کلمه جو
صفحه اصلی

retrieval


معنی : بازیابی
معانی دیگر : بازپس گیری، اعاده، بازآوری، بازیافت

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of retrieving or regaining.
مشابه: salvage

(2) تعریف: the possibility of being regained or restored.

- Her possessions were lost beyond retrieval.
[ترجمه ترگمان] possessions در آن سوی بازیابی گم شده بود
[ترجمه گوگل] اموالش فراتر از بازیابی بود

• act of retrieving; act of bringing back, restoration; act of finding information and sending it to the user as output (computers)
the retrieval of information from a computer is the process of getting it back.
the retrieval of something is the process of getting it back from a particular place, especially from a place where it should not be.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] بازیابی
[آب و خاک] بازیابی

مترادف و متضاد

بازیابی (اسم)
detection, retrieval

جملات نمونه

1. the organization and retrieval of information
سازماندهی و بازیابی اطلاعات

2. lost without any hope of retrieval
گمشده بدون امید بازیابی

3. The ship was buried, beyond retrieval, at the bottom of the sea.
[ترجمه ترگمان]کشتی از آن پس از آن پس از بازیابی دریا در ته دریا بود
[ترجمه گوگل]کشتی، فراتر از بازیابی، در پایین دریا دفن شد

4. By then the situation was beyond retrieval .
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، اوضاع از بازیابی بدتر بود
[ترجمه گوگل]تا آن زمان وضعیت فراتر از بازیابی بود

5. Their new information retrieval system went live last month.
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید بازیابی اطلاعات آن ها ماه گذشته ادامه یافت
[ترجمه گوگل]سیستم بازیابی اطلاعات جدید آنها در ماه گذشته زنده ماند

6. Its real purpose is the launching and retrieval of small aeroplanes in flight.
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی آن پرتاب و بازیابی هواپیماهای کوچک در حال پرواز است
[ترجمه گوگل]هدف واقعی آن، راه اندازی و بازیابی هواپیماهای کوچک در پرواز است

7. Text retrieval seeks to interpret what the user says and retrieve the appropriate document from the database.
[ترجمه ترگمان]بازیابی متن به دنبال تفسیر آنچه کاربر می گوید و بازیابی اسناد مناسب از پایگاه داده است
[ترجمه گوگل]بازیابی متن به دنبال تفسیر آنچه که کاربر می گوید و سند مناسب را از پایگاه داده بازیابی می کند

8. Nor does it seem that systems of information retrieval will come to his help for a long time, if ever.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که سیستم های بازیابی اطلاعات برای مدتی طولانی به کمک او بیایند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که سیستم های بازیابی اطلاعات برای مدت طولانی، اگر تا کنون، به کمک او نیاید

9. Savvy / PixTex combines the retrieval of text with pictures of documents from large databases.
[ترجمه ترگمان]Savvy \/ PixTex بازیابی متن با تصاویر اسناد از پایگاه داده های بزرگ را ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]Savvy / PixTex ترکیبی از بازیابی متن با تصاویر اسناد از پایگاه داده های بزرگ است

10. For example, development of spatial retrieval techniques and nearest neighbour analyses which can operate with fuzzy data.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، توسعه تکنیک های بازیابی فضایی و نزدیک ترین تحلیل های همسایه که می تواند با داده های فازی عملکرد داشته باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، توسعه تکنیک های بازیابی فضایی و تجزیه و تحلیل نزدیکترین همسایگی است که می تواند با داده های فازی کار کند

11. Search and retrieval is proprietary to Sony and is built into the firmware of the system.
[ترجمه ترگمان]جستجو و بازیابی به صورت اختصاصی به سونی تعلق دارد و در سفت افزار این سیستم ساخته شده است
[ترجمه گوگل]جستجو و بازیابی اختصاصی به سونی است و به سیستم عامل سیستم ساخته شده است

12. It involves retrieval of single items from a lexical output system of the kind described in Chapter
[ترجمه ترگمان]این شامل بازیابی آیتم های تکی از یک سیستم خروجی واژگانی از نوع توصیف شده در فصل است
[ترجمه گوگل]این شامل بازیابی اقلام تک از یک سیستم خروجی واژگانی نوع توصیف شده در فصل است

13. Obviously, the speed of retrieval is not an issue if the images involved are still pictures.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که اگر تصاویر موجود هنوز تصویر باشند، سرعت بازیابی مساله ای نیست
[ترجمه گوگل]بدیهی است، سرعت بازیابی مسئله ای نیست که تصاویر موجود در آن هنوز عکس بگیرند

14. Increasing relevance to practical information retrieval.
[ترجمه ترگمان]افزایش ارتباط با بازیابی اطلاعات عملی
[ترجمه گوگل]افزایش ارتباط با بازیابی اطلاعات عملی

the organization and retrieval of information

سازماندهی و بازیابی اطلاعات


lost without any hope of retrieval

گمشده بدون امید بازیابی


پیشنهاد کاربران

بازپس گرفتن
در فوتبال : ball retrieval یعنی باز پس گرفتن توپ

بازیافت، بازیابی

فراخوانی، بازخوانی، بازیابی داده ها از حافظه کامپیوتر
احیاء

در مبحث مربوط به حافظه یادآوری یا بازپس گیری از حافظه هم معنی میدهد

برآورد و تخمین . بخصوص در تصویر برداری ماهواره ای به معنی "برآورد یا بازیابی غیر مستقیم" پارامترهای سطح زمین مانند رطوبت خاک می باشد.

retrieval ( noun ) =بازیابی، بازپس گیری، اعاده، اصلاح، بازیافت، ترمیم، جبران، بازگردانی

Definition = روند پیدا کردن و بازگرداندن چیزی/روند دریافت اطلاعات ذخیره شده از رایانه/عمل یا روند پس گرفتن چیزی ، به ویژه پول یا چیزی که از دست رفته است/

the storage and retrieval of information = ذخیره و بازیابی اطلاعات
content retrieval = بازیابی محتوا

examples:
1 - The box can be opened mechanically to allow retrieval of medications.
جعبه را می توان به صورت مکانیکی باز کرد تا امکان بازگردانی داروها فراهم شود.
2 - The data management system facilitates easy retrieval of evidence.
سیستم مدیریت داده بازیابی آسان مدارک را تسهیل می کند.
3 - During egg retrieval, the eggs are removed from the ovaries.
در حین بازیابی تخمک، تخمک ها از تخمدان خارج می شوند.
4 - a filing and retrieval system that allows you to find the notes on a given topic when you want them
یک سیستم بایگانی و بازیابی که به شما امکان می دهد یادداشت های مربوط به یک موضوع خاص را در صورت تمایل پیدا کنید.
5 - This message has not been saved and is not available for retrieval.
این پیام ذخیره نشده است و برای بازیابی ( بازگردانی ) در دسترس نیست.
6 - A system of storage and retrieval of personnel records has been established.
سیستم ذخیره سازی و بازیابی سوابق پرسنل ایجاد شده است.
7 - ATM makers are considering using a consumer's iris to allow the retrieval of cash instead of punched - in passwords.
سازندگان دستگاه های خودپرداز در حال بررسی استفاده از عنبیه چشم مشتریان هستند تا اجازه بازپسگیری پول به جای رمزهای عبور پانچ شده را بدهند.

بازیابی


کلمات دیگر: