کلمه جو
صفحه اصلی

jointure


معنی : مهریه ملکی، اجارهداری مشترک و مشاعی، دارایی مشترک زن و شوهر
معانی دیگر : (نادر) متصل سازی، همبندسازی، همبست گری، همبندگری، (مهجور) مالکیت مشترک ملک

انگلیسی به فارسی

مهریه ملکی (حقوق: تخصیص ملک از سوی شوهر به زن که پس از فوت شوهر به او می‌رسد)


پیوستن، مهریه ملکی، اجارهداری مشترک و مشاعی، دارایی مشترک زن و شوهر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a granting of property to a woman by her intended husband, such property to be retained by her after his death. (See dower, dowry.)

• estate inherited by a woman upon the death of her husband

مترادف و متضاد

مهریه ملکی (اسم)
jointure

اجاره داری مشترک و مشاعی (اسم)
jointure

دارایی مشترک زن و شوهر (اسم)
jointure

جملات نمونه

1. The appearance of non-profit organization and its jointure of constructing city community service strongly developed and embodied its organization function.
[ترجمه ترگمان]ظهور سازمان غیر انتفاعی و jointure از خدمات جامعه شهری به شدت توسعه یافته و عملکرد سازمان خود را شکل داد
[ترجمه گوگل]ظهور سازمان غیر انتفاعی و پیوستن آن به ساختن خدمات شهری شهری به شدت توسعه یافته و تابع سازمان آن بود

2. She has only her jointure, which will descend to her children.
[ترجمه ترگمان]او فقط این وضع را دارد که به فرزندانش خواهد رسید
[ترجمه گوگل]او تنها جسدش را دارد که به فرزندانش فرود می آید

3. CAPULET O brother Montague, give me thy hand: This is my daughter's jointure, for no more can I demand.
[ترجمه ترگمان]گرا نپر، دستت رو بده به من: این پول مال منه، چون بیشتر از این پول ندارم
[ترجمه گوگل]CAPULET برادر مونتاگو، دست من را به من بده: این دختر من است، چون دیگر نمی توانم تقاضا کنم

4. The obligation to return the dowry and to pay the jointure (ketubah) served as a good security against divorce on insufficient grounds.
[ترجمه ترگمان]تعهد به بازگشت جهیزیه و پرداخت پول شویی (ketubah)به عنوان یک امنیت خوب در برابر طلاق به دلایل کافی عمل کرد
[ترجمه گوگل]تعهد به بازگشت جبر و پرداخت جوایز (کوتوبا) به عنوان یک امنیت خوب در برابر طلاق در زمینه های کافی خدمت کرد

5. The compared test proved that there are more probability of the stress corrosion crack within the jointure region and the clamp position in the welding joint.
[ترجمه ترگمان]تست مقایسه شده ثابت کرد که احتمال وقوع ترک های ناشی از خوردگی در منطقه jointure و موقعیت گیره در اتصال جوش وجود دارد
[ترجمه گوگل]تست مقایسه شده نشان داد که احتمال ترک خوردگی تنش در منطقه ی سازنده و موقعیت یک اتصال جوش وجود دارد

6. This article analyses the theory of continuous bitmap image's geometrical transformation, and makes attempts in cartographic jointure, dot character's stepless transformation on the basis of it.
[ترجمه ترگمان]این مقاله، نظریه تبدیل هندسی تصویر شده را تجزیه و تحلیل می کند و تلاش های خود را در jointure نگاری، تغییر شکل نقطه ای براساس آن، انجام می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله تئوری تبدیل تصویر هندسی پیوسته بیت مپ را تحلیل می کند و تلاش می کند در ترکیب بندی کارتوگرافی، تبدیل بی نظیر شخصیت دندانه بر اساس آن انجام شود


کلمات دیگر: