کلمه جو
صفحه اصلی

hedonistic


معنی : مربوط بخوشی ولذت
معانی دیگر : روانشناسى : لذت جویانه

انگلیسی به فارسی

(روانشناسی) لذت جویانه


شجاعانه، مربوط بخوشی ولذت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: adhering to or characterized by the principle that pleasure should be the primary aim in life.

- The young men's hedonistic lifestyle ended abruptly when they were sent to war.
[ترجمه فواد] ناگهان زندگی لذت جویانه مردان جوان با فرستادن آنها به جنگ پایان یافت.
[ترجمه ترگمان] سبک زندگی لذت جویانه مردان به طور ناگهانی زمانی به پایان رسید که به جنگ فرستاده شدند
[ترجمه گوگل] وقتی که آنها به جنگ فرستادند، زندگی شیطانی مردان جوان به طور ناگهانی به پایان رسید

• pleasure seeking, characterized by love of or devotion to pleasure

مترادف و متضاد

مربوط به خوشی و لذت (صفت)
hedonic, hedonistic

جملات نمونه

1. Utterly hedonistic luxury on wilderness trek.
[ترجمه ترگمان]لذت لذت گرایانه از سفر به بیابان
[ترجمه گوگل]لوکس عجیب و غریب در سفر بیابان

2. Material possessions, hedonistic pleasures make people feel elated, but do not bring a deep sense of blissful happiness to the heart and soul. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]دارایی های مادی، لذت لذت گرایانه باعث می شود مردم احساس شادی کنند، اما حس عمیق شادی و شادی را به قلب و روح وارد نمی کنند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]دارایی های مادی، لذت های هودنیستی باعث می شود مردم احساساتشان را تحسین کنند، اما حس عمیق شادی و خوشبختی را به قلب و روح نمی آورند دکتر T P Chia

3. The cookery course was serious and hedonistic at the same time.
[ترجمه ترگمان]دوره آشپزی جدی و لذت آمیز بود
[ترجمه گوگل]دوره آشپزی در همان زمان جدی و هودنیست بود

4. However hedonistic or naive they may be, children have long memories.
[ترجمه ترگمان]با این حال، لذت بردن یا ساده لوح بودن ممکن است باشد، کودکان حافظه بلند دارند
[ترجمه گوگل]با این وجود ممکن است کودکانی یا ساده لوح باشند، کودکان خاطرات طولانی دارند

5. It is a bit hedonistic in there . It is a sexy room, it works.
[ترجمه ترگمان]در آنجا کمی لذت انگیز است اتاق سکسی است، کار می کند
[ترجمه گوگل]این در اینجا کمی نگران کننده است این یک اتاق سکسی است، کار می کند

6. It is the exact opposite of the stupid hedonistic Utopias that the old reformers imagined.
[ترجمه ترگمان]این دقیقا مخالف of احمقانه hedonistic است که انگلیسی ها تصورش را می کردند
[ترجمه گوگل]این کاملا مخالف عقوبت های احمقانه ای است که اصلاح طلبان قدیمی تصور می کنند

7. Their philosophy being materialistic and hedonistic, they scoffed at any thoughts of the world to come.
[ترجمه ترگمان]فلسفه آن ها مادی گرا و لذت جویانه بود، هر گونه اندیشه هایی از جهان را به تمسخر گرفتند
[ترجمه گوگل]فلسفه آنها ماتریالیستی و هذیانی است، آنها در هر اندیشه ای از جهان آمده اند

8. In hedonistic Las Vegas, six weeks is enough.
[ترجمه ترگمان]در لاس وگاس hedonistic، شش هفته کافی است
[ترجمه گوگل]در شگفت انگیز در لاس وگاس، شش هفته کافی است

9. But the survey revealed a strong hedonistic streak -- 13 percent would a glass of champagne.
[ترجمه ترگمان]اما این نظرسنجی نشان داد که یک رگه لذت گرایانه قوی - - ۱۳ درصد یک لیوان شامپاین خواهد بود
[ترجمه گوگل]اما این نظرسنجی نشان داد که یک رکورد هودونیست قوی وجود دارد - 13 درصد یک لیوان شامپاین است

10. It a hedonistic in there . It is a sexy room, it works.
[ترجمه ترگمان]آن جا لذت hedonistic اتاق سکسیه، جواب میده
[ترجمه گوگل]آن را در آن وجود دارد این یک اتاق سکسی است، کار می کند

11. Traditional hedonistic utilitarians who prefer the latter outcome often try to justify egalitarian distributions of goods by appealing to a principle of diminishing marginal utility.
[ترجمه ترگمان]utilitarians گرایی سنتی که نتیجه نهایی را ترجیح می دهند اغلب سعی می کنند که توزیع egalitarian کالا را با توسل به اصل کاهش سود حاشیه ای توجیه کنند
[ترجمه گوگل]استفاده کنندگان سنتی هودونیستی که ترجیح می دهند نتیجه دوم، اغلب سعی می کنند توزیع عادلانه ای از کالاها را با توجیه اصل کاهش حاشیه سود، توجیه کنند

12. Sated and miserable in hedonistic Rome, he looks to the chivalry of the knights crusader.
[ترجمه ترگمان]در رم پر از بدبختی و بیچارگی در رم لذت می برد و به آیین پهلوانی که پهلوان سرگردانی است می نگرد
[ترجمه گوگل]او به رؤیای قهرمانان قرون وسطایی نگاه می کند

13. Do something hedonistic: think afternoon at a spa or going out dancing.
[ترجمه ترگمان]کاری لذت جویانه انجام دهید: فکر کردن بعد از ظهر در یک چشمه آب معدنی یا بیرون رفتن از رقص
[ترجمه گوگل]کاری انجام دهید: فکر کنید بعد از ظهر در آبگرم یا رقص بیرون بروید

14. There was a shift towards a more casual, private, and hedonistic style of life.
[ترجمه ترگمان]یک تغییر جهت به سبک casual، خصوصی و لذت جویانه از زندگی وجود داشت
[ترجمه گوگل]تغییری به سبک زندگی گاه به گاه، خصوصی و طنز آمیز تبدیل شد

پیشنهاد کاربران

شجاعاته

لذت پذیری

لذت جویانه
لذت طلبانه
کامجویانه
خوشباشانه


کلمات دیگر: