1. Pollard opened the conversation with some small talk.
[ترجمه ترگمان]پولارد گفتگو را با یک حرف کوچک باز کرد
[ترجمه گوگل]پولارد گفتگو با برخی از صحبت های کوچک را آغاز کرد
2. We had small talk.
[ترجمه م. ش] کمی باهم اختلاط کردیم
[ترجمه ترگمان] ما با هم حرف زدیم
[ترجمه گوگل]ما بحث کوچک داشتیم
3. They made small talk for half an hour.
[ترجمه ترگمان]نیم ساعتی حرف می زدند
[ترجمه گوگل]آنها نیم ساعت به صحبت های کوچک پرداختند
4. He was never very good at making small talk with her parents.
[ترجمه ترگمان]از صحبت کردن با پدر و مادرش چندان خوب نبود
[ترجمه گوگل]او در صحبت کردن با والدینش بسیار باهوش نبود
5. We stood around making small talk .
[ترجمه ترگمان]ما ایستاده بودیم و گپ می زدیم
[ترجمه گوگل]ما ایستادیم و صحبت کردیم
6. He has no small talk .
[ترجمه ترگمان] اون حرف کوچیکی نداره
[ترجمه گوگل]او بحث کوچک ندارد
7. I tried to make polite small talk with him although he seemed distinctly taciturn, if not downright moody.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم با او مودبانه صحبت کنم، هرچند به نظر می رسید که خیلی کم حرف است، البته اگر مودی نباشد
[ترجمه گوگل]من سعی کردم با او صحبت های مودبانه ای داشته باشم، اگر چه به نظر می رسید که کاملا واضح است، اگر نه کاملا مغذی
8. They exchanged small talk in the car on the way to the restaurant.
[ترجمه ترگمان]ان ها در مسیر رستوران با هم صحبت می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در محل کار به رستوران به بحث در ماشین پرداختند
9. The only problem for movie fans is the small talk.
[ترجمه ترگمان]تنها مشکل طرفداران فیلم، سخنرانی کوچک است
[ترجمه گوگل]تنها مشکل برای طرفداران فیلم، بحث کوچک است
10. Guests stood with their drinks, making small talk about the weather.
[ترجمه ترگمان]میهمانان با نوشیدنی های خود در کنار آب ایستاده بودند و درباره آب و هوا صحبت می کردند
[ترجمه گوگل]مهمانان با نوشیدنی های خود ایستادند، صحبت های کوچک در مورد آب و هوا داشتند
11. She had always failed in the tactics of small talk.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در تاکتیک صحبت کوچک موفق شده بود
[ترجمه گوگل]او همیشه در تاکتیکهای کوچک شکست خورده بود
12. We made small talk to everyone we knew and I drank rather a lot of gin and ginger ale.
[ترجمه ترگمان]ما با هر کسی که می شناختیم، حرف می زدیم و کمی عرق جین و نوشابه زنجبیلی خوردم
[ترجمه گوگل]ما با کسانی که می دانستیم صحبت می کردیم و من به جای بسیاری از جین و زنجبیل نوشیدم
13. He had always hated small talk.
[ترجمه ترگمان]همیشه از گفتگوهای کوتاه نفرت داشت
[ترجمه گوگل]او همیشه از سخنان کوچک متنفر بود
14. We sat around making small talk.
[ترجمه ترگمان]نشستیم و گپ می زدیم
[ترجمه گوگل]ما درباره صحبت کردن کوچک صحبت کردیم
15. People stood in groups, making pointless small talk.
[ترجمه ترگمان]مردم در گروه ایستاده بودند و با هم حرف می زدند
[ترجمه گوگل]مردم در گروه ها ایستادند و گفتار کوچک بی معنی داشتند