کلمه جو
صفحه اصلی

video game


بازی ویدیو

انگلیسی به فارسی

بازی ویدیو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various electronic or computerized games in which players manipulate images on a television or other electronic screen.

• game played on a television or computer
a video game is any of several games which are played by moving symbols on a visual display screen using an electronic control.
game played on an electronic device with a screen

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] بازی دیدنی
[برق و الکترونیک] بازی ویدئویی 1. بازی الکترونیکی که می توان آن را به تلویزیون وصل کرد یا در داخل آن ساخت، تا از صفحه نمایش تلویزیون به عنوان محیط بازی یا نمایش حرکت بازیکنان و توپ، امتیازها یا کارهای دیگری که برای بازی، مسابقه، یا هر نوع فعالیت دیگر با کنترل از راه دور یک یا چند بازیگر، انجام می شود، استفاده کرد . واحدهای دارای ریزپردازنده می توانند صدا ها را نیز به وجود آورند و کارتهای بازی قابل تعویض برای عوض کردن نقشهای بازی یا عوض کردن کل بازی داشته باشند .2 . واحدهای دستی با صفحه نمایش بلور مایع برای نمایش محیط بازی و شخصیتهای متحرک یا سایر حوادثی که می توانند، تحت کنترل استفاده کننده باشند . این واحدها معمولاً با باتری کار می کنند و دارای ریزکنترل کننده هستند. - بازی ویدیویی

مترادف و متضاد

game on computer


Synonyms: computer game, computerized game, electronic game, Nintendo [tm], Playstation [tm], Xbox [tm]


جملات نمونه

1. My new video game player came with three game cartridges included.
[ترجمه ترگمان]بازیکن جدید بازی من با سه فشنگ بازی همراه شد
[ترجمه گوگل]بازیکن جدید بازی ویدئویی من با سه کارتریج بازی گنجانده شده است

2. That video game is really neat!
[ترجمه ترگمان]! اون بازی ویدیویی واقعا تمیزه
[ترجمه گوگل]این بازی ویدیویی واقعا شسته و رفته!

3. His new video game is apparently selling like hot cakes.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا بازی ویدیویی جدیدش مثل کیک داغ فروش می کنه
[ترجمه گوگل]بازی ویدیویی جدید او ظاهرا مانند کیک داغ عرضه می شود

4. The problem with video game is that they're addictive.
[ترجمه ترگمان]مشکل بازی ویدئویی این است که اعتیاد آور هستند
[ترجمه گوگل]مشکل بازی ویدیویی این است که آنها اعتیاد آور هستند

5. My nephew is a complete video game addict.
[ترجمه ترگمان]برادرزاده من یک معتاد به بازی ویدیویی است
[ترجمه گوگل]خواهرزاده من یک معتاد بازی ویدئویی کامل است

6. Congressional interest in video game violence has decreased.
[ترجمه ترگمان]علاقه کنگره به خشونت های بازی های ویدیویی کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]علاقه کنگره به خشونت بازی ویدیویی کاهش یافته است

7. Future applications include video game software and theme park rides.
[ترجمه ترگمان]برنامه های آینده شامل نرم افزار بازی ویدیویی و سواری های تفریحی تم هستند
[ترجمه گوگل]برنامه های آینده عبارتند از نرم افزار بازی های ویدئویی و سواری پارک های معروف

8. Emergent novelty in a video game is tremendous fun; emergent novelty in our airplane traffic-control system would be a national emergency.
[ترجمه ترگمان]یک چیز جدید در یک بازی ویدیویی سرگرمی فوق العاده ای است؛ نوآوری آشکار در سیستم کنترل ترافیک هوایی ما یک وضعیت اضطراری ملی خواهد بود
[ترجمه گوگل]تازگی جدید در یک بازی ویدئویی بسیار سرگرم کننده است پیشگامی جدید در سیستم کنترل ترافیک هواپیما ما یک اورژانس ملی خواهد بود

9. Can you drag yourself away from that video game for a few minutes?
[ترجمه ترگمان]میتونی واسه چند دقیقه خودت رو از اون بازی ویدیویی دور کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید خود را از این بازی ویدئویی به مدت چند دقیقه بکشید؟

10. Ellison said he is talking with video game makers and sees partnerships with them rather than competition.
[ترجمه ترگمان]الیسون گفت که او با سازندگان فیلم بازی می کند و به جای رقابت با آن ها شراکت می کند
[ترجمه گوگل]الیسون گفت که او با سازندگان بازی های ویدئویی صحبت می کند و به جای رقابت با آنها مشارکت می کند

11. Why not turn the sport into a video game?
[ترجمه yhh] چرا ورزش را به یک بازی ویدئویی تشبیح می کنید؟
[ترجمه ترگمان]چرا ورزش را به یک بازی ویدئویی تبدیل نکنید؟
[ترجمه گوگل]چرا ورزش را به یک بازی ویدئویی تبدیل نکنید؟

12. Loren Carpenter boots up the ancient video game of Pong on to the immense screen.
[ترجمه ترگمان]لورن کارپنتر این بازی ویدیویی قدیمی را بر روی صفحه گسترده بازی کرد
[ترجمه گوگل]لورن کارپنتر بازی ویدئویی باستانی پنگ را به صفحه نمایش عظیم بوت می کند

13. I was a video game addict.
[ترجمه ترگمان]من یه معتاد بازی بودم
[ترجمه گوگل]من یک معتاد بازی ویدئویی بودم

14. The bundle includes the video game console and four popular games.
[ترجمه ترگمان]این بسته شامل کنسول بازی ویدیویی و ۴ بازی پرطرفدار است
[ترجمه گوگل]بسته نرم افزاری شامل کنسول بازی ویدیویی و چهار بازی محبوب است

پیشنهاد کاربران

بازی ویدیویی


بازی ویدئویی
ویدئو گیم



کلمات دیگر: