کلمه جو
صفحه اصلی

punching bag


کیسه ی مشت زنی، کیسه بوکس، کیسه شنی مشت بازی، کیسه مشت

انگلیسی به فارسی

کیسه شنی مشت بازی، کیسه مشت


کیسه مشت زنی، کیسه شنی مشت بازی، کیسه مشت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a stuffed or inflated bag, hung so it swings freely and used for punching practice or exercise, esp. by boxers.

• stuffed bag that is made to be punched with the fists; person on whom another releases their anger
a punching bag is the same as a punchbag; used in american english.

مترادف و متضاد

boxing equipment


Synonyms: crazy bag, heavy bag, speedbag


جملات نمونه

1. When you have enough cash you can buy training equipment such as a skipping rope, punch bag or robot boxer!
[ترجمه ترگمان]زمانی که پول کافی دارید، می توانید تجهیزات آموزشی مانند طناب skipping، کیسه پانچ و یا بوکسور حرفه ای بخرید
[ترجمه گوگل]وقتی پول کافی دارید، می توانید تجهیزات آموزشی مانند طناب پرش، کیسه پانچ یا بوکسور ربات را خریداری کنید!

2. Also train on the punch bag, aiming your kicks as high as you can and reaching as far as possible.
[ترجمه ترگمان]هم چنین در کیسه punch تمرین کنید، هدف خود را تا جایی که می توانید بالا بگیرید و تا جایی که ممکن است بالا بروید
[ترجمه گوگل]همچنین بر روی کیسه پانچ تمرین کنید تا لقب خود را تا حد ممکن بالا ببرد و تا آنجا که امکان دارد

3. The boxer's fist thumped into the punching bag.
[ترجمه ترگمان]مشت boxer با مشت به کیسه بکس وارد شد
[ترجمه گوگل]مشت بسکتبال به کیسه مشت زدن وارد شد

4. Inflate the Executive Punching Bag ( wonderfullywacky. com ) and pummel " the boss " as needed.
[ترجمه ترگمان]Inflate the اجرایی (wonderfullywacky) com)و \"رئیس\" به همان اندازه مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]بطری پرچم اجرایی (wonderfullywacky com) را بجوشانید و به عنوان 'رئیس' سفارش دهید

5. Ju Ji Hun is the punching bag for everybody and especially the mob.
[ترجمه ترگمان]هون Ji (Ju Ji)یک کیسه بکس برای همه و به خصوص جمعیت است
[ترجمه گوگل]جو جی هون کیسه مشت زدن برای همه و به خصوص توبی است

6. Mr. Norton's head jerked like a jabbed punching bag.
[ترجمه ترگمان]سر آقای نورتون مثل یک کیسه بکس تکان می خورد
[ترجمه گوگل]سر آقای آقای نورتون مانند یک کیسه مشت زدن جابجایی کرد

7. You are a real punching bag before her.
[ترجمه ترگمان]تو قبل از اون یه کیسه بوکس واقعی هستی
[ترجمه گوگل]شما یک کیسه مشت زنی واقعی قبل از او هستید

8. I'm not going go be a punching bag for anyone.
[ترجمه ترگمان]من قرار نیست برای کسی ساک بزنم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم کیف پول مشت زدن برای هر کسی باشد

9. Over, withholding the punching bag that an exercise boxing uses.
[ترجمه ترگمان]با این کار، از کیسه بکس که استفاده از بوکس به کار می رود خودداری کنید
[ترجمه گوگل]بیش از حد، کیسه های مشت زدن که یک بوکس ورزش استفاده می کنند را کنار می گذارد

10. For instance all fools' day, a lot of users joke with other to be on the net, often can land a few ' evil do ' website, the hacker also had relatively clear punching bag accordingly.
[ترجمه ترگمان]برای مثال تمام روز احمق ها، تعداد زیادی از کاربران شوخی می کنند تا در اینترنت باشند، اغلب می توانند یک وب سایت بد انجام دهند، این هکر نیز کیف دستی نسبتا روشنی داشت
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تمام روز احمق ها، بسیاری از کاربران با دیگران به اینترنت خیره می شوند، اغلب می توانند وب سایت های 'بد کار' را به زمین بکشانند، هکر نیز به همین ترتیب کیسه های پانچ را نسبتا روشن کرده است

11. One of the outcomes is to avoid a situation where private equity a political punching bag.
[ترجمه ترگمان]یکی از نتایج این است که از وضعیتی اجتناب کنیم که در آن حقوق خصوصی یک کیسه بکس سیاسی است
[ترجمه گوگل]یکی از نتایج این است که برای جلوگیری از یک وضعیت که در آن خصوصی سازی یک کیسه مشت زنی سیاسی است

12. He resigned because his boss used him as a punching bag.
[ترجمه ترگمان]او استعفا داد چون رئیسش او را به عنوان یک کیسه بکس استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]او استعفا داد زیرا رئیس او او را به عنوان یک کیسه پانچ استفاده کرد

13. You think I need to come here to be your punching bag?
[ترجمه ترگمان]تو فکر می کنی من باید بیام اینجا که کیسه بکس تو باشم؟
[ترجمه گوگل]فکر میکنی من باید اینجا بمونم؟


کلمات دیگر: