1. imperishable glory
افتخار جاویدان
2. imperishable goods
کالاهای فاسد نشدنی
3. My memories are within me, imperishable.
[ترجمه ترگمان]خاطرات من در درونم، فاسد نشدنی هستند
[ترجمه گوگل]خاطرات من در من هستند، ناپاکند
4. Your name will be imperishable if you do this thing in the name of peace.
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را با نام صلح انجام دهی، نام تو فاسد خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر این کار را به نام صلح انجام دهید، نام شما نابود خواهد شد
5. And is his love so imperishable that, when others deal treacherously with us, he never fails to be loyal?
[ترجمه ترگمان]آیا عشق او تا این حد فناناپذیر است که وقتی دیگران خائنانه با ما سر و کار دارند، هرگز به وفاداری پایبند نیست؟
[ترجمه گوگل]و عشق او چنان ناپاک است که وقتی دیگران با ما رفتار می کنند، او هرگز نتوانسته است وفادار باشد؟
6. For this perishable must put on the imperishable, and this mortal must put on immortality.
[ترجمه ترگمان]چون این perishable باید فاسد نشدنی باشد، و این فانی فانی باید ابدیت را به فنا داد
[ترجمه گوگل]برای این فاسد باید بر ناپاک نابود شود، و این فانی باید جاودانه باشد
7. Having the imperishable seed in my heart makes me salty.
[ترجمه ترگمان]داشتن بذر فاسد نشدنی توی قلب من منو شور میکنه
[ترجمه گوگل]داشتن دانه های ناپاک در قلب من باعث می شود من شور
8. I want to burn, becoming that imperishable flames.
[ترجمه ترگمان]می خواهم بسوزم و آن شعله ها فناناپذیر شوم
[ترجمه گوگل]من می خواهم سوختگی، تبدیل شدن به آن شعله ور ناپذیر
9. Its only justification would be the painting of imperishable masterpieces.
[ترجمه ترگمان]تنها توجیه آن نقاشی شاهکار فناناپذیر خواهد بود
[ترجمه گوگل]تنها توجیه آن می تواند نقاشی از شاهکارهای نابالغ باشد
10. What is sown is perishable, what is raised is imperishable.
[ترجمه ترگمان]چیزی که کاشته می شود فاسد شدنی است، چیزی که پرورش داده می شود، فناناپذیر است
[ترجمه گوگل]آنچه که کاشته می شود فاسد است، آنچه که مطرح می شود، ناباوری است
11. If the subject-matter of management was a set of imperishable truths, the answer would be no.
[ترجمه ترگمان]اگر موضوع مدیریت یک مجموعه از حقایق فناناپذیر بود، پاسخ نه بود
[ترجمه گوگل]اگر موضوع مدیریت یک مجموعه ای از حقیقت ناپذیر باشد، پاسخ این است: نه
12. Quyuan is the first great poet in the history of Chinese literature. His imperishable poems and his life are fused to light up the luciferous ideal.
[ترجمه ترگمان]Quyuan اولین شاعر بزرگ در تاریخ ادبیات چین است اشعار فناناپذیر او و زندگی او برای روشن کردن ایده آل luciferous با هم ترکیب شده اند
[ترجمه گوگل]Quyuan اولین شاعر بزرگ در تاریخ ادبیات چینی است اشعار انقراض او و زندگی او با هم مخلوط شده اند تا ایده آلیس را روشن کنند
13. That the great elements enter, together with their functions and the mind, through its minute parts the framer of all beings, the imperishable one.
[ترجمه ترگمان]آن عناصر بزرگ با وظایف و ذهن خود، از طریق بخش های یک دقیقه همه موجودات، روح فناناپذیر خود را وارد می کنند
[ترجمه گوگل]عناصر عظیم، همراه با عملکردها و ذهن خود، از طریق بخش های اندکی وارد می شوند که همه ی موجودات را نابود می کند
14. Moreover, the first two powers prove to be perishable, but the third is imperishable and immortal.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، دو قدرت اول فاسد شدنی هستند، اما سومی فناناپذیر و فناناپذیر خواهد بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دو قدرت اول، فاسد می شوند، اما سوم، ناپاک و جاودان است