طناب، سیم، ریسمان، زه، وتر، طناب نازک، رسن، خیط
cords
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• corduroys, corduroy pants
piece of clothing made of corduroy material
piece of clothing made of corduroy material
جملات نمونه
1. the cords of affection that tied her to her husband
رشته های محبت که او را به شوهرش وابسته کرده بود
2. vocal cords
تارهای صوتی
3. he was wearing his brown cords
او شلوار مخمل کبریتی قهوه ای رنگ خود را پوشیده بود.
4. They bound him down with cords.
[ترجمه ترگمان]او را با طناب به زمین بستند
[ترجمه گوگل]آنها را با طناب بستند
[ترجمه گوگل]آنها را با طناب بستند
5. He had bare feet, a T-shirt and cords on.
[ترجمه ترگمان]پاهای برهنه داشت، یک تی شرت و یک طناب به تن داشت
[ترجمه گوگل]او پاهای برهنه، تی شرت و طناب داشت
[ترجمه گوگل]او پاهای برهنه، تی شرت و طناب داشت
6. He always wears the blue cords.
[ترجمه ترگمان]همیشه طناب آبی می پوشد
[ترجمه گوگل]او همیشه کابلهای آبی را می پوشد
[ترجمه گوگل]او همیشه کابلهای آبی را می پوشد
7. As air passes over our vocal cords, it makes them vibrate.
[ترجمه ترگمان]همچنان که هوا از روی تاره ای صوتی ما می گذرد، آن ها را به لرزه درمی آورد
[ترجمه گوگل]همانطور که هوا بر روی طناب های آوازی ما می گذرد، باعث می شود آنها ارتعاش پیدا کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که هوا بر روی طناب های آوازی ما می گذرد، باعث می شود آنها ارتعاش پیدا کنند
8. We use three cords of wood in a winter.
[ترجمه ترگمان]ما از سه طناب چوب در زمستان استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در زمستان سه چوب چوب استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در زمستان سه چوب چوب استفاده می کنیم
9. The cords from their flight helmets trailed behind them.
[ترجمه ترگمان]بادبان from از پشت سرشان به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]طناب ها از کلاه های پرواز خود پشت سر آنها عقب نشینی کردند
[ترجمه گوگل]طناب ها از کلاه های پرواز خود پشت سر آنها عقب نشینی کردند
10. When sounds are unvoiced, the vocal cords are relaxed to allow the air a completely free passage.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که صداها unvoiced، تاره ای صوتی در حال استراحت هستند تا به هوا اجازه عبور کامل را بدهند
[ترجمه گوگل]هنگامی که صداها بی صدا می شوند، طناب های صوتی آرام می شوند تا به هوا اجازه عبور کامل را بدهند
[ترجمه گوگل]هنگامی که صداها بی صدا می شوند، طناب های صوتی آرام می شوند تا به هوا اجازه عبور کامل را بدهند
11. Extension cords that looked frayed or suspicious were bound up in Scotch cellophane tape.
[ترجمه ترگمان]رشته های داخلی که به رنگ تیره یا مشکوکی آویخته شده بود از نوار پلاستیکی Scotch آویزان بود
[ترجمه گوگل]کابلهای فرمت که به نظر میرسید یا مشکوک بودند، در نوار سلفون اسکاچ قرار داشتند
[ترجمه گوگل]کابلهای فرمت که به نظر میرسید یا مشکوک بودند، در نوار سلفون اسکاچ قرار داشتند
12. Three cords of wood should last us all winter.
[ترجمه ترگمان]سه ریسمان چوب در تمام زمستان به ما می رسد
[ترجمه گوگل]سه طناب چوب باید تمام زمستان را تمام کند
[ترجمه گوگل]سه طناب چوب باید تمام زمستان را تمام کند
13. Thin silk cords and silver chains hung down from the nets, which Apanage adjusting by pulling and tweaking them.
[ترجمه ترگمان]تاره ای ابریشم نازک و زنجیره ای نقره ای از تورهای ماهیگیری پایین می آمد، که با کشیدن و فشار دادن آن ها بر آن ها تاثیر می گذاشت
[ترجمه گوگل]طنابهای ابریشمی نازک و زنجیرهای نقره از شبکه برداشته میشوند که Apanage با کشیدن و تشدید آنها تنظیم می شود
[ترجمه گوگل]طنابهای ابریشمی نازک و زنجیرهای نقره از شبکه برداشته میشوند که Apanage با کشیدن و تشدید آنها تنظیم می شود
14. In addition to the ordinary vocal cords, the cat possesses a second pair of structures called vestibular folds, or false vocal cords.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر تاره ای صوتی معمولی، گربه دارای دو ساختار دوم به نام دهلیزی، یا تاره ای صوتی کاذب است
[ترجمه گوگل]علاوه بر تارهای صوتی معمولی، گربه دارای جفت دوم ساختارهایی به نام تاول های وستیبول، یا طناب های صدای نادرست است
[ترجمه گوگل]علاوه بر تارهای صوتی معمولی، گربه دارای جفت دوم ساختارهایی به نام تاول های وستیبول، یا طناب های صدای نادرست است
15. The anchors are usually linked by sundry cords and tapes of varying age and wear.
[ترجمه ترگمان]لنگرها به طور معمول با رشته های مختلف و نوارهای سن و فرسودگی متفاوت متصل می شوند
[ترجمه گوگل]لنگرها معمولا با سیم های مختلف و نوار های مختلف پیر و پوشاننده مرتبط می شوند
[ترجمه گوگل]لنگرها معمولا با سیم های مختلف و نوار های مختلف پیر و پوشاننده مرتبط می شوند
کلمات دیگر: