کلمه جو
صفحه اصلی

round up


معنی : جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده، گرد کردن افزایشی
معانی دیگر : 1- (احشام) گردآوری کردن 2- (عامیانه) فراخواندن، جلسه کردن، جمع اوری کردن اشیا یا اشخاص پراکنده، گردآوری، بازداشت (و گردآوری)، (اخبار و غیره) خلاصه، کوته وار، کوته گفت، گردآوری گله ی گاو، گله ی گاو، دام های گردآوری شده، سواران و اسب هایی که در این گردآوری شرکت دارند، کابوی ها

انگلیسی به فارسی

گرد کردن افزایشی


جمع اوری (کردن) اشیا یا اشخاص پراکنده


گرد کردن، جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده، گرد کردن افزایشی


انگلیسی به انگلیسی

• collect; arrange a hunt; even off to the a higher amount
act of chasing and herding together (of cattle, etc.); capture of suspected criminals
on television or radio, a roundup of the information contained in the news is a summary of it.

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to bring together; collect.
مشابه: assemble, group

- The bus will leave as soon as all the passengers are rounded up.
[ترجمه ملیکا] اتوبوس به محض اینکه همه مسافران جمع شوند خواهد رفت
[ترجمه مهدی جون] به محض اینکه همه ی مسافران گرد هم آیند اتوبوس حرکت خواهد کرد
[ترجمه امیر مسعود] به محض اینکه همه مسافرها سوار شوند اتوبوس حرکت خواهد کرد ( یا حرکت میکند )
[ترجمه ترگمان] اتوبوس به محض این که همه مسافران گرد و خاک شوند، این اتوبوس را ترک خواهد کرد
[ترجمه گوگل] به محض این که همه مسافرین گرد هم می آیند، اتوبوس به آنجا می رسد
اسم ( noun )
(1) تعریف: the herding of cattle for branding or shipping to market.

(2) تعریف: a gathering together, as of persons suspected of crimes by the police.

(3) تعریف: a summary.

- a roundup of world news
[ترجمه ملیکا] اتوبوس به محض اینکه همه مسافران جمع شوند خواهد رفت
[ترجمه مهدی جون] به محض اینکه همه ی مسافران گرد هم آیند اتوبوس حرکت خواهد کرد
[ترجمه امیر مسعود] به محض اینکه همه مسافرها سوار شوند اتوبوس حرکت خواهد کرد ( یا حرکت میکند )
[ترجمه ترگمان] خلاصه اخبار جهان
[ترجمه گوگل] گردآوری اخبار جهان

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] گرد کردن افزایشی

مترادف و متضاد

جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده (اسم)
round up

گرد کردن افزایشی (فعل)
round up

collect, gather


Synonyms: assemble, bring in, bring together, cluster, drive, group, herd, marshal, muster, rally


Antonyms: disperse, scatter


جملات نمونه

1. a roundup of suspected terrorists
بازداشت کسانی که گمان به تروریست بودن آنها می رود

2. a news roundup
خلاصه ی اخبار امروز (کوتهوار آگهدادهای روز)

3. You'd better round up your classmates. It's time to go back to school.
[ترجمه ارغوان] شما بهتر است همکلاسی هایتان را جمع آوری کنید وقت برگشت به مدرسه است
[ترجمه احسان] شما بهتر است هم کلاسی هایتان را جمع کنید. وقت برگشتن به مدرسه است
[ترجمه ترگمان]بهتر است classmates را جمع کنید وقت برگشتن به مدرسه است
[ترجمه گوگل]شما بهتر از همکلاسی های خود هستید زمان برگشتن به مدرسه است

4. They are trying to round up those robbers.
[ترجمه امیر مسعود] ابتدا ، خلاصه ای داریم از اخبار روز .
[ترجمه ترگمان] اونا دارن سعی میکنن اون دزدا رو جمع کنن
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کنند تا این دزدان را دور ببرند

5. I'll just go and round up Andrew and Patrick for the meeting.
[ترجمه امیر مسعود] پلیس مظنونین به فروش مواد مخدر را بازداشت کرد.
[ترجمه ترگمان]من میرم شاهزاده آندره و پاتریک را برای جلسه جمع کنم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم اندرو و پاتریک را برای جلسه برگزار کنم

6. I spent the morning trying to round up the documents I needed.
[ترجمه ترگمان]تمام صبح را صرف این کردم که اسنادی را که لازم داشتم جمع کنم
[ترجمه گوگل]من صبح زود گذشتم تا مدارک مورد نیاز را جمع آوری کنم

7. We needed to do decimals to round up and round down numbers.
[ترجمه ترگمان]ما نیاز داشتیم که با اعشار گرد آیند و اعداد را دور هم جمع کنیم
[ترجمه گوگل]ما نیاز به انجام ده ها عدد برای گرد کردن و دور کردن اعداد

8. See if you can round up a few friends to help you!
[ترجمه Mahsa] ببینید اگر شما می توانید برای کمک چند دوستان را گرد هم آورید
[ترجمه امیر مسعود] گلیفوسات که اغلب با نام تجاری Roundup به فروش می رسد یکی از مواد شیمیایی کشاورزی پرکاربرد جهان است.
[ترجمه Melika] ببینید آیا می توانید چند دوست را جمع کنید تا به شما کمک کنند
[ترجمه ترگمان]ببین میتونی چند تا دوست پیدا کنی که بهت کمک کنن
[ترجمه گوگل]ببینید اگر شما می توانید چند دوستان برای کمک به شما دور

9. His dog Nell started to round up the sheep.
[ترجمه ترگمان]سگش نل شروع به جمع کردن گوسفندها کرد
[ترجمه گوگل]سگ نول او شروع به جمع کردن گوسفند کرد

10. Chalk this round up to me, please(sentence dictionary), barman.
[ترجمه ترگمان]میخانه چی گفت: این را به من بدهید، لطفا فرهنگ لغت را بخوانید
[ترجمه گوگل]گچ این دور به من، لطفا (فرهنگ لغت جمله)، برمن

11. I'd like to round up the meeting by thanking all those who were able to attend at such short notice.
[ترجمه امیر مسعود] و داستان جنایی دیگری، امشب به گردهمایی ملی ما منجر میشود.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم با تشکر از همه کسانی که در این مدت کوتاه می توانند حضور داشته باشند، ملاقات کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم جلسه را با تشکر از همه کسانی که می توانستند در چنین کوتاهی شرکت کنند

12. These dogs were originally bred in Scotland to round up sheep.
[ترجمه امیر مسعود] با این حال ؛ هیچ روشی برای جمع آوری ( برداشت ) محصولات آماده وجود ندارد.
[ترجمه ترگمان]این سگ ها در اصل در اسکاتلند پرورش داده شدند تا گوسفندان را گرد آورند
[ترجمه گوگل]این سگ ها در ابتدا در اسکاتلند برای برداشتن گوسفندان بکار رفته بودند

13. They had been brought here to round up the escaped prisoners but fortunately no one was giving them any information.
[ترجمه ترگمان]آن ها را به اینجا آورده بودند تا زندانیان فراری را دور بزنند، اما خوشبختانه کسی به آن ها اطلاعاتی نداده بود
[ترجمه گوگل]آنها برای جمع کردن زندانیان فراری به اینجا آمده بودند اما خوشبختانه هیچ کس اطلاعاتی از آنها نداشت

14. If the government can round up someone and never be required to explain why, then it's no longer the United States of America as you and I always understood it. Our enemies have succeeded beyond their wildest dreams. They have made us become like them. Garrison Keillor
[ترجمه ترگمان]اگر دولت بتواند کسی را گرد آورد و هرگز نیازی به توضیح آن نداشته باشد، پس دیگر ایالات متحده آمریکا نیست و من همیشه آن را درک می کنم دشمنان ما از wildest خود پیشی گرفته اند آن ها ما را مثل آن ها تبدیل کرده اند Garrison Keillor
[ترجمه گوگل]اگر دولت بتواند کسی را جمع کند و هرگز نیازی به توضیح آن ندارد، دیگر ایالات متحده آمریکا همانند شما نیست و من همیشه آن را فهمیدم دشمنان ما فراتر از وحشی ترین رویاهایشان موفق شده اند آنها ما را تبدیل به آنها شده است گاریسون کییلور

15. And do what? Round up the rats?
[ترجمه ترگمان]و چی کار کنم؟ موش ها رو جمع و جور کنن؟
[ترجمه گوگل]که چه کار کند؟ گرد کردن موش ها؟

16. While most taxi drivers will automatically round up to the next 500 rupiah.
[ترجمه ترگمان]در حالی که اغلب رانندگان تاکسی به طور خودکار به ۵۰۰ rupiah بعدی می رسند
[ترجمه گوگل]در حالی که بیشتر رانندگان تاکسی به طور خودکار به 500 روپیه بعدی می روند

17. Cowboys do a roundup of cows.
[ترجمه ترگمان]! همینه که باعث جمع کردن گاوها میشه
[ترجمه گوگل]گاوچران ها گاو را جمع می کنند

18. The cowboys branded a hundred calves in the roundup.
[ترجمه ترگمان]کابوی ها صد گوساله را برای جمع آوری اعانه جمع کردند
[ترجمه گوگل]گاوچران ها در صدد جمع آوری صد گوساله هستند

19. First, we have this roundup of the day's news.
[ترجمه ترگمان]اول اخبار امروز رو داریم
[ترجمه گوگل]اول، ما این دور از اخبار روز است

20. Police did a roundup of suspected drug sellers.
[ترجمه ترگمان]پلیس جمع آوری فروشندگان مظنون مواد مخدر را انجام داد
[ترجمه گوگل]پلیس فروشندگان مظنون به مواد مخدر را جمع کرد

21. In the 128 countries where Roundup is sold, total market share is more than 90 %.
[ترجمه ترگمان]در ۱۲۸ کشوری که roundup فروخته می شود، سهم بازار کلی بیش از ۹۰ % است
[ترجمه گوگل]در 128 کشور که Roundup فروخته شده است، سهم بازار کل بیش از 90٪ است

22. One advantage that Roundup has over other herbicides is that it is relatively benign to the environment.
[ترجمه ترگمان]یک مزیت که roundup نسبت به herbicides دیگر دارد این است که نسبت به محیط زیست نسبتا خوب است
[ترجمه گوگل]یکی از مزایایی که Roundup نسبت به سایر علف کش ها دارد این است که نسبت به محیط زیست نسبتا خوشایند است

23. Glyphosate, often sold under the brand name Roundup, is one of the world's most widely used agricultural chemicals.
[ترجمه ترگمان]glyphosate که اغلب زیر نام برند roundup فروخته می شود یکی از محصولات شیمیایی کشاورزی است که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]گلیفوزات، که اغلب تحت نام تجاری Roundup فروخته می شود، یکی از مواد شیمیایی مهم در جهان است

24. At roundup time, Mercer teams with his oldest son, Gary, who flies a helicopter.
[ترجمه ترگمان]در این زمان، تیم های مرسر با قدیمی ترین پسر خود، گری، که با هلی کوپتر پرواز می کنند
[ترجمه گوگل]در دوران دور، تیم مرسر با پیرترین فرزندش، گری، که یک هلیکوپتر را می ریخت

25. S., Roundup remains protected by patents until 2000.
[ترجمه ترگمان]در جنوب، roundup تا سال ۲۰۰۰ از حق ثبت اختراعات محافظت می کند
[ترجمه گوگل]S Roundup با ثبت اختراعات تا سال 2000 باقی می ماند

26. And another crime story leads our National Roundup tonight.
[ترجمه ترگمان]و یه داستان جنایی دیگه امشب \"Roundup\" - مون رو هدایت میکنه
[ترجمه گوگل]و یک داستان جرم دیگر منجر به نابودی ملت ما می شود

27. However, no rule exists for Roundup Ready crops.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هیچ قاعده ای برای محصولات آماده roundup وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با این حال، هیچ قانون برای محصولات Roundup Ready وجود ندارد

28. We'll also have an election roundup from the streets of New York to the Via Veneto.
[ترجمه ترگمان]همچنین یک گردهمایی انتخاباتی از خیابان های نیویورک تا خیابان Via برگزار خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما همچنین از دور خیابانهای نیویورک تا Via Veneto برگزار خواهیم کرد

29. The Roundup Ready opponents say genetically engineered crops can cross-pollinate and damage other crops. And they say the crops can cause the growth of weeds that resist Roundup.
[ترجمه ترگمان]مخالفان مسلح roundup می گویند که محصولات مهندسی ژنتیک می توانند به گرده افشانی متقاطع و آسیب رساندن به محصولات دیگر بپردازند و آن ها می گویند که این محصولات می توانند باعث رشد علف های هرز که در برابر roundup مقاومت می کنند، شوند
[ترجمه گوگل]مخالفان Roundup Ready می گویند که محصولات مهندسی ژنتیکی می توانند متقاضی گرده افشانی و آسیب رساندن به محصولات دیگر شوند و آنها می گویند که محصولات می توانند رشد علف های هرز را که مقاومت در برابر Roundup دارند، ایجاد کند

30. There's been a police roundup of all the suspects.
[ترجمه ترگمان] یه اداره پلیس در مورد همه مظنون وجود داره
[ترجمه گوگل]یک پلیس از همه مظنونان وجود دارد

پیشنهاد کاربران

If animal run away you round it

مبین جان اونی که شما گفتی lasso است


یک خلاصه ای از اطلاعات و اخبار

If you round up animals you put them together

جمع اوری حیوانات به وسیله ی کابوی ها

جمع کردن گوسفندان و. . . . .

. Round up is a short descriptoin of the main parts of the news , on the radion or television

جمع اوری حیوانات دریک مکان

if youround up animals, you put them together.



جمع کردن . . .

جمع آوری کردن حیوانات

خلاصه ای از وقایع و رویدادها

گاو چران

گرد هم اوردن

محاصره کردن
جمع کردن

جمع آوری حیوانات کنار هم

جمع کردن حیوانات به وسیله گاوچران ها

6. If you round up animals you put them together
معنی:جمع کردن حیوانات

جمع کردن حیوانات کنار هم

( در ریاضی ) گرد کردن عدد اعشاری به بالا

جمع کردن حیوانات 🐴🐮🐮🐴

جمع بندى مطالب

جمع بندی مطالب

جمع اوری و جمع کردن حیوانات در کنار هم

رها جان Cowboy یعنی گاو چران.
معنی Round up نمیشه.
Round up و Cowboy به هم ربط دارند.

۱ - گردآوری گله ی گاو ۲ - گله ی گاو، گله، دام های گردآوری شده
۳ - سواران و اسب هایی که در این گردآوری شرکت دارند، کابوی ها
۴ - گردآوری، بازداشت ( و گردآوری )
a roundup of suspected terrorists
بازداشت کسانی که گمان به تروریست بودن آنها می رود

۵ - ( اخبار و غیره ) خلاصه، کوته وار، کوته گفت
a news roundup
خلاصه ی اخبار امروز ( کوتهوار آگهدادهای روز )

Sentence
My friend Hani's dog started collecting or
round up sheeps
معنی : سگ دوستم هانی شروع به جمع کردن گوسفندها کرد


کلمات دیگر: