کلمه جو
صفحه اصلی

turnaround time


زمان برگشت

انگلیسی به فارسی

زمان چرخش


انگلیسی به انگلیسی

• period of time between the beginning of operation of a program until the reception of output

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] زمان برگشت، زمان گردش
[آب و خاک] زمان بازیابی

جملات نمونه

1. The agency should reduce turnaround time by 1per cent.
[ترجمه ترگمان]این موسسه باید زمان برگشت را تا ۱ درصد کاهش دهد
[ترجمه گوگل]این آژانس باید با سرعت 1 درصد کاهش زمان چرخش را کاهش دهد

2. We must reduce costs and shorten turnaround times .
[ترجمه ترگمان]ما باید هزینه ها را کاهش داده و زمان برگشت را کوتاه کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید هزینه ها را کاهش دهیم و زمان های به کار رفته را کوتاه کنیم

3. Meanwhile, many delivery and turnaround times were cut by more than half.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، دفعات تحویل و چرخش به بیش از نصف کاهش یافت
[ترجمه گوگل]در همین حال، بسیاری از تحویل و زمان تحویل توسط بیش از نصف کاهش یافته است

4. Other methods of monitoring response and turnaround times are therefore needed.
[ترجمه ترگمان]بنابراین روش های دیگری برای پایش پاسخ و زمان چرخش مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]روش های دیگر نظارت بر پاسخ و زمان چرخش لازم است

5. What use as plane battalion freight is elevatory, turnaround time will become more and more important.
[ترجمه ترگمان]چیزی که به عنوان کالای گردان هواپیما مورد استفاده قرار می گیرد elevatory است، زمان بازگشتی بیشتر و مهم تر خواهد شد
[ترجمه گوگل]آنچه که به عنوان حمل و نقل گردان هواپیما استفاده می شود، ارتفاع بالایی است، زمان چرخش بیشتر و بیشتر می شود

6. The turnaround time may be determined by the specific test items.
[ترجمه ترگمان]زمان برگشت ممکن است با آیتم های آزمون خاص تعیین شود
[ترجمه گوگل]زمان چرخش ممکن است توسط موارد آزمون مشخص تعیین شود

7. What are your minimums, what is your turnaround time, and what is your price per tube?
[ترجمه ترگمان]minimums شما چه هستند، زمان برگشت شما چیست، و قیمت شما برای هر لوله چیست؟
[ترجمه گوگل]حد اقل شما چقدر است، چه زمانی در حال تغییر است و چه قیمتی در هر لوله است؟

8. Shorten turnaround time, mean can use ready money better.
[ترجمه ترگمان]تغییر زمان، میانگین می تواند از پول آماده بهتر استفاده کند
[ترجمه گوگل]کوتاه شدن زمان چرخش، می تواند بهتر از پول آماده باشد

9. Turnaround Time: Normal ( 5 - working days ).
[ترجمه ترگمان]زمان Turnaround: روزه ای کاری عادی (۵ - ۵ روز)
[ترجمه گوگل]زمان چرخش عادی (5 روز کاری)

10. Turnaround Time: Normal ( 7 - 9 working days ).
[ترجمه ترگمان]زمان Turnaround: عادی (روزه ای کاری ۷ تا ۹)
[ترجمه گوگل]زمان چرخش عادی (7 تا 9 روز کاری)

11. The head of computer services could dictate lead times and turnaround times for all projects.
[ترجمه ترگمان]رئیس خدمات کامپیوتر می تواند زمان و زمان چرخش برای همه پروژه ها را دیکته کند
[ترجمه گوگل]سرپرست خدمات کامپیوتری می تواند زمان سربسته و زمان چرخش برای همه پروژه ها را تعیین کند

12. Escrow deposit at start of project and full payment on completion. Need a quick turnaround time and someone to start immediately.
[ترجمه ترگمان]قرار دادن سپرده در آغاز پروژه و پرداخت کامل به اتمام نیاز به یک تغییر سریع داشته باشید و یک نفر بلافاصله شروع به کار کند
[ترجمه گوگل]Escrow سپرده در شروع پروژه و پرداخت کامل در تکمیل نیاز به یک زمان چرخش سریع و کسی که بلافاصله شروع به کار کند

13. Well-understood techniques can help you soup up these packets, reduce the number of them, and optimize their turnaround time.
[ترجمه ترگمان]تکنیک های خوب درک شده می توانند به شما کمک کنند تا این بسته ها را سوپ دهید، تعداد آن ها را کاهش داده و زمان turnaround را بهینه کنید
[ترجمه گوگل]تکنیک های به خوبی شناخته شده می تواند به شما کمک کند سوپ این بسته ها را کاهش دهد، تعداد آنها را کاهش داده و زمان چرخش آنها را بهینه کنید

14. Carry to expand can, improve carriage efficiency, each unit reduces van turnaround time energetically.
[ترجمه ترگمان]حمل به توسعه می تواند، بهبود راندمان حمل و نقل، هر واحد زمان چرخش ون را به شدت کاهش دهد
[ترجمه گوگل]به منظور گسترش ظرفیت، بهبود بهره وری حمل و نقل، هر واحد کاهش زمان بارگذاری ون را به شدت کاهش می دهد

پیشنهاد کاربران

زمان برگشت

زمان تغییر جهت، قدرت مانوور،

زمام تغییر جهت

زمان تکمیل فرایند

زمان چرخش؛ زمان دور زدن؛ زمان رفت و برگشت؛ زمان لازم برای تخلیهٔ بار و سوخت گیری و بارگیری و سرویس.


کلمات دیگر: