1. saloumeh ate her lunch hastily
سالومه با عجله نهارش را خورد.
2. he closed the door quite hastily
او با شتاب تمام در را بست.
3. she was brushing her hair hastily
با شتاب موی خود را برس می زد.
4. Nothing must be done hastily but killing of fleas.
[ترجمه ترگمان]هیچ کاری نباید با عجله انجام شود، جز کشتن کک
[ترجمه گوگل]هیچ کاری نباید انجام شود، بلکه کشتن کک است
5. He hastily stuffed a few clothes into a bag.
[ترجمه ترگمان]او با عجله چند تا لباس در کیف ریخت
[ترجمه گوگل]او عجله چندین لباس را به یک کیسه پر کرد
6. Parliament was hastily recalled from recess.
[ترجمه ترگمان]پارلمنت به سرعت از کنار زنگ تفریح به یاد آورد
[ترجمه گوگل]پارلمان به شدت از وقفه یاد می گرفت
7. He summoned his subordinates hastily to his office.
[ترجمه ترگمان]subordinates را شتابان به دفتر کارش احضار کرد
[ترجمه گوگل]او به تدریج به دفتر او احضار شد
8. The defeated army had to retreat hastily from the field of battle.
[ترجمه ترگمان]ارتش شکست خورده مجبور شد با عجله از میدان نبرد عقب نشینی کند
[ترجمه گوگل]ارتش شکست خورده به شدت از میدان نبرد عقب نشست
9. Christina blushed and hastily lowered her eyes.
[ترجمه ترگمان]کریستینا سرخ شد و شتابان چشمش را پایین انداخت
[ترجمه گوگل]کریستین سرخ شده و به شدت چشمانش را پایین انداخت
10. Call her down hastily, it's time for supper.
[ترجمه ترگمان]عجله کن، وقت شام است
[ترجمه گوگل]او را به سرعت فراخوانید، زمان برای شام است
11. We hastily improvised a screen out of an old blanket.
[ترجمه ترگمان]ما با عجله یک پرده از یک پتوی کهنه تهیه کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک ستاره را از یک پتو قدیمی تکان دادیم
12. She recoiled hastily at seeing a snake in the path.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت خود را به دیدن یک مار در کوره راه انداخت
[ترجمه گوگل]او به سختی به دیدن مار در مسیر بازگشت
13. The village had been hastily abandoned.
[ترجمه ترگمان]دهکده با عجله رها شده بود
[ترجمه گوگل]این روستا به شدت رها شده است
14. He retreated hastily back to his car.
[ترجمه ترگمان]به سرعت به طرف اتومبیلش رفت
[ترجمه گوگل]او به سرعت به ماشین خود عقب نشست
15. The child was hastily dispatched out to school.
[ترجمه ترگمان]بچه به سرعت به مدرسه فرستاده شد
[ترجمه گوگل]کودک به شدت به مدرسه فرستاده شد