1. The people who get on in this world are the people who get up and look for circumstances they want, and if they cannot find them, make them.
[ترجمه amin.chg] آدمهایی که در این دنیا پیشرفت میکنند کسانی هستند که بلند میشوند و به دنبال شرایط میگردند و اگر نتوانند آن را پیدا کنند آن را میسازند.
[ترجمه eng.camelliamsl@] آدم هایی که در این دنیا موفق هستند افرادی هستند که بلند میشون و دنبال موقعیت ها و شرایطی که میخوان میگردند و اگر نتوانن انهارا پیدا کنند انهارا میسازند
[ترجمه ترگمان]افرادی که در این دنیا به دنیا می آیند، افرادی هستند که به دنبال شرایطی می گردند که می خواهند، و اگر نتوانند آن ها را پیدا کنند، آن ها را بسازند
[ترجمه گوگل]افرادی که در این دنیا هستند، افرادی هستند که برخاسته و به دنبال شرایطی هستند که می خواهند، و اگر آنها نمی توانند آنها را بیابند، آنها را بسازند
2. The people who get on in this world are the people who get up and look for circumstances they want, and if they cannot find them. they make them.
[ترجمه ترگمان]افرادی که در این دنیا سوار می شوند افرادی هستند که به دنبال شرایطی می گردند که آن ها می خواهند و اگر نتوانند آن ها را پیدا کنند آن ها را می سازند
[ترجمه گوگل]افرادی که در این دنیا هستند، افرادی هستند که بلند می شوند و به دنبال شرایطی هستند که می خواهند و اگر آنها نمی توانند پیدا کنند آنها را می سازند
3. Stop all this fuss and get on with your work.
[ترجمه ترگمان]این همه جار و جنجال رو تمومش کن و کارت رو ادامه بده
[ترجمه گوگل]تمام این سر و صدا را متوقف کنید و کار خود را ادامه دهید
4. You're starting to get on my nerves.
[ترجمه احمدي] کم کم داری روی اعصابم میری
[ترجمه ترگمان]کم کم داری اعصابم را به هم می زنی
[ترجمه گوگل]شما شروع به اعصاب میکنید
5. The people shoved to get on the bus.
[ترجمه ترگمان] مردم هل دادن تا سوار اتوبوس بشن
[ترجمه گوگل]مردم می خواستند به اتوبوس بروند
6. You might get on better with your parents if you showed them some courtesy.
[ترجمه ترگمان]اگر به آن ها ادب و نزاکت نشان بدهی بهتر است با پدر و مادرت زندگی کنی
[ترجمه گوگل]اگر شما برخی از حسن نیت خود را نشان دادید، ممکن است بهتر با والدینتان برخورد کنید
7. How did we get on to your grandmother's cat?
[ترجمه ترگمان]چطوری بریم سراغ گربه مادربزرگت؟
[ترجمه گوگل]چطور به گربه مادربزرگمون رسیدیم؟
8. Be positive about your future and get on with living a normal life.
[ترجمه ترگمان]در مورد آینده خود مثبت باشید و با زندگی عادی زندگی کنید
[ترجمه گوگل]در مورد آینده خود مثبت باشید و با زندگی یک زندگی عادی زندگی کنید
9. Every time I get on a plane, I quake with fear.
[ترجمه ترگمان]، هر دفعه که سوار هواپیما میشم از ترس به لرزه می افتم
[ترجمه گوگل]هر زمان که بر روی یک هواپیما بروم، با ترس به زمین می افتم
10. Now let's get on to the next exhibition room.
[ترجمه ترگمان]حالا بیایید برویم به اتاق نمایشگاه بعدی
[ترجمه گوگل]حالا اجازه دهید به اتاق نمایشگاه بعدی برویم
11. Stop pissing about and get on with your work.
[ترجمه ترگمان]اینقدر عصبانی نباش و کارت رو ادامه بده
[ترجمه گوگل]در مورد کارتان متوقف شوید و با کار خود ادامه دهید
12. Stop playing around and get on with the job.
[ترجمه ترگمان]بازی کردن را رها کنید و کار را ادامه دهید
[ترجمه گوگل]توقف بازی در اطراف و ادامه دادن با کار
13. Get on your rubbers, we have to go out in the rain.
[ترجمه ترگمان]مواظب rubbers باش، ما باید بریم تو بارون
[ترجمه گوگل]رب ها را بردارید، ما باید باران را برداریم
14. Sylvia does not get on with the supervisor and the danger is that he will trump up some charge to discredit her.
[ترجمه ترگمان]سیلویا هم با سرپرست دست و پنجه نرم نمی کند و خطر این است که او یک اتهام را برای بی اعتبار کردن او برنده خواهد شد
[ترجمه گوگل]سیلویا با سرپرست روبرو نمی شود و خطر این است که او برخی از اتهامات را به او تحمیل کند