شهر کپنهاگ (پایتخت دانمارک)
copenhagen
شهر کپنهاگ (پایتخت دانمارک)
انگلیسی به فارسی
شهر کپنهاگ (پایتخت دانمارک)
کپنهاگ
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the seaport capital of Denmark.
• seaport city and capital of denmark
copenhagen is the capital of denmark and its largest city. population: 1,339,000 (1992).
copenhagen is the capital of denmark and its largest city. population: 1,339,000 (1992).
جملات نمونه
1. So, Maria's showing you the sights of Copenhagen, is she?
[ترجمه ترگمان]پس، ماریا چشم انداز کپنهاگ را به تو نشان می دهد، نه؟
[ترجمه گوگل]بنابراین ماریا به مناسبت کپنهاگ نشان می دهد، آیا او؟
[ترجمه گوگل]بنابراین ماریا به مناسبت کپنهاگ نشان می دهد، آیا او؟
2. The competition will be held in Copenhagen next year.
[ترجمه ترگمان]رقابت سال آینده در کپنهاگ برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]این رقابت در سال آینده در کپنهاگ برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]این رقابت در سال آینده در کپنهاگ برگزار خواهد شد
3. These results, like those from Copenhagen, should offer reassurance to patients and their families.
[ترجمه ترگمان]این نتایج، مانند مردم کپنهاگ، باید به بیماران و خانواده هایشان اطمینان دهند
[ترجمه گوگل]این نتایج، مانند کسانی که از کپنهاگ، باید بیمه و خانواده هایشان اطمینان داشته باشند
[ترجمه گوگل]این نتایج، مانند کسانی که از کپنهاگ، باید بیمه و خانواده هایشان اطمینان داشته باشند
4. A special conference in Copenhagen was scheduled for 1993 in addition to the next regular meeting in 199
[ترجمه ترگمان]یک کنفرانس ویژه در کپنهاگ برای سال ۱۹۹۳ علاوه بر جلسه عادی در ۱۹۹ راس برنامه ریزی شد
[ترجمه گوگل]یک کنفرانس ویژه در کپنهاگ برای سال 1993 به علاوه جلسه منظم بعدی در سال 199 برگزار شد
[ترجمه گوگل]یک کنفرانس ویژه در کپنهاگ برای سال 1993 به علاوه جلسه منظم بعدی در سال 199 برگزار شد
5. Copenhagen: Shares eased as political uncertainty and an ailing bond market reduced trade.
[ترجمه ترگمان]کپنهاگ: سهام به عنوان عدم قطعیت سیاسی کاهش یافت و بازار اوراق قرضه بیمار تجارت را کاهش داد
[ترجمه گوگل]سهام کپنهاگ به عنوان عدم اطمینان سیاسی کاهش یافت و بازار اوراق قرضه بیمار کاهش تجارت را کاهش داد
[ترجمه گوگل]سهام کپنهاگ به عنوان عدم اطمینان سیاسی کاهش یافت و بازار اوراق قرضه بیمار کاهش تجارت را کاهش داد
6. More recent population based studies from the Copenhagen area in the early and late 1970s showed 7-10/100000 incidence of chronic pancreatitis.
[ترجمه ترگمان]مطالعات اخیر مبتنی بر جمعیت از منطقه کپنهاگ در اوایل دهه ۷۰ و اواخر دهه ۱۹۷۰ نشان داد که میزان شیوع بیماری مزمن pancreatitis مزمن است
[ترجمه گوگل]مطالعات اخیر جمعیت مبتنی بر منطقه کپنهاگ در اوایل و اواخر دهه 1970 نشان داد که بروز پانکراتیت مزمن 7-10 / 100000 است
[ترجمه گوگل]مطالعات اخیر جمعیت مبتنی بر منطقه کپنهاگ در اوایل و اواخر دهه 1970 نشان داد که بروز پانکراتیت مزمن 7-10 / 100000 است
7. The participating States reconfirm their commitments in the Copenhagen and Moscow Documents concerning the question of capital punishment.
[ترجمه ترگمان]کشورهای شرکت کننده تعهدات خود را در اسناد کپنهاگ و مسکو درباره مساله مجازات اعدام امضا کردند
[ترجمه گوگل]کشورهای شرکت کننده در تعهدات خود در اسناد کپنهاگ و مسکو درباره مسئله مجازات اعدام دوباره تأیید می کنند
[ترجمه گوگل]کشورهای شرکت کننده در تعهدات خود در اسناد کپنهاگ و مسکو درباره مسئله مجازات اعدام دوباره تأیید می کنند
8. They have a one-stop flight via Copenhagen.
[ترجمه ترگمان]آن ها پرواز one از طریق کپنهاگ دارند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق کپنهاگ پرواز یک مرحله ای دارند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق کپنهاگ پرواز یک مرحله ای دارند
9. In Copenhagen, the same sorry faces kept popping up in separate incidents like rent-a-thug.
[ترجمه ترگمان]در کپنهاگ، همان چهره های تاسف باری که در حوادث جداگانه ای مانند اجاره یک آدم کش به سر می بردند
[ترجمه گوگل]در کپنهاگ، چهره های متاسفانه همچنان در حوادث جداگانه همچون اجاره یک قاتل ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]در کپنهاگ، چهره های متاسفانه همچنان در حوادث جداگانه همچون اجاره یک قاتل ظاهر شدند
10. Copenhagen is remembered for its mermaid.
[ترجمه ترگمان]Copenhagen برای حوری دریایی آن به یاد می آید
[ترجمه گوگل]کپنهاگ به خاطر پری دریایی اش به یاد میآید
[ترجمه گوگل]کپنهاگ به خاطر پری دریایی اش به یاد میآید
11. Copenhagen has about 4 million inhabitants.
[ترجمه ترگمان]کپنهاگ در حدود ۴ میلیون نفر جمعیت دارد
[ترجمه گوگل]کپنهاگ حدود 4 میلیون نفر دارد
[ترجمه گوگل]کپنهاگ حدود 4 میلیون نفر دارد
12. While Copenhagen is not expected to produce a deal that's ready for participating countries to ratify, Pasztor said the summit in the Danish capital still can produce a detailed framework.
[ترجمه ترگمان]Pasztor گفت که در حالی که انتظار نمی رود که کپنهاگ قراردادی را که برای کشورهای شرکت کننده آماده است، تولید کند، Pasztor گفت که نشست در پایتخت دانمارک همچنان می تواند چارچوب مفصلی تولید کند
[ترجمه گوگل]در حالی که انتظار میرود کپنهاگ یک معامله ای را ارائه کند که برای کشورهای شرکت کننده در آن آماده است، Pasztor گفت که این نشست در پایتخت دانمارک هنوز می تواند یک چارچوب دقیق ارائه دهد
[ترجمه گوگل]در حالی که انتظار میرود کپنهاگ یک معامله ای را ارائه کند که برای کشورهای شرکت کننده در آن آماده است، Pasztor گفت که این نشست در پایتخت دانمارک هنوز می تواند یک چارچوب دقیق ارائه دهد
13. Just before last year's Copenhagen summit, it enacted an emissions-trading scheme just as an Australian attempt to do the same was foundering.
[ترجمه ترگمان]درست قبل از اجلاس کپنهاگ سال گذشته، این لایحه یک طرح مبادله گازهای گلخانه ای را به عنوان یک تلاش استرالیایی برای انجام این کار تصویب کرد
[ترجمه گوگل]درست قبل از اجلاس سال گذشته کپنهاگ، یک معامله انتشار گازهای گلخانه ای را درست انجام داد، همانطور که تلاش استرالیا برای انجام این کار همان بود
[ترجمه گوگل]درست قبل از اجلاس سال گذشته کپنهاگ، یک معامله انتشار گازهای گلخانه ای را درست انجام داد، همانطور که تلاش استرالیا برای انجام این کار همان بود
14. Research staff of 573 living in Copenhagen, Denmark in the over 70-year-old was the number of remaining teeth statistics.
[ترجمه ترگمان]کارکنان تحقیق ۵۷۳ که در کپنهاگ زندگی می کنند، دانمارک در بیش از ۷۰ سال تعداد دندان های باقی مانده را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کارکنان تحقیقاتی 573 نفر در کپنهاگ، دانمارک در بیش از 70 ساله، تعداد آمار دندانهای باقی مانده را نشان دادند
[ترجمه گوگل]کارکنان تحقیقاتی 573 نفر در کپنهاگ، دانمارک در بیش از 70 ساله، تعداد آمار دندانهای باقی مانده را نشان دادند
15. When Obama traveled to Copenhagen in 2009 to seal a climate pact, Chinese leaders abjectly humiliated him before sinking the deal.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اوباما در سال ۲۰۰۹ برای بستن قرارداد آب و هوایی به کپنهاگ سفر کرد، رهبران چین قبل از غرق کردن قرارداد او را تحقیر کردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که اوباما در سال 2009 به کپنهاگ سفر کرد تا قرارداد آب و هوایی را امضا کند، رهبران چینی قبل از غرق شدن در این قرارداد تحقیر شده بودند
[ترجمه گوگل]هنگامی که اوباما در سال 2009 به کپنهاگ سفر کرد تا قرارداد آب و هوایی را امضا کند، رهبران چینی قبل از غرق شدن در این قرارداد تحقیر شده بودند
کلمات دیگر: