کلمه جو
صفحه اصلی

gingerbread


معنی : شیرینی زنجفیلی
معانی دیگر : نان قندی زنجبیل دار، شیرینی زنجبیلی، نان زنجبیلی، زنجبیل پرورده، چیز قشنگ وکم بها

انگلیسی به فارسی

نان زنجبیلی ،زنجبیل پرورده ،چیز قشنگ وکم بها


نان زنجفیل، شیرینی زنجفیلی


انگلیسی به انگلیسی

• type of cake containing ginger and molasses; rolled cookie containing ginger and molasses
gingerbread is a sweet cake or biscuit that is flavoured with ginger. it is often made in the shape of a person.

اسم ( noun )
(1) تعریف: a type of cake or cookie flavored with ginger and sweetened with molasses.

(2) تعریف: excessively ornate decoration, as on a building or furniture.
صفت ( adjective )
• : تعریف: excessively ornate, esp. as applied to buildings; gaudy.

مترادف و متضاد

شیرینی زنجفیلی (اسم)
gingerbread

جملات نمونه

1. gingerbread smothered with whipped cream
نان شیرینی زنجبیل دار که روی آن خامه ی پفکی قرار دارد

2. The gingerbread house represents an existence based on the most primitive satisfactions.
[ترجمه ترگمان]این خانه نان زنجبیلی یک زندگی را براساس the و most satisfactions نشان می دهد
[ترجمه گوگل]خانه شیرینی زنجفیلی نشان دهنده وجود بر اساس رضایت ابتدایی ترین است

3. One of his favourite cakes was a sticky gingerbread which she made frequently in the cold days of winter.
[ترجمه ترگمان]یکی از کیک های محبوبش مقداری نان زنجفیلی بود که در روزه ای سرد زمستان بارها ساخته بود
[ترجمه گوگل]یکی از کیک های مورد علاقه اش، شیرینی های چسبنده ای بود که او در روزهای سرد زمستان مرتب کرد

4. When the Gingerbread Man wanted to cross a stream, he accepted help from a fox, who ate him.
[ترجمه ترگمان]وقتی نان زنجفیلی میل داشت از یک جویبار عبور کند، از روباه، که او را می خورد، قبول کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که مرد شیرینی زنجفیلی می خواست از رودخانه عبور کند، از روباه کمک خواست، او را خورد

5. Wendell devoured a large piece of gingerbread, then licked his fingers greedily.
[ترجمه ترگمان]وندل تکه بزرگی از نان را خورد و حریصانه fingers را لیسید
[ترجمه گوگل]وندل یک قطعه بزرگ شیرینی زنجفیعی را خورد و سپس انگشتانش را به طرز محبت آمیخت

6. The Gingerbread Man Summary A fox ate a smart cookie.
[ترجمه ترگمان]مرد gingerbread خلاصه یک روباه یک کلوچه هوشمند خورد
[ترجمه گوگل]خلاصه داستان مرد شیرینی زنجفیلی روباه یک کوکی هوشمند را خورد

7. Hansel and Gretel do not wonder about the gingerbread house, or explore what the witch is all about.
[ترجمه ترگمان]هنسل و گرتل در مورد خونه نون زنجبیلی فکر نکنید یا در مورد اون چیزی که اون جادوگر در موردش میدونه فکر کنید
[ترجمه گوگل]هانسل و گرتل در مورد خانه شیرینی زنجفیلی تعجب نمیکنند و یا آنچه را که جادوگر همه چیز را درک می کند بررسی می کند

8. She put the Gingerbread Man in the cookie jar, where his comrades welcomed him.
[ترجمه ترگمان]نان زنجفیلی شیرینی را در ظرف شیرینی گذاشت که رفقایش به او خوش آمد گفتند
[ترجمه گوگل]او مرد شیرینی زنجفیلی را در جک کوکی گذاشت، جایی که رفقای او از او استقبال کردند

9. When a Gingerbread Man jumped out of the oven and ran away, all sorts of people and animals gave chase.
[ترجمه ترگمان]وقتی نان زنجفیلی از تنور بیرون پرید و فرار کرد، انواع و اقسام آدم ها و حیوانات را تعقیب کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک مرد شیرینی زنجفیلی از اجاق گاز خارج شد و فرار کرد، انواع مردم و حیوانات تعقیب شد

10. It didn't have walls of gingerbread.
[ترجمه ترگمان]هیچ دیواری از نان زنجبیلی نداشت
[ترجمه گوگل]این دیوارهای شیرینی زنجفیلی نبود

11. He offered to help the Gingerbread Man cross a stream and told the cookie to jump on his tail.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که به مرد gingerbread کمک کند که از یک رودخانه عبور کند و به کوکی گفت که روی دمش بپرد
[ترجمه گوگل]او برای کمک به مرد شیرینی زنجفیلی پیشنهاد داد تا از یک جریان عبور کند و به کوکی ها برای پریدن به دمش گفت

12. Is the gingerbread which is currently stamped into men equally capable of being stamped into standard unisex persons?
[ترجمه ترگمان]آیا نان زنجبیلی که در حال حاضر در قالب مردانی مهر و موم شده است به همان اندازه می توانند با اشخاص معمولی مهر بزنند؟
[ترجمه گوگل]آیا شیرینی زنجفیلی است که در حال حاضر به مردان به طور مساوی مهر و موم شده را به افراد معمولی unisex مهر؟

13. The gingerbread house is worth a description, and maybe you can make one with your children that day.
[ترجمه ترگمان]این خانه به ارزش یک توصیف ارزش دارد و شاید شما بتوانید آن روز با کودکان خود یکی بسازید
[ترجمه گوگل]خانه شیرینی زنجفیلی ارزش توصیف است، و شاید شما می توانید آن را با فرزندان خود آن روز ایجاد کنید

14. Billingham Gingerbread, £500, for toys, camping equipment and running costs.
[ترجمه ترگمان]Billingham gingerbread، ۵۰۰ پوند، برای اسباب بازی ها، تجهیزات اردو زدن و هزینه های اجرایی
[ترجمه گوگل]شیرینی زنجفیلی Billingham، 500 پوند، برای اسباب بازی ها، تجهیزات کمپینگ و هزینه های اداری

15. The house was made of gingerbread and trimmed with raisins and nuts.
[ترجمه ترگمان]خانه از نان زنجفیلی ساخته شده بود و با کشمش و کشمش آراسته شده بود
[ترجمه گوگل]خانه از شیرینی زنجفیلی ساخته شده و با کشمش و آجیل بریده شده است

پیشنهاد کاربران

✔️چیز قشنگ وکم بها
[Idiom]
take the gilt off the gingerbread

​British English: to do or be something that makes a situation or achievement less attractive or impressive
Oxford Dictionary@


کلمات دیگر: