای اطلاعات تولید می کند، آسیب نمی گذارد به کمینه بودن آن
[ترجمه گوگل]بنابراین گروه کاربر غول پیکر، هنگامی که فردی را برای افشای اطلاعات تولید می کند، آسیب نمی گذارد به کمینه بودن آن
11. The person who sets up a user group meeting, so others can find out about Free Software and share it.
[ترجمه ترگمان]فردی که یک جلسه گروه کاربری را ترتیب می دهد، دیگران می توانند در مورد نرم افزار آزاد اطلاعات کسب کنند و آن را به اشتراک بگذارند
[ترجمه گوگل]فردی که یک جلسه گروهی را ایجاد می کند، دیگران می توانند در مورد نرم افزار رایگان اطلاعاتی کسب کنند و آن را به اشتراک بگذارند
[ترجمه گوگل]فردی که یک جلسه گروهی را ایجاد می کند، دیگران می توانند در مورد نرم افزار رایگان اطلاعاتی کسب کنند و آن را به اشتراک بگذارند
12. Today Clifford is secretary of the Capital PC User Group in Rockville.
[ترجمه ترگمان]امروز کلیفورد منشی گروه User PC در Rockville است
[ترجمه گوگل]امروز Clifford منشی گروه کاربر کامپیوتر پایتخت در Rockville است
[ترجمه گوگل]امروز Clifford منشی گروه کاربر کامپیوتر پایتخت در Rockville است
13. This giant user group make QQ game also be benefited greatly.
[ترجمه ترگمان]این گروه کاربری عظیم بازی QQ را نیز به میزان زیادی سود خواهد برد
[ترجمه گوگل]این گروه کاربری غول پیکر بازی QQ نیز بسیار سودمند است
[ترجمه گوگل]این گروه کاربری غول پیکر بازی QQ نیز بسیار سودمند است
14. For example, presenting at a user group meeting or attending a customer training class may lead to a customer trip.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، ارایه در یک جلسه گروهی یا شرکت در یک کلاس آموزش مشتری می تواند منجر به سفر مشتری شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ارائه در یک جلسه گروهی کاربر یا حضور در یک کلاس آموزش مشتری ممکن است منجر به سفر مشتری شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ارائه در یک جلسه گروهی کاربر یا حضور در یک کلاس آموزش مشتری ممکن است منجر به سفر مشتری شود
15. Each edition has a specific target user group and price point.
[ترجمه ترگمان]هر ویرایش یک گروه کاربر هدف خاص و نقطه قیمت دارد
[ترجمه گوگل]هر نسخه دارای یک گروه کاربر هدف و قیمت است
[ترجمه گوگل]هر نسخه دارای یک گروه کاربر هدف و قیمت است
کلمات دیگر: