کلمه جو
صفحه اصلی

inanition


معنی : جنبش، تحریک، انگیزش، بی روحی، بی جانی، جمود
معانی دیگر : تهی بودن، خالی بودن، فرسودگی (حاکی از کم خوراکی یا بدی گوارش)، نحیفی، مردگی، سرزندگی، الهام

انگلیسی به فارسی

بی جانی، بی روحی، جمود، مردگی، انگیزش، تحریک، سرزندگی، جنبش، الهام


انعطاف پذیری، بی روحی، بی جانی، جمود، انگیزش، تحریک، جنبش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a state of exhaustion caused by a lack of nourishment.

- She collapsed from inanition after weeks without a proper meal.
[ترجمه ترگمان] او پس از هفته ها، بدون یک وعده غذای مناسب، از بی غذایی مرد
[ترجمه گوگل] او بعد از هفته ها بدون غذا درست می کند

(2) تعریف: an emptiness, esp. a lack of moral strength.

- the inanition of a corrupt organization
[ترجمه ترگمان] the یک سازمان فاسد
[ترجمه گوگل] انزوای یک سازمان فاسد

• weakness caused by hunger; emptiness; lifelessness; lack of energy

مترادف و متضاد

جنبش (اسم)
cause, action, stir, move, movement, motion, travel, jiggle, vibration, commotion, inanition, bustle, rock, flicker, locomotion, jar, heartbeat, tremor, libration, tremour, vibratility

تحریک (اسم)
instigation, incitement, persuasion, fret, boil, actuation, stimulation, stimulus, excitation, fomentation, agitation, excitement, animation, inanition, suasion, incitation, snit

انگیزش (اسم)
incitement, provocation, stimulation, animation, motivation, urge, inanition, fillip, incitation

بی روحی (اسم)
vapidity, aridity, inanition

بی جانی (اسم)
inanition, insentience

جمود (اسم)
inanition, solidity

جملات نمونه

1. Remedy some inanition on soul a bit.
[ترجمه ترگمان]کم و بیش از یک کم روح در روحم احساس می کنم
[ترجمه گوگل]اصلا بعضی از خرافات را بر روی روح تردید نکنید

2. There's an absolutely evidence to show that the inanition inside the ozonosphere was enlarging by a great speed.
[ترجمه ترگمان]در واقع یک مدرک وجود دارد که نشان دهد که در داخل بدن انسان در حال حرکت با سرعت زیادی بزرگ شده است
[ترجمه گوگل]یک شواهد کاملا وجود دارد که نشان دهد که نیروی محرک درون اوسنسفر با سرعت زیادی افزایش یافته است

3. Because nutrition has been used up big, inanition is caused.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تغذیه به شدت مورد استفاده قرار گرفته است، لزوما در این شرایط لازم نیست
[ترجمه گوگل]از آنجا که تغذیه از مقدار زیادی استفاده شده است، ناامیدی ایجاد می شود

4. In some areas expression is inanition, some areas are nutrition superfluous.
[ترجمه ترگمان]در برخی از مناطق در حال inanition، برخی از مناطق، nutrition هستند
[ترجمه گوگل]در بعضی از مناطق بیان غلط است، برخی از مناطق تغذیه ضروری است

5. The bounder's ostentatious life showed his inanition .
[ترجمه ترگمان]این زندگی پر زرق و برق بی آن که جان سالم به در ببرد، inanition را نشان می داد
[ترجمه گوگل]زندگی شگفت انگیز مرز نشان دهنده ی خود است

6. Above all, closely related fertility and nutrient element, inanition or superfluous cause the man possibly not Yo.
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه، باروری نزدیک و عنصر ماده مغذی، لازم یا غیر ضروری است که انسان نتواند
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه این که باروری و عناصر مغذی، وابستگی به مواد غذایی و یا اضافه وزن، باعث می شود که این مرد یو نباشد

7. Chronic poisoning may lead to death from inanition.
[ترجمه ترگمان]مسمومیت مزمن ممکن است منجر به مرگ از بی غذایی کودک شود
[ترجمه گوگل]مسمومیت مزمن ممکن است منجر به مرگ ناشی از گدایی شود

8. With the industrial inanition, a series of economic, social and environmental problems are produced.
[ترجمه ترگمان]در مورد نیاز صنعتی، مجموعه ای از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تولید می شوند
[ترجمه گوگل]با انعطاف پذیری صنعتی، یک سری مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ایجاد می شود

9. Our relationship had begun to suffer the inanition of many marriages at seven years.
[ترجمه ترگمان]رابطه ما در طی هفت سال از بی غذایی و marriages بسیاری رنج برده بود
[ترجمه گوگل]رابطه ما با هجوم بسیاری از ازدواج ها در هفت سال رنج می برد

10. Here, the 83-year-old reflects on inanition, Anna Karenina, and Texas Hold 'Em.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، مرد ۸۳ ساله در inanition، آنا کاره نین و تگزاس، امیلی را در آغوش می گیرد
[ترجمه گوگل]در اینجا، 83 ساله بر انعطاف پذیری، آنا کارنینا و تگزاس هولدمن نشان می دهد

11. Literary criticism has become a theoretical sermon of inanition, with the ethical and aesthetic value of literary works neglected.
[ترجمه ترگمان]نقد ادبی به یک موعظه نظری نیاز دارد، در حالی که ارزش زیبایی شناسی و زیبایی شناسی آثار ادبی نادیده گرفته شده است
[ترجمه گوگل]انتقاد ادبی تبدیل به یک مکتوب نظری از فراموشی شده است، با ارزش اخلاقی و زیبایی شناسی آثار ادبی نادیده گرفته شده است

12. Generally speaking, my reflection of life may be inanition . But it tells me: I love Life and more.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی تفکر من در مورد زندگی ممکن است لازم باشد اما به من می گوید: من زندگی و چیزهای بیشتری را دوست دارم
[ترجمه گوگل]به طور کلی، بازتاب من از زندگی ممکن است منحرف شود اما به من می گوید: من عاشق زندگی و بیشتر

13. I don't know except inanition.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم مگر نه
[ترجمه گوگل]نمی دانم به جز بیهوده

14. The technique is especially applicable to complex material, surface coating or plating to detect the inanition or cracks of different insulations.
[ترجمه ترگمان]این روش به خصوص برای مواد پیچیده، روکش سطح و یا روکش برای تشخیص the یا ترک های of مختلف کاربرد دارد
[ترجمه گوگل]این تکنیک به ویژه برای مواد پیچیده، پوشش سطح یا پوشش برای تشخیص نفوذ یا ترک عایق های مختلف کاربرد دارد

پیشنهاد کاربران

گرسنگی


کلمات دیگر: