معنی : شکاف، فرجه، رخ، چاک، فرج، کلون در، چفت در، شکاف کوچک، غاز، چفت کردن، در شکاف یا سوراخ انداختن، شکافتن
معانی دیگر : (دستگاه های خودکار و تلفن عمومی و قلک و غیره) سوراخ، درز، (عامیانه) ترتیب یا طرز قرار گیری (در ردیف یا صف یا سری)، جا، مرتبه، محل، (بال و دم هواپیما) چاک، هواگیر، (مخفف) رجوع شود به: slot machine، شکافدار کردن، سوراخ دار کردن، درز دادن، (به ویژه آهو) ردپا، جای پا، تخته باریک، سورا جای کلید، شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده، سورا کردن، درشکاف یا سورا پول وغیره انداختن