کلمه جو
صفحه اصلی

thesaurus


معنی : انبار، خزانه، قاموس، گنجینه، فرهنگ جامع، مجموعه اطلاعات
معانی دیگر : (فرهنگ واژه های هم معنی و متضاد) واژگنج، گنجواژ، فرهنگ معنایی، مخزن

انگلیسی به فارسی

گنجینه، خزانه، انبار، مخزن، (مجازا) فرهنگ جامع،قاموس، مجموعه اطلاعات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: thesauri, thesauruses
(1) تعریف: a dictionary of words grouped as synonyms or antonyms.
مشابه: collection, compendium, dictionary, encyclopedia, lexicon, wordbook

(2) تعریف: any comprehensive reference work, esp. one devoted to the vocabulary and concepts particular to a specialized field.
مشابه: dictionary, encyclopedia, repository, resource, synonymy

• dictionary of synonyms; storehouse, repository; dictionary
a thesaurus is a reference book in which words with similar meanings are grouped together.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] فرهنگ جامع .

مترادف و متضاد

انبار (اسم)
lodge, store, agglomeration, tender, seraglio, cellar, storeroom, storehouse, repository, arsenal, garner, depot, sluice, repertory, clearing house, depository, thesaurus, entrepot, stockroom, godown

خزانه (اسم)
lob, chest, treasury, exchequer, paybox, magazine, treasure trove, thesaurus

قاموس (اسم)
dictionary, lexicon, thesaurus

گنجینه (اسم)
treasure, treasury, trove, thesaurus

فرهنگ جامع (اسم)
thesaurus

مجموعه اطلاعات (اسم)
thesaurus

dictionary of synonyms and antonyms


Synonyms: glossary, language reference book, lexicon, onomasticon, reference book, sourcebook, storehouse of words, terminology, treasury of words, vocabulary, word list


جملات نمونه

1. A thesaurus is a useful aid to writing.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت کمک مفیدی برای نوشتن است
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه مفید برای نوشتن است

2. A thesaurus is something like a dictionary.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت چیزی شبیه به فرهنگ لغت است
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه چیزی شبیه یک فرهنگ لغت است

3. A thesaurus offers terms for individual concepts and shows the relationships between those terms.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت به مفاهیم فردی می پردازد و روابط بین این واژه ها را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه ارائه شرایط برای مفاهیم فردی و روابط بین این شرایط را نشان می دهد

4. A thesaurus was created by the pupils to use with the subject keys as an aid to searching the catalogue.
[ترجمه ترگمان]یک فرهنگ لغت توسط دانش آموزان برای استفاده از کلیدهای موضوع به عنوان یک کمک برای جستجوی کاتالوگ خلق شد
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه توسط دانش آموزان برای استفاده با کلید های موضوع به عنوان کمک به جستجو در کاتالوگ ایجاد شده است

5. He hadn't needed a thesaurus to decide on the appropriate response.
[ترجمه ترگمان]او برای تصمیم گیری در مورد واکنش مناسب به یک فرهنگ لغت نیاز نداشت
[ترجمه گوگل]او اصطلاحنامه ای برای تصمیم گیری در مورد پاسخ مناسب نیامده بود

6. Thesaurus are predicting that dealers, academics and financial analysts will be keen to use their services.
[ترجمه ترگمان]متخصصان هواشناسی پیش بینی می کنند که فروشندگان، دانشگاهیان و تحلیلگران مالی برای استفاده از خدمات خود مشتاق هستند
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه ها پیش بینی می کنند که نمایندگی مجاز و فروش، دانشگاهیان و تحلیل گران مالی مایل به استفاده از خدمات خود باشند

7. A thesaurus module that is integrated into the software used for database creation, maintenance and searching is particularly valuable.
[ترجمه ترگمان]ماژول معنایی که در نرم افزار مورد استفاده برای ایجاد پایگاه داده، نگهداری و جستجو یکپارچه شده است، به خصوص ارزشمند است
[ترجمه گوگل]یک ماژیک اصطلاحنامه که در نرم افزار مورد استفاده برای ایجاد، نگهداری و جستجو در پایگاه های اطلاعاتی یکپارچه شده است، بسیار ارزشمند است

8. In some cases, consulting a thesaurus will offer an alternative.
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد، مشاوره یک فرهنگ لغت جایگزین ارائه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد، مشورت با اصطلاحنامه یک جایگزین ارائه می دهد

9. A thesaurus is normally tailored to meet the specifications of a particular application.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت به طور معمول برای برآورده کردن مشخصات یک کاربرد خاص طراحی شده است
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه به طور معمول متناسب با مشخصات یک برنامه خاص طراحی شده است

10. Thesaurus or list of subject headings and its structure.
[ترجمه ترگمان]فهرست و فهرست عناوین موضوعی و ساختار آن
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه یا فهرست موضوع ها و ساختار آن

11. The thesaurus functions not only as a retrieval aid, but also as a reference facility.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ واژگان نه تنها به عنوان یک کمک بازیابی بلکه به عنوان یک ساختمان مرجع نیز عمل می کند
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه نه تنها به عنوان یک ابزار بازیابی، بلکه همچنین به عنوان یک مرکز مرجع نیز عمل می کند

12. A spell checker, word count feature and thesaurus are all included and the program can handle headers and footers.
[ترجمه ترگمان]A افسون، ویژگی شمارش اصطلاحات و گنجینه اصطلاحات همگی شامل موارد زیر هستند و این برنامه می تواند headers و footers را کنترل کند
[ترجمه گوگل]یک علامت طلسم، ویژگی شمارش کلمات و اصطلاحنامه همه گنجانده شده است و این برنامه می تواند سرصفحه و پاورقی را اداره کند

13. The relationship display in a thesaurus is often more extensive than that in a subject headings list.
[ترجمه ترگمان]نمایش روابط در یک فرهنگ لغت اغلب گسترده تر از این است که در فهرست عناوین موضوعی قرار دارد
[ترجمه گوگل]ارتباطی که در اصطلاحنامه نمایش داده می شود، اغلب گسترده تر از فهرست در یک موضوع است

14. The thesaurus may be kept in machine readable form and sections printed only as required.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغات ممکن است در فرم قابل خواندن ماشین و بخش هایی که فقط به صورت نیاز چاپ می شوند، نگهداری شود
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه ممکن است در قالب خواندن ماشین و بخش هایی که فقط به عنوان مورد نیاز چاپ شده اند نگهداری شود

پیشنهاد کاربران

اصطلاح نامه

( یک مرجع شامل کلماتی با معنای مشابه
و گاه نیز متضاد )

فرهنگ لغت

thesaurus ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: اصطلاح نامه
تعریف: مجموعه‏ای نظام‏مند از اصطلاحات تخصصی یک رشته که روابط معنایی میان آنها مشخص باشد


کلمات دیگر: