آستین، روکش (معمولا به صورت استوانه)، استوانه، لوله، (انگلیس - صفحه ی گرامافون) جلد صفحه (امریکا: jacket)، (در تمرین تیراندازی به هواپیما) هدفکش، هدف دنباله، آستین دار کردن، روکش دار کردن، استین زدن به، در استین داشتن
sleeve
آستین، روکش (معمولا به صورت استوانه)، استوانه، لوله، (انگلیس - صفحه ی گرامافون) جلد صفحه (امریکا: jacket)، (در تمرین تیراندازی به هواپیما) هدفکش، هدف دنباله، آستین دار کردن، روکش دار کردن، استین زدن به، در استین داشتن
انگلیسی به فارسی
استین، استین زدن به، در استین داشتن
آستین، استین، استین زدن به، در استین داشتن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
عبارات: laugh in one's sleeve, laugh up one's sleeve, up one's sleeve
عبارات: laugh in one's sleeve, laugh up one's sleeve, up one's sleeve
• (1) تعریف: the part of a shirt, dress, or the like that covers the arm partly or completely.
• (2) تعریف: a fitted covering, as for a phonograph record or a machine part.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sleeves, sleeving, sleeved
مشتقات: sleeveless (adj.), sleevelike (adj.)
حالات: sleeves, sleeving, sleeved
مشتقات: sleeveless (adj.), sleevelike (adj.)
• : تعریف: to provide a sleeve or sleeves for.
• part of a shirt which covers the arm; protective cover or case (as for a book or record); cylinder, tubular piece (machinery); flexible tunnel that takes passengers directly from the terminal to the airplane and vice-versa
the sleeves of a garment are the parts that cover your arms.
a record sleeve is the stiff envelope in which a gramophone record is kept.
if you have something up your sleeve, you have an idea or plan which you have not told anyone about; an informal expression.
the sleeves of a garment are the parts that cover your arms.
a record sleeve is the stiff envelope in which a gramophone record is kept.
if you have something up your sleeve, you have an idea or plan which you have not told anyone about; an informal expression.
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] غلاف - بوش
[کامپیوتر] جلد
[برق و الکترونیک] غلاف، محفظه - غلاف 1. اتصال استوانه ای که در دورترین فاصله از نوک فیش هدفون قرار دارد. 2. روکش جداگانه ای که روی سیمها یا قطعات قرار داده می شود.
[زمین شناسی] بوشن، مانشون، غلاف
[نساجی] آستین لباس - مهره ماسوره بافندگی - طوقه - بوش - ساق - مخروطی - کلاهک
[پلیمر] لوله، غلاف، آستین
[کامپیوتر] جلد
[برق و الکترونیک] غلاف، محفظه - غلاف 1. اتصال استوانه ای که در دورترین فاصله از نوک فیش هدفون قرار دارد. 2. روکش جداگانه ای که روی سیمها یا قطعات قرار داده می شود.
[زمین شناسی] بوشن، مانشون، غلاف
[نساجی] آستین لباس - مهره ماسوره بافندگی - طوقه - بوش - ساق - مخروطی - کلاهک
[پلیمر] لوله، غلاف، آستین
جملات نمونه
1. mina's sleeve was caught on a nail
آستین مینا به میخ گیر کرد.
2. my sleeve was torn along the seam
سرتاسر درز آستینم پاره شد.
3. puff sleeve
آستین پف دار
4. reglan sleeve
آستین رگلان
5. toothed sleeve
بوش هزار خار
6. up one's sleeve
پنهان ولی آماده برای استفاده
7. card up one's sleeve
نقشه ی عمل یا منبع نیرویی که سری نگاهداشته شود (مثل کارتی که از آستین درآورند)
8. give width to a sleeve
آستین را گشاد کردن
9. he rolled down his sleeve
آستینش را پایین زد.
10. he rolled up his sleeve
آستینش را بالا زد.
11. the rent in my coat's sleeve
پارگی آستین پالتوی من
12. laugh in (or up) one's sleeve
مخفیانه خندیدن،در دل خود خندیدن،خنده ی درونی کردن
13. wear one's heart on one's sleeve
احساسات خود را زود بروز دادن،دل نازک بودن
14. he had held together his torn sleeve with a few pins
آستین پاره ی خود را با چند سوزن ته گرد به هم وصل کرده بود.
15. the cable is inside a plastic sleeve
شاه سیم در روکش پلاستیکی قرار دارد.
16. to have an ace up one's sleeve
برگ برنده داشتن،حیله در آستین داشتن
17. his elbow was poking out from under his torn shirt sleeve
آرنج او از زیر آستین پاره اش بیرون زده بود.
18. The boy plucked at Adam's sleeve.
[ترجمه ترگمان]پسر آستین آدام را کشید
[ترجمه گوگل]پسر بچه آستین آدم را گرفت
[ترجمه گوگل]پسر بچه آستین آدم را گرفت
19. She tugged at his sleeve to get his attention.
[ترجمه ترگمان]او آستینش را کشید تا توجه او را جلب کند
[ترجمه گوگل]او برای آشنایی با او آستین خود را تکان داد
[ترجمه گوگل]او برای آشنایی با او آستین خود را تکان داد
20. How many stripes are there on the sleeve of a sergeant?
[ترجمه ترگمان]چند تا راه راه در آستین یک گروهبان هست؟
[ترجمه گوگل]چند نوار وجود دارد بر روی آستین یک سرباز؟
[ترجمه گوگل]چند نوار وجود دارد بر روی آستین یک سرباز؟
21. He wears crape on his sleeve.
[ترجمه ترگمان] اون کرپ تو آستینش داره
[ترجمه گوگل]او آستین خود را می پوشاند
[ترجمه گوگل]او آستین خود را می پوشاند
22. He twitched me by the sleeve.
[ترجمه ترگمان]با آستین مرا تکان داد
[ترجمه گوگل]او آستین را به من زد
[ترجمه گوگل]او آستین را به من زد
23. She edged the sleeve with lace.
[ترجمه ترگمان]آستین پیراهنش را با توری کنار زد
[ترجمه گوگل]او آستین را با توری خم کرده است
[ترجمه گوگل]او آستین را با توری خم کرده است
24. The child pulled at his sleeve to catch his attention.
[ترجمه ترگمان]کودک آستین او را کشید تا توجه او را جلب کند
[ترجمه گوگل]کودک برای جلب توجه خود به آستین خود کشیده شد
[ترجمه گوگل]کودک برای جلب توجه خود به آستین خود کشیده شد
25. Will you please mend the sleeve of my blouse?
[ترجمه ترگمان]میشه لطفا آستین لباسم رو درست کنی؟
[ترجمه گوگل]لطفا آستین بلوز من را اصلاح کنید؟
[ترجمه گوگل]لطفا آستین بلوز من را اصلاح کنید؟
I always roll up my shirt sleeves.
من همیشه آستین پیراهنم را بالا میزنم.
The cable is inside a plastic sleeve.
شاهسیم در روکش پلاستیکی قرار دارد.
Light bulbs are packaged in cardboard sleeves.
لامپهای برق را در استوانههای مقوایی بستهبندی میکنند.
اصطلاحات
up one's sleeve
پنهان ولی آماده برای استفاده
پیشنهاد کاربران
روکش پلاستیکی
آستین لباس
جدار، در مهندسی ژئوتکنیک
A stiff paper or cardboard envelope
آستین
روکش - غلاف
روکش مثلا روکش و جلد لیوان پلاستیکی.
کلمات دیگر: