1. it is said that the elderly revert to their childhood habits
گفته می شود که سالمندان به عادات کودکی خود بازگشت می کنند.
2. Let us revert to the original subject.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید به موضوع اصلی رجوع کنیم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید ما به موضوع اصلی بازگردیم
3. Try not to revert to your old eating habits.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید به عادت های غذایی قدیمی خود رجوع نکنید
[ترجمه گوگل]سعی نکنید به عادت های غذایی قدیمی خود بازگردید
4. To revert to the question of exams, I'd like to explain further.
[ترجمه ترگمان]برای بازگشت به سوال امتحانات دوست دارم بیشتر توضیح دهم
[ترجمه گوگل]برای بازگشت به سوال امتحانات، من می خواهم بیشتر توضیح دهم
5. After his death, his property will revert to the State.
[ترجمه ترگمان]پس از مرگ او، ملک او به دولت بازگردانده خواهد شد
[ترجمه گوگل]پس از مرگ او، اموالش به دولت برگردانده می شود
6. Why does the conversation have to revert to money every five minutes?
[ترجمه ترگمان]چرا این مکالمه باید هر پنج دقیقه به پول برمی گردد؟
[ترجمه گوگل]چرا مکالمه باید هر پنج دقیقه به پول بازگردد؟
7. So, to revert to your earlier question . . .
[ترجمه ترگمان]پس، به سوال قبلی تان رجوع کنید
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای بازگشت به سوال قبلی شما
8. Eastern Slavonia is to revert to Croatian government rule next year after a transitional period under U. N. administration.
[ترجمه ترگمان]Slavonia شرقی قرار است سال آینده پس از دوره انتقال زیر U به قانون دولت کرواسی رجوع کند ان مدیریت
[ترجمه گوگل]اسلوونیای شرقی در سال بعد پس از یک دوره انتقالی تحت مدیریت دولت نیوز، دولت حکومت کرواسی را به عقب می اندازد
9. When I die, the house will revert to my sister.
[ترجمه ترگمان]وقتی من مردم، خانه به خواهر من برمی گردد
[ترجمه گوگل]وقتی من می میرم، خانه به خواهر من باز خواهد گشت
10. The pressure to revert to maximising leverage ratios and suppress local authority and community-led development would be intense.
[ترجمه ترگمان]فشار برای به حداکثر رساندن نسبت های اهرمی و سرکوب اقتدار محلی و توسعه تحت رهبری جامعه، شدید خواهد بود
[ترجمه گوگل]فشار برای بازگشت به حداکثر رساندن نرخ بهره اهرم و سرکوب اقتدار محلی و توسعه منجر به جامعه بسیار شدید خواهد بود
11. Any contributions above that revert to the age-related percentage of earnings rules.
[ترجمه ترگمان]هر گونه مشارکت بالاتر از این موضوع به درصد مربوط به قوانین مربوط به سن بر می گردد
[ترجمه گوگل]هر گونه مشارکتی که بالاتر از آن است، به درصد مربوط به سن قانونی درآمدها بازگشت می کند
12. Those digital channels revert to the federal government in 2002 for an auction that will contribute mightily to the balanced-budget plan.
[ترجمه ترگمان]آن کانال های دیجیتالی به دولت فدرال در سال ۲۰۰۲ برای یک مزایده که به طرح بودجه متوازن کمک خواهد کرد، برمی گردند
[ترجمه گوگل]این کانال های دیجیتال در سال 2002 به حکومت فدرال برگردانده می شود تا حراج ایده آل باشد که به شدت به برنامه بودجه متعادل کمک خواهد کرد
13. At that time, ownership of the stadium would revert to the city.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان مالکیت ورزشگاه به شهر بازگردانده می شود
[ترجمه گوگل]در آن زمان، مالکیت استادیوم به شهر بازگشت خواهد کرد
14. If this does not occur, then revert to the normal diet and consider other options.
[ترجمه ترگمان]اگر این اتفاق نیفتاد، پس به رژیم غذایی معمولی رجوع کرده و گزینه های دیگر را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]اگر این اتفاق نمی افتد، سپس به رژیم معمولی بازگردید و دیگر گزینه ها را در نظر بگیرید
15. Disappointed, they may revert to leaving him alone before trying to rouse him again a few hours or days later.
[ترجمه ترگمان]نومید، ممکن است قبل از اینکه چند ساعت یا چند روز بعد او را بیدار کنند، او را تنها بگذارند
[ترجمه گوگل]ناامید میشوند، ممکن است دوباره به او بپیوندند و دوباره چند ساعت یا چند روز بعد دوباره تلاش کنند