1. You need to reset the counter.
[ترجمه ترگمان]باید میز رو دوباره ریست کنی
[ترجمه گوگل]شما نیاز به تنظیم مجدد شمارنده دارید
2. After the evening party they reset the tables and chairs.
[ترجمه حمید فرجی] آن ها پس از مهمانی شب، صندلی ها و میزها را به جای خود بر می گردانند.
[ترجمه ترگمان]بعد از مهمانی شبانه میزها و صندلی ها را دوباره تنظیم کردند
[ترجمه گوگل]پس از مهمانی شب، میزها و صندلی ها را بازنشانی می کنند
3. She reset a ruby in her necklace.
[ترجمه ترگمان] اون یه یاقوت رو توی گردن بند خودش ریست کرد
[ترجمه گوگل]او یک جواهر را در گردنبند خود تنظیم کرده است
4. He reset a patch of land with tomato plants.
[ترجمه ترگمان]او قسمتی از زمین را با گیاهان گوجه فرنگی باز می گرداند
[ترجمه گوگل]او یک پچ زمین را با گیاهان گوجه فرنگی بازنشانی می کند
5. The surgeon reset her broken shoulder blade.
[ترجمه ترگمان]جراح شانه شکسته اش را دوباره جا به جا کرد
[ترجمه گوگل]جراح تیغه شانه شکسته را بازنشانی می کند
6. I have to reset my watch to local time.
[ترجمه ترگمان]باید برنامه my رو دوباره تنظیم کنم
[ترجمه گوگل]من باید ساعتم را به زمان محلی بازنشانی کنم
7. Before using,(Sentence dictionary) you should hand reset the clock and date.
[ترجمه ترگمان]قبل از استفاده، (فرهنگ لغت نامه)باید ساعت و زمان را تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]قبل از استفاده از (فرهنگ لغت حکم) شما باید ساعت و تاریخ را بازنشانی کنید
8. I've reset the heating to stay on all day.
[ترجمه ترگمان]من گرمایش را باز می کنم تا در تمام روز باقی بماند
[ترجمه گوگل]من گرما را برای همیشه در تمام طول روز تنظیم کردم
9. The electricity is off,so we must reset it.
[ترجمه ترگمان]برق در حال خاموش شدن است، بنابراین ما باید آن را دوباره راه اندازی کنیم
[ترجمه گوگل]برق خاموش است، بنابراین ما باید آن را دوباره تنظیم کنیم
10. You need to reset your watch to local time.
[ترجمه ترگمان] باید your رو به زمان محلی ریست کنی
[ترجمه گوگل]شما باید ساعت خود را به زمان محلی بازنشانی کنید
11. The textbooks for middle school students have been reset.
[ترجمه ترگمان]کتاب های درسی برای دانشجویان مقطع متوسطه مجددا راه اندازی شده اند
[ترجمه گوگل]کتاب های درسی برای دانش آموزان متوسطه تنظیم مجدد شده اند
12. Now you reset the glasses and invite others to accomplish your feat.
[ترجمه ترگمان]حالا شما عینک را باز می کنید و دیگران را به انجام این کار دعوت می کنید
[ترجمه گوگل]حالا عینک ها را بازنشانی می کنید و دیگران را دعوت می کنید تا شاهکار خود را انجام دهید
13. You just create a new hierarchy and reset the thermostat.
[ترجمه ترگمان]شما فقط یک سلسله مراتب جدید ایجاد می کنید و ترموستات را راه اندازی می کنید
[ترجمه گوگل]شما فقط یک سلسله مراتب جدید ایجاد کرده و تنظیم ترموستات را تنظیم مجدد کنید
14. S2 may subsequently reset the bistable and cancel operation.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه این S۲، عملیات bistable را راه اندازی و عملیات را خنثی می کنند
[ترجمه گوگل]پس از آن S2 ممکن است عملیات دوبعدی را لغو کند